سلام خدمت دوستان عزیزتر از جان ♥
این داستانو با دقت بخونید ⇩
حاکمی کشوری را اشغال کرد ؛
به وزیر خود گفت قوانینی تنظیم کن تا دهن این ملتو سرویس کنیم !
فردای آن روز، وزیر نزد شاه آمد و قوانین را خواند… :
1. مالیات 3 برابر فعلی
2. حقوق ربع عرف بقیه کشورها
3. شاه صاحب جان و مال همه مردم است
4. گوزیدن ممنوع !
شاه گفت : بند چهارم چه معنی دارد ؟!
وزیر : بند چهارم سوپاپِ اطمینان است ، بعدا متوجه معنی آن خواهید شد !
جارچیان قوانین را اعلام کردند؛
ملت گفتند این که جان و مال ما از آن شاه باشد توجیه دارد ،
چون ایشان صاحب قدرت است ؛ ولی یعنی چه نتوانیم بگوزیم !؟
مردم برای اینکه از امر شاه نافرمانی کرده باشند در کوچه و پس کوچه میگوزیدند ، جلسات شبانه گوز برگزار میکردند و هر گاه میگوزیدند،
احساس میکردند که کاری سیاسی انجام میدهند !
ماموران هم مدام در حال دستگیری گوزوها بودند
و گاهی به توالتهای عمومی یورش میبردند و گوزوها را دستگیر میکردند…!
روزی شاه به وزیر گفت الان معنی سوپاپ اطمینانی که گفتی را میفهمم !
چون باعث شده که هیچکس به 3 قانون اول توجهی نکند !
★★★
نتیجهگیری :
امروز شاهد حضور بانوان در ورزشگاه بودیم و دیدیم ک اتفاق خاصی نیفتاد و تازه حال و هوای استادیوم هم بهتر و جذابتر شده بود
این نشون میده ک اگه مردم یه چیز رو بخوان و همگی متحد بشن میتونن خیلی از مشکلات رو حل کنن
بنظرم قضیه ورود زنا ب استادیوم یخرده بولد شده و وقتی ب نتیجه رسیده همه حس میکنن کل مشکلات حل شده و جشن میگیرن ،، درحالیکه این تازه اول راهه
خودتون ببینید سر این قضیه (که یه چیز کاملا بدیهی بود) چقدر مردم به دولت و وزارت فشار آوردن و حتی کار ب مراجع و خبرگزاریهای بینالمللی کشیده شد و آخرم ب نتیجه رسید
ما هنوز مشکلات بزرگتری مثل بیکاری،تورم و گرونی،فساد و دزدی و دهها مشکل دیگه داریم ک فکری براشون نمیشه و همه روی این قضیه زوم
کردن
در اینکه ورود زنا به استادیوم موفقیت مهمیه شکی نیست(هرچند یه چیز بدیهی باید میبود ولی ما عادت کردیم که بدیهیاتو جای آپشن بهمون بدن مث روغن بدون پالم) ولی امیدوارم این اتحاد و این فشار واسه سایر مشکلاتمون هم به وجود بیاد
ببخشید سرتونو درد آوردم
چاکر همگی ♥