سال 87 بود. ترم اول دوره کارشناسی... یادمه اون سال خیلی خیلی هوا سرد بود. توی سرمایی که از آبان شروع شد، ساعت 7 صبح کلاس فیزیک 1 شروع میشد (یادمه یه بار توی همون موقع توی خیابون یه کفتار دیدم😂 که مثل یه خانی داشت از خیابون رد میشد😅). 7 صبح فیزیک، اونم فیزیکی که من ازش متنفر بودم و هستم ( با احترام به دوستداران این علم شگفت انگیز😉). حساب کنید به عنوان یه دانشجوی شیرازی ساعت 6 صبح توی سرما بلند شید و صبح اول صبح، یه استاد خشک و بی انعطاف درباره انرژی پتانسیل کشسانی و مبانی و اصول بردار ها صحبت کنه😂😂 اونم ما که ژنتیک میخوندیم و اصولا میونه ای با این درس نداشتیم.
چون ترم اول تنها زندگی میکردم، یادمه حوصلم سر میرفت و حتی توی قرعه کشی یه دستمال کاغذی هم شرکت میکردم. یعنی شماره پشت دو سه تا دستمال کاغذی که داشتم رو اس ام اس میکردم و نمیدونم چرا انقدر امیدوار بودم که برنده بشم ( یادمه حداقل یه سکه میدادن). خلاصه توی روز 19 آبان که یه روز بعد از قرعه کشی بود، من توی کلاس فیزیک بودم و گوشیم زنگ خورد. از تهرانم بود....ولی من احمق از کلاس نیومدم بیرون و تلفنو برنداشتم.... بعد چند روز یادم اومد که اون موقع قرعه کشی بوده... مطمئنم بخاطر قرعه کشی بود و من برنده شده بودم. ته دلم مطمئن بودم. اونم با شماره تهران، ساعت 8 صبح... این یکی از ضررای فیزیک به من بود.
ترم تموم شد و ما رفتیم توی فرجه... میان ترم، من از 5، چهار و نیم گرفته بودم. امتحان پایانی شیمی و فیزیک توی دو روز پشت هم افتاده بود. بچه ها که هنوز توی حال و هوای دبیرستان بودن، میگفتن که فیزیک کنسل میشه... غافل از اینکه توی دانشگاه از این خبرا نیست. وقتی توی ورودیت 120 تا دختر باشن، همینم میشه. منم که شب امتحانی، اصلا نخوندم و اومدم دانشگاه....
با بچه ها استاد رو دیدیم و گفتیم استاد، امتحان کی افتاده؟؟؟ استاد گفت: خب معلومه... دو ساعت دیگه... ما هم جریانو گفتیم و گفت غیرممکنه که کنسل بشه. حتی یه نفرم بره سر جلسه، امتحان برگزار میشه. و چون بچه های ترم قبل از شهرای اطراف میومدن عملا امتحان برگزار میشد. دخترا همه گفتن که نریم امتحان بدیم ولی من سرتق تر از این حرفا بودم... رفتم توی نمازخونه و فقط خلاصه فیزیک هالیدی رو خوندم توی یه ساعت😂😂 با دو تا از بچه ها رفتیم سر جلسه و بالای صد نفر درسو حذف کردن.
خلاصه نتایج اومد. من 9.5، رفیقم 8 😂😂
اعتراض گذاشتم ولی فایده نداشت. رفیقم اعتراض گذاشت و شد 12.
ترم بعد که شروع شد، به استاد گفتم پاسمون میکردی استاد. گفت 4.5 از میان ترم گرفتی. توی پایان ترم هم 5 نمره آوردی و من نمره خودتو بهت دادم که جمعش میشه 9.5 😐 انقدر استاد خشکی بود...
رفیقم روز بعد رفته بود ازش تشکر کرده بود و گفته بود استاد دمت گرم که پاسم کردی. استادم جا خورده بود که من همچین کاری نکردم. رفت و خلاصه فهمید اشتباه شده و نمره رفیقمو دوباره کرد 8 😂😂 رفیقم تا همین الانم بعد از 11 سال دپرسه😂😅
تازه ترم دوم دوباره فیزیک 1 رو افتاد😂😂
آقا خلاصه من همون ترم 1 ، ریاضی رو هم افتادم با نمره 8 😂😂 . اگه زبان تخصصی 20 نمیشدم، قشنگ مشروط میشدم 😂😂
مخلص تمام بچه های ریاضی😉....