اردیبهشت امسال تصادف مرگباری در اصفهان رخ داد. در کورس دو خودروی پورشه، یکی از پورشهها با انحراف از مسیر اصلی با یک دستگاه پراید برخورد میکند که به مرگ راننده جوان پراید منجر میشود. حالا حکم پورشهسوار قاتل صادر شده است؛ پرداخت دیه، مطالعه دو کتاب و حبسی که یک سومش تعلیق شده است!
هنگامی که پلیس از راه میرسد، دختر پورشهسوار شروع به فریادزدن و اعتراض میکند و در پاسخ مأموری که میگوید: «داد نزن شما آدم کشتید» میگوید: «کشتیم که کشتیم دیهاش را میدهیم»!
با صدور حکم دادگاه این پورشهسوار مشخص شد آنچه این راننده قانونشکن میگفت، درست از آب درآمده است!
این پورشهسوار قانونشکن علاوه بر پرداخت دیه به مجازات بدل از حبس محکوم شده است! حال آنکهمجازات جایگزین حبس از مزیتهای قوانین ماست، اما نه برای فردی که قانونشکنیاش را با ثروتش توجیه میکند و به رخ تمام هنجارهای اجتماعی میکشد و نه برای فردی که خود را مالک شهر و دیگران را فاقد حقوق شهروندی که هیچ حتی در موقع لزوم فاقد حق زندگی میداند. اتفاقاً چنین فردی باید روانه زندان شود تا همردیف بودن با دیگر شهروندان را درک کند.
شعبه ۱۲۲ دادگاه کیفری ۲ اصفهان با بررسی عوامل مؤثر در این پرونده تصادف، بیاحتیاطی راننده خودروی پورشه را در رانندگی محرز دانسته و وی را مستند به قوانین مربوطه در قانون مجازات اسلامی از جنبه خصوصی بزه به پرداخت یک فقره دیه کامل از جهت قتل غیرعمد و ۵ درصد دیه کامل از جهت برخی جراحات در حق اولیای دم محکوم کرده است.
همچنین این راننده متخلف از جنبه عمومی جرم به تحمل سه سال حبس تعزیری و ممنوعیت خروج از کشور به مدت دو سال محکوم شد که اجرای یک سوم از مجازات حبس وی به صورت تعلیق درآمده است.
به گفته محمدرضا حبیبی، رئیس کل دادگستری استان اصفهان «حکم از نوع مراقبتی بوده و به منظور اصلاح و افزایش آگاهی در زمینه لزوم فراگیری آموزههای دینی در احترام به کرامت والای انسان، دادگاه مقرر داشته این متهم در مدت زمان تعلیق حکم حبس، دو جلد کتاب در همین زمینه را مطالعه و پس از فراگیری مضامین آن گواهی مربوطه را به اجرای احکام دادگستری ارائه کند.» به نظر میرسد این مجازات به ضدخودش تبدیل شود. با کسی که با هنجارشکنی، خطوط قرمز اخلاقی جامعه را علناً نقض میکند و درس بیقانونی به هم مسلکانش میدهد، نباید با مسامحه برخورد کرد. تعلیق بخشی از حبس چنین متهمی که با به رخ کشیدن پول خودش به نیروی انتظامی و به یک ملت ریشخند میزند، نه به صلاح مردم است و نه حتی به صلاح خودش. چنین متهمی با صدور چنین حکمی احتمالاً خودش اینگونه میگوید: «با ماشین میلیاردیام کورس گذاشتم، یک نفر را کشتم و بعد هم با فخرفروشی در صدر اخبار قرار گرفتم، حالا هم همان حرف خودم شد، پول دیه متوفی را میدهم و دو سه کتاب میخوانم!»
چنین محکومیتی با فلسفه مجازاتها هم در تباین است. یکی از اهداف وضع کیفر، اصلاح مجرم است که با این حکم حاصل نمیشود. هدف دیگر اعمال مجازات، ارتذال و ترساندن بقیه مجرمین بالقوه است، که باز هم حبس تعلیقی و مطالعه کتاب در چنین موردی نمیتواند بازدارنده سایرین از ارتکاب جرائم مشابه باشد