1- چرا پنج ماه سکوت؟ چرا در احترام به مردم، همان موقع که به لندن رفت چند کلمه حتی اگر شده نوشتاری با همطونانش صحبت نکرد؟
اینکه بگویند نمیخواست وارد حاشیه شود مسخرهترین حرف است. گزارشگر بی حاشیه، گزارشگر مرده است، مانند جواد خیابانی که دست به دامن سوررئالیسم شده یا سرهنگ علیفر که فقط جامه در مقابل دوربین ندریده یا پیمان یوسفی که عبید زاکانی را برعکس می خواند همه در این راستا هستند، حتی عادل فردوسی پور و برنامه 90 به حاشیه هایشان معروف بودند. از طرفی اگر حرف نزدن یعنی بی حاشیه ماندن، خب همین الان هم باید به سکوتش ادامه بدهد!
2- آیا مزدک برای جدایی خروج ناگهانی از ایران، دلیل دیگری غیر از مسائل مالی دارد؟ چون ما هر چه بررسی کردیم، یادمان نیامد مزدک در دوران فعالیتش حتی یک انتقاد دردسرساز کرده باشد! همیشه خنثی و پر احتیاط بوده. مثل همین پنج ماه اول مهاجرت!
3- عادل فردوسی پور از مزدک در گزارشهای جام جهانی 2018 خیلی کم استفاده کرد و همین باعث دلخوری مزدک شده بود. در این باره چه صحبتی دارد؟
4- مزدک بارها در گزارش بازی کشورهای عربی، جملات تند سیاسی و ضد عربی بکار میبرد که بعضی وقتها با اعتراض کاربران شبکه های اجتماعی روبرو می شد که حرفهای مزدک نژادپرستانه است. حالا چطور شده به شبکه ای پیوسته که وابسته به کشورهای عربی است؟ شبکه ایران اینترنشنال به بن سلمان اینترنشنال یا راشد اینترنشنال معروف است! دقیقاً همان ها که تکفیری ها را تغذیه می کردند، مثل ویدیوی زیر! مزدک باید شفاف به مردم بگوید که حرفهای گذشته اش اشتباه بوده و عذرخواهی می کند، یا اینکه سر مواضع قبلی خودش است.
مزدک میرزایی آیا توبه نامه خودش را تقدیم بن سلمان کرده است؟ چه آینده ای برای خوش رقصی های گذشته اش برای صداوسیما و قشر ضد عربستان در ایران و خوش رقصی جدید برای سعودی ها متصور است؟ ما به کدام ساز شما برقصیم آقای میرزایی؟
5- از مزدک نه اجرای خوبی به یاد داریم و نه آخرین گزارش خوبش یادمان مانده. حداقل انتظاری که داریم این است که واقعیتهای سازمان صداوسیما را بگوید. مخصوصاً در بخش ورزش. اگر در لندن هم بخواهد سکوت کند و ترسو باشد، برنامه هایش هیچ ارزشی نخواهد داشت.
مزدک بیشتر از 20 سال در صداوسیما بوده و انتظار مردم این است که بدون عذر و بهانه، با شجاعت حرف بزند.
6- صحبت هایی هست که مزدک با رانت پدرش که کارگردان تلویزیونی سازمان صداوسیما بود، وارد تلویزیون شد. در این باره هم توضیح بدهد تا قضاوت های ما دچار مشکل نشود.
7- خیلی ها از فروغی نام می برند که باعث فرار نخبگان از شبکه 3 و ایجاد ابتذال جدیدی در رسانه اصطلاحا ملی شده است، نمونه اش حذف عادل فردوسی پور و اضافه شدن استنداپ کمدین سرد و بی نمک و بی کارکتری مثل میثاقی. اما به اشتباه رفتن مزدک میرزایی که در دوران گزارشش نه نخبگی نشان داد نه انتقاد سفت حتی نرم، جز زدن حرف های سیاسی خوشایندی مانند حمله به عربستان هم حرکتی از او دیده نشد، شفاف سازی کند که این رفتن چقدر به فروغی ربط داشته و چرا؟
حقوق خوب و زندگی لوکس در لندن نوش جان مزدک میرزایی، این هم از مزایای نوشتن توبه نامه برای بن سلمان است، اما هزینه های رفتن را نیز باید به جان بخرد. اگر درباره فسادها و خیانتها افشاگری نکند درباره اش می گویند گزارشگری بود که فقط به منافع شخصی اش فکر می کرد. هم از توبره خورد و هم از آخور.
گزارشگری که بدون هیچ پیشینه جذابی، با تریبون برخاسته از پول مردم ایران معروف شد، حالا برای دهان کجی، درآمد بیشتر یا هر دلیل دیگری، به شبکه ای رفت که وجهه مثبتی در اذهان عمومی ندارد. حکایت توبره و آخور.
در نهایت ترانه کانفورمیست (حزب باد) را به مزدک میرزایی تقدیم می کنیم:
ترانه ای از آدریانو چلنتانو و جورجو گابر با زیر نویس فارسی