اختصاصی طرفداری- در روزگاری که شایعه قرارداد تقریباً سه میلیون یورویی ویلموتس با تیم ملی نقل محافل شده است، شاید بزرگترین ظلم به نفس فوتبال ایران، سکوت و نگاهی گذرا به قضیه است. نه فقط سرمربی تیم ملی که همه فوتبال ما، هر جایش را ببینید حیف و میل دلاری و یورویی به چشم می خورد. اگر حداقل یک موفقیتی در این بین دیده شود می توان برابر چنین ارقامی تحمل و سکوت کرد، اما فعلاً که جز شکایت و تهدید ارمغان چندانی از فرنگ نداشتهایم.
1- مشکل از ماست که هرگاه کار فوتبالمان بیخ پیدا کرد، هرگاه که فلان مدیر و فلان باشگاه به کاهدان میزدند، هرگاه شکایت بازیکنان فرنگ صندوق پستیمان را پر کرد، نهایتاً با چند جمله انتقادی طبعاً مجازی، پرونده را خاتمه میدادیم. مشکل از ماست که گذاشتیم همینطور راحت ما را مامور سکوت کنند. وقتی که دلیلش را خواستیم، گفتند در فوتبال حرفهای این چیزها طبیعی است. حالا این دردانه حرفهایتان را تحویل بگیرید که از درزهای خانهاش دلارها بیرون میریزند و از پنجرههایش دلالها و شکایتها داخل میآیند. آن وقت ما یک گوشه روی فرش کهنه و پاره این خانه نشستهایم که مبادا جلوی این پروسه بس حرفهای و مدرنیزه را بگیریم.
2- هوادار حق دارد بداند دلارهای این فوتبال چطور خرج (بخوانید حیف و میل) میشود. وقتی براندائوی برزیلی که ماهیت فوتبالیست بودنش محل مناقشه است روی نیمکت اکسیژن و دلار مصرف و دی اکسید کربن و افسوس پراکنده میکند چرا باید این هوادار ساکت باشد؟ کاری با قیمت این گوهر برزیلی که خود عامل عجز و لابه ماست نداریم، مسئله فعلاً چرایی ورود چنین شخصی به فوتبال ایران است که ظاهراً در آن هم مجال دخالت نداریم. ما که میدانیم بازیگر نقش اصلی فیلم دلالها هستند اما چرا تماشاگر این فیلم کمدی تلخ نباید بپرسد و از عملکرد فاجعه بار جونیور ننالد؟ تماشاگری که برای تماشا، هم پولش را، هم وقتش را و از همه مهمتر عشق به تیمش را هزینه کرده است نمیتواند ساکت باشد و مدام تشویق و تسبیح کنید.
3- هوادار حق دارد از حقوق احتمالاً سه میلیون یورویی ویلموتس آگاه باشد. وقتی که هنوز کابوس دلارها و پاداشهای کی روش را میبینیم، چطور توقع دارید جلوی شایعه حقوق دو برابری ویلموتس نسبت به کی روش خودمان را به نشنیدن بزنیم؟ آهان فراموش کرده بودیم؛ در فوتبال حرفهای این آگاهی، کار صحیحی نیست. در حال حاضر صحیح آن است که قرارداد سنگین ببندیم و حتی با پرداخت نکردنش در جاده جام جهانی سنگ بیاندازیم.
4- هوادار حق دارد بداند طلب پروپیچ از استقلال که اخبارش گوشمان را کر کرده است کجا رفته. این که از یک طرف منت پرداخت طلب مدیران را بشنویم و از طرفی دیگر وکیل بازیکن کروات برای استقلال رجز بخواند، قطعاً برای یک هوادار هضم ناشدنی است. مطمئناً شما هم موافق هستید که داستان چند سال اخیر استقلال با پارادوکسهایش مرزهای داستان سرایی را جابجا کرده است. فکرش را بکنید؛ هافبک و مهاجم صدالبته موفق را دو دستی آن ور آب بفرستی و در عوضش مایههای عذابی مانند نویمایر و گرو سر از تیمت در بیاورند.
5- هوادار حق دارد رقم قرارداد بازیکنانش را بداند. بازیکنی که قطعا یک روز به خودش برچسب پیشکسوت را میچسباند و اگر با انتقاد چشمتان را درنیاورد، روی سر هوادار منت عاشقی و این جور چیزها را قطعاً خواهد گذاشت. شالوده حرف ما نه شخص یا باشگاه خاصی، که این پتک سنگین رازهای پشت پرده است. نه دخلمان مشخص است و نه خرجمان؛ فقط ما هستیم و هشتمان که همیشه خدا گرو نهمان است.
در راهروهای مقر فیفا، فوتبال ایران جاودانهترین اسمی است که به گوش میخورد. اسمی که غالبا پروندهها و دلارها را میبازد و چیزی جز خیر و برکت برای فیفانشینان ندارد. اگر این شهرت شکایات را از ما بگیرید جز گرفتن پنالتی رونالدو، یادی از ما نمیماند.