طرفداری- در اولین بازی فصل، منچستریونایتد با نتیجه سنگین 4-0 چلسی را شکست داد. بعد از آن پیروزی اوضاع خیلی فرق کرد و حال منچستریونایتد با 7 امتیاز پایین تر از چلسی قرار دارد. این بازی اولین فرصت چلسی برای انتقام گیری بود که با ضربه استثنایی راشفورد و همچنین پنالتی که این مهاجم جوان انگلیسی به گل تبدیل کرد موجب شکست آبیها در خانه خود شد.
ترکیب و چینش ها
از زمانی که سر الکس فرگوسن به ترکیب اصلی خود در این مسابقات استراحت داد، حالا این کار به روشی مرسوم در بین تیم ها تبدیل شده است. این امر برای تیم های بزرگ به دلیل بازی های اروپایی و همچنین بازی های پر فشار کریسمس طبیعی به نظر می رسد اما از لحاظ کسب جام برای یک تیم فرصتی عالی می باشد.
ترکیب هر دو تیم منچستریونایتد و چلسی متشکل از جوانان و بازیکنان اصلی آن ها بود.
اوله گونار سولسشر با چینش 2-1-4-3 به میدان رفت و این سومین بار از 4 بازی گذشته است که با این ترکیب به میدان می رود. در این چینش، مارکوس روخو در کنار هری مگوایر و ویکتور لیندلوف خط دفاع سه نفره را تشکیل می دهند. آرون ون بیساکا و بازیکن جوان آکادمی برندن ویلیامز به عنوان فولبک به میدان رفتند. اسکات مک تومینای، فرد و جسی لینگارد خط هافبک سه نفره را تشکیل دادند که مک تومینای و فرد مطابق بازی های اخیر کنار هم نقش دو هافبک محوری را بازی کردند. این چینش به یونایتد اجازه میداد تا از وسط زمین محافظت کند و همچنین در مواقع لزوم خط دفاع 5 نفره را تشکیل دهند. چنین چینشی به سولسشر اجازه می داد تا به دنبال فوتبال ضد حمله ای باشد. همچنین آن ها در خط حمله خود از دو بازیکن سرعتی یعنی دنیل جیمز و مارکوس رشفورد استفاده کردند تا در ضد حملات نهایت استفاده را ببرند.
یونایتد تا زمان دریافت گل مساوی که باتشوایی به ثمر رساند از این چینش استفاده می کرد اما بعد از این گل چینش خود را به 1-3-2-4 تغییر داد و ویکتور لیندلوف را از زمین بیرون کشید و به جای او آنتونی مارسیال را آورد.
فرانک لمپارد بازی را با چینش 3-3-4 آغاز کرد. به مانند بازی قبل آن ها، کریستین پولیشیچ بازی را از ابتدا آغاز کرد و در کنار او کالوم هادسون اودوی و میچی باتشوایی خط حمله سه نفره چلسی را تشکیل دادند. در خط میانی به بیلی گلیمور فرصت بازی در کنار متئو کواچیچ و جورجینیو داده شد. در خط دفاعی نیز لمپارد به یکی از بازیکنان آکادمی خود مارک گوئی فرصت بازی در کنار کورت زوما در قبل خط دفاعی داده شد و درکنار آن ها و به عنوان فولبک مارکوس آلونسو و ریس جیمز بازی را آغاز کردند.
بعد از تغییر چینش سولسشر پس از دریافت گل تساوی، لمپارد نیز چینش خود را به 1-3-2-4 تغییر داد و پدرو را جایگزین وینگر آمریکایی تیم خود، کریستین پولیشیچ کرد چون پدرو در امور دفاعی وضعیت بهتری نسبت به پولیشیچ دارد.
بازیسازی چلسی
از نقشه زیر می توان دریافت که چلسی عمدتا از بال های خود برای حمله استفاده می کرد. خط هافبک سه نفره یونایتد، به خوبی جلوی بازیسازی خط هافبک چلسی برای باتشوایی و آبراهام که بعدا جایگزین او شد را می گرفتند. بیشتر پاس های خط هافبک چلسی به طور عرضی بین کواچیچ و جورجینیو رد و بدل می شد همچنین از 5 الگوی پاسکاری پر تکرار این تیم، 3 مورد بین مدافعان چلسی بوده است!
هر دو هافبک آن ها در بازیسازی و رویکرد هجومی تیم خود بسیار مهم بودند. هنگامی که تیم چلسی در حال حمله بود، این دو هافبک کمی عقب تر و در عمق کنار هم خط هافبک دو نفره محوری را تشکیل می دادند تا از توپ هایی که دفاع یونایتد برگشت می داد استفاده کرده و موقعیت سازی کنند.
در صورت دریافت توپ برگشتی توسط دفاع یونایتد، این دو هافبک صبر می کردند تا فولبک های خود به اندازه کافی از جناحین نفوذ کنند سپس توپ را به آن ها می رساندند تا به بازی عرض داده و دامنه حملات خود را گسترش دهند.
هنگامی که هر دو فولبک تیم چلسی یعنی مارکوس آلونسو و ریس جیمز به جناحین نفوذ می کردند، این فرصت را به وینگر های خود یعنی اودوی و پولیشیچ می دادند تا در هاف اسپیس ها جایگیری کنند. به دلیل اینکه یونایتد در هنگام از دست دادن توپ از 5 دفاع استفاده می کرد، این تاکتیکی حیاتی سبب شکستن این خط دفاعی و ایجاد موقعیت بود. با توجه به عدم وجود نظم در خط هافبک چلسی، جای تعجب نیست که بیشتر حملات آن ها از جناحین و بازیکنان کناری صورت گیرد.
اما دلیل درست اجرا نشدن چنین تاکتیکی عملکرد فوق العاده خط دفاع منچستریونایتد بود که توانستند به خوبی از عمق خط دفاعی و مناطق مرکزی محوطه خود محافظت کنند. علی رغم اینکه چلسی در این بازی 12 شوت زد اما میانگین xg شوت های آنان 0.05 بود به معنی اینکه شوت های آنان به هیچ عنوان خطری روی دروازه منچستریونایتد ایجاد نکرده است!
گل چلسی با یک پاس بلند و به دلیل جمع شدن هر 3 مدافع یونایتد در یک منطقه به ثمر رسید. مدافعان یونایتد نتواستند در صحنه گل سریع عمل کنند و یا حتی می توانستد با انجام یک خطای تاکتیکی و دریافت کارت زرد جلوی باز شدن دروازه خود را بگیرند، کاری که تیم پپ در انجام آن استاد است.
تاکتیک های دفاعی منچستریونایتد
یونایتد به خوبی قادر به جلوگیری از پاس های نفوذی چلسی بود به طوری که 31 درصد پاس های آن ها عرضی بوده است.
دقت شوت بازیکنان چلسی در این بازی 18 درصد بوده است و در نیمه اول فقط یک شوت داشته اند. خط دفاعی منچستر آمار 66 قطع توپ و 22 دفع توپ را به ثبت رساندند.
همانطور که در تصویر بالا آورده شده است، چینش منچستریونایتد به هنگام دفاع 2-3-5 است. در این چینش لینگارد به عنوان هافبک تهاجمی یک خط به عقب آمده تا در چینش 3 نفره خط هافبک در هنگام دفاع حضور یابد با این حال شکل تیمی یونایتد انعطاف زیادی داشت و گاهی اوقات جیمز و راشفورد به عقب می آمدند و لینگارد جلوتر جایگیری می کرد.
هنگامی که بازیکنان چلسی در فضا های گسترده و باز توپ را دریافت می کردند، خط هافبک سه نفره یونایتد خیلی سریع فضا را برای بازیکن صاحب توپ تنگ می کردند. همچنین در اکثر مواقع دو مدافع وسط یونایتد در سمت چپ حضور پیدا می کردند تا از رسیدن توپ به باتشوایی جلوگیری کنند و با توجه به وجود یک مدافع وسط اضافی (خط دفاع سه نفره) باتشوایی مارک شده بود. با توجه به جایگیری مهاجم چلسی در هاف اسپیس ها، وجود یک مدافع برای مارک کردن او ضروری بود همانطور که در تصویر بالا نشان داده شده است.
یونایتد بازیکنان زیادی را در عمق قرار داد و با تعداد نفرات زیاد در باکس دفاعی از به وجود آمدن فرصت شوتزنی بازیکنان چلسی جلوگیری کرد. به طور مثال در تصویر بالا میبینیم که مک تومینای با وجود بازی در هافبک، یک خط عقب تر آمده تا در دفاع تیمی و برتری عددی مدافعان تیمش نسبت به مهاجمان حریف برتری داشته باشد هر چند در تصویر بالا فضای مناسب برای بازیکنان کناری چلسی را میبینیم که به خوبی از این فضا ها استفاده نشد. بنابراین یکی از تاکتیک های مهم دفاعی منچستریونایتد در این بازی، وجود تعداد نفرات زیاد حتی هافبک ها و مهاجمین در باکس دفاعی و برتری عددی بیشتر نسبت به حریف بود.
از دیگر تاکتیک های دفاعی یونایتد پرس شدید در تمامی مناطق زمین بود. هر چند مالکیت توپ یونایتد در این بازی 35% بود اما آن ها تلاش زیادی برای بازپس گیری توپ داشتند و PPDA تیمی آن ها (شاخص میزان پرسینگ) 10.28 بود. البته هدف اصلی از پرسینگ شدید بیشتر بستن خطوط عبوری و جلوگیری از بازیسازی حریف بود. مدافعان یونایتد تنها به 3 مدافع وسط آن ها محدود نمی شدند! رشفورد و جیمز با استفاده از سرعت و استقامت خود پرسینگ فوق العاده ای انجام دادند و آمار 17 درصد بازپس گیری توپ در باکس دفاعی چلسی را به ثبت رساندند این درحالی است که تیم چلسی در تمامی این زمینه ها ضعیف کار کرده است و شاخص PPDA آن ها به 6.58 می رسد و تنها 10 درصد بازیابی توپ در باکس دفاعی یونایتد داشته اند.
در هنگام پرس کردن رشفورد و جیمز، لینگارد هم به آن ها اضافه می شد تا توپ در سریع ترین زمان ممکن بازپس گرفته شود اما با خروج لینگارد از خط هافبک و اضافه شدن به خط حمله برای پرسینگ، تعداد هافبک های منچستر به عدد 2 می رسید اما سولشایر خواهان 3 هافبک در وسط زمین بود بنابراین به هنگام اضافه شدن لینگارد به خط حمله، لیندلوف جایگزین او می شد تا برتری عددی در وسط میدان حفظ شده و از استفاده کردن بازیکنان چلسی در فضای میانه میدان جلوگیری شود. تصویر زیر به خوبی این نکات را نشان می دهد.
یونایتد در حملات
رویکرد هجومی منچستریونایتد بازی مستقیم بود. آن ها 328 پاس به ثبت رساندند درحالی که تیم چلسی حدودا 2 برابر آن ها یعنی 650 پاس به ثبت رساند با این حال و با توجه به بازی مستقیم، آن ها در ایجاد موقعیت عملکرد خوبی داشتند و شایسته برنده شدن بودند.
نقشه زیر، پاس های یونایتد در این بازی را نشان می دهد و با نگاه کردن به این نقشه میتوان نقش کلیدی فرد در این بازیسازی را مشاهده کرد. در تصویر زیر مشاهده می کنیم که از میان 5 نفر اول از لحاظ تعداد پاس به همی تیمی های خود، فرد در 3 مورد دخیل بوده است همچنین با مشاهده تصویر زیر در میابیم که فرد به خوبی توانسته مارکوس راشفورد را تغذیه کند؛ برعکس هافبک های چلسی که در انجام این کار برای باتشوایی نا موفق بودند که این عامل تفاوت اساسی این دو تیم در رویکرد هجومی خود را نشان می دهد. همچنین فرد در این بازی آمار 91% پاس صحیح را به ثبت رسانده است.
یونایتد با داشتن دو مهاجم سرعتی خود دنیل جیمز و رشفورد و در پشت سر آن ها لینگارد همچنین با داشتن دو فولبک سرعتی یعنی فن بیساکا و ویلیامز، سرعت فوق العاده ای در انتقال توپ از دفاع به حمله را دارا بود. به همین خاطر آن ها از این مزیت به عنوان یک تاکتیک استفاده کردند و با ارسال پاس های بلند از خط دفاعی خود به خط حمله، بازیکنان هجومی خود را تغذیه می کردند. طول پاس های بازیکنان یونایتد در این بازی به طور میانگین به 18.75 یارد (حدود 20 متر) می رسید که این آمار برای تیم چلسی عدد کمتری را به خود اختصاص داده بود.
دیگر تاکتیک هجومی منچستریونایتد، استفاده از توانایی های دنیل جیمز بود. دنیل جیمز با برگشتن به وسط زمین و توپ گیری، با توجه به سرعت انتقال توپ بالایی که دارد، به محض توپ گیری در میانه میدان خود را به خط حمله می رساند و با توجه به حضور مارکوس رشفورد در خط حمله، یونایتد همچنان دو مهاجم در خط حمله خود دارد و می تواند در ضد حملات خطر ساز ظاهر شود. تصویر بالا و تصویر زیر به خوبی بیانگر این مطلب است.
علی رغم ایجاد 8 شانس گلزنی، یونایتد موقعیت های گلزنی بهتری داشت و میانگین xg شوت های آن ها به 0.14 می رسید که از میانگین xg شوت های چلسی بیشتر است. یونایتد همچنین شوت در چارچوب های بیشتری نیز نسبت به چلسی دارد با این که تعداد شوت های کلی(خارج و داخل چارچوب) چلسی بیشتر است.
نتیجه گیری:
هر چند این جام اولویت چندانی برای تیم چلسی نداشت اما سرمربی آن ها قطعا از عدم حضور در مرحله بود ناراضی خواهد بود. با اینکه چلسی از مالکیت بیشتری برخوردار بود و سعی کرد بازی خود را به منچستر دیکته کند اما در نهایت نتوانست راهی برای نفوذ به دفاع مستحکم یونایتد پیدا کند.
تاکتیک های یونایتد در این بازی بسیار هدفمند و مفید واقع شد و حال آن ها در مرحله یک چهارم نهایی اتحادیه حضور دارند. در سال های اولیه حضور فرگوسن در تیم منچستر، تنها جام معتبری که به دست آورد جام حذفی بود و همین جام موجب ابقای فرگوسن در تیم منچستریونایتد و شروع یک دوره موفقیت آمیز و افسانه ای برای منچستریونایتد شد. حال شاگرد سابق فرگوسن، اوله گونار سولسشر ممکن است به سرنوشتی مانند سرمربی سابق خود نیاز داشته باشد.
ارسالی احمدرضا بختیاری؛ برگرفته از وبسایت TotalFootballAnalysis