داستان آدیداس و پوما، یک برادرانه نا آرام
تارا ذکائی
آدیداس در سال 2019 به عنوان یکی از گرانقیمتترین کمپانیهای دنیا شناخته شد، با ارزشی معادل بیش از 20 بیلیون دلار و 55 هزار کارمند. اما این برند قبل از اینکه به آن چیزی تبدیل شود که امروز هست، توسط دو برادر راه افتاد و از یک رختشوی خانه شروع به کار کرد. دو برادر که سر یک سو تفاهم از هم جدا شدند؛ یکی آدیداس را راه انداخت و دیگری پوما را!
دو برادر با یک دنیا آرزو
قصهی آدیداس از یکی از شهرهای آلمان و بعد از جنگ جهانی اول شروع میشود. ادولف و رودولف داسلر، (Adolf / Rudolf Dassler) دو برادر از خانوادهای معمولی بودند. پدرشان کریستوف در یک کارخانهی کفش سازی کار میکرد و مادرشان پائولین، یک رختشویخانه داشت. رودولف گاهی بعد از مدرسه برای کمک به پدرش به کارخانهی کفشسازی میرفت و مشغول میشد.
آدولف داسلر در جوانی
با شروع جنگ جهانی اول، هر دو برادر به ارتش پیوستند و خانه را ترک کردند. وقتی از جنگ برگشتند زندگیهایشان تغییر کرد. آدولف به شهر مادریاش برگشت و رودولف به شهری در همان نزدیکی رفت. آدولف رختشویخانهی مادر را برای ساختن کفش قرض کرد و رودولف که در یک کارگاه چینی و سرامیک مدیر شده بود، تصمیم گرفت برگردد و به برادرش در راه انداختن یک تجارت درست و حسابی کمک کند. دو برادر در کنار هم مشغول به کار شدند و هر دو سخت تلاش کردند. روزهای بعد از جنگ روزهای سختی بود. آن روزها حتی نمیشد به جریان برق اعتماد کرد و با خیال راحت به ساخت کفش مشغول شد. آنها برای راه انداختن دستگاههای برقیشان روی دستگاهی مولد الکتریسته پدالی مینشستند و رکاب میزدند تا کسب و کارشان عقب نماند.
اولین اقدام هوشمندانه
مدتی بعد از راه انداختن کسب و کار تازهشان، المپیک تابستانی 1936 از راه رسید. ادولف که درصدد گسترش کسب و کارشان بود تصمیم گرفت از این فرصت بهترین استفادهی ممکن را ببرد. به همین دلیل چند جفت کفش میخدار برداشت، سوار ماشینش شد و 300 مایل (معادل 480 کیلومتر) رانندگی کرد تا به برلین، محل برگزاری المپیک برسد. او سراغ مربی «جس اونز»، (Jesse Owens) رفت و با اصرار از او خواست «جس» در حین مسابقهی دو ، کفشهای «کارخانهی کفش سازی برادران داسلر» را بپوشد و با آنها مسابقه دهد. مربی جس این پیشنهاد را قبول کرد و به این ترتیب آدولف و رودولف تبدیل به اولین اسپانسر یک آمریکایی_آفریقایی در مسابقات المپیک شدند. «جس اونز» توانست در آن سال مدال طلا کسب کند و از این طریق کارخانهی کفشسازی برادران داسلر، تبدیل به یکی از برندهای شناخته شده در زمینهی تولید کفش ورزشی شد. بعد از این اتفاق میز دو برادر پر میشد از نامههای حاوی سفارش که از سراسر دنیا به دستشان میرسید. همه چیز خوب بود و فروش هم به 200 هزار جفت کفش در سال رسیده بود، تا اینکه جنگ جهانی دوم شروع شد.
جس اونز و کفش میخ دار برادران داسلر
سو تفاهم نابود کننده
با شروع جنگ جهانی دوم، جنگ بین دو برادر هم کمکم شروع شد. اختلافها بالا گرفت و اوضاع بینشان رو به وخامت گذاشت تا اینکه به یک نقطهی سرنوشت ساز رسیدند. در یکی از روزهای جنگ که بمبهای متحدین روی شهر دو برادر فرود میآمد و مردم باید به پناهگاه میرفتند، رودولف و خانوادهاش زودتر از آدولف و همسرش به پناهگاه رسیدند. آدولف که بعدتر به پناهگاه رسید، معترض و ناراحت از بمب افکنها و اتفاقی که در جریان بود، جملهای میگوید که باعث سو تفاهم شده و تیر خلاص را به رابطهی برادرانهشان میزند. او میگوید: « باز سر و کلهی این عوضیها پیدا شد که!» رودولف این حرف را به خودش و خانوادهاش میگیرد در حالیکه گویا منظور آدولف به متحدین و بمبهایشان بوده است. با این جمله رودولف کینهی آدولف را به دل میگیرد. طوری که وقتی مدتی بعد آمریکاییها او را به همکاری با اس. اس متهم و دستگیر میکنند، او اصرار میکند که آدولف این اتهام را به او زده و او را به آمریکاییها تحویل داده است. (البته او از این اتهام تبرئه شد) با بروز این اتفاقات در سال 1947 رابطهی این دو برادر با هم تمام میشود اما جنگ بینشان نه.
رودولف داسلر و آدولف داسلر
رودولف ، بنیانگذار پوما شد!
اگر تا به امروز نمیدانستید وقتش است بدانید که برند «پوما» را رودولف، که او را «رودی» هم صدا میزدند، بعد از جدایی از برادرش پایه گذاری کرد. نام پوما در ابتدا بر اساس مخفف اسم رودولف یعنی رودی، «رودا»، (Ruda) بود و بعدا به پوما تبدیل شد.
در عین حال ادولف هم بیکار ننشست. او مخفف اسمش، یعنی ادی را با اول فامیلیاش، یعنی داسلر ترکیب کرد و برند «ادیداس» یا همان آدیداس خودمان را راه انداخت. البته بعضیها میگویند آدیداس مخفف جملهی “All Day I Dream About Sports” است. (به معنی من هر روز در رویای ورزش به سر میبرم) ، اما درست بودن این فرضیه هیچ وقت تایید نشد.
به شهر سر به زیرها خوش آمدید
آدیداس تا به امروز سه لوگو داشته است. اولی سه خط به موازات هم بود که روی محصولات اولیه قرار میگرفت. دومی علامت امروز آدیداس اوریجینالز است که به محصولاتی با جنبهی ورزشی کمتر اختصاص دارد و سومی همان سه خط پلکانی است که امروز میشناسیم.
اختلاف بین دو برادر هیچ وقت حل و فصل نشد و در دورهای گریبان شهرشان را هم گرفت. مردم شهر و حتی بعضی مکانهای عمومی به دو گروه پوما و آدیداس تقسیم شده بودند. بعد از مدتی شهر به «شهر سر به زیرها» معروف شد، چون مردم موقع راه رفتن به کفشهای هم نگاه میکردند تا ببینند چه کسی پوما پوشیده و چه کسی آدیداس! میگویند کار به جایی رسید که بعضیها وقتی به خانهی رودولف دعوت میشدند از عمد آدیداس میپوشیدند. چون رودولف که نمیخواست کسی آدیداس بپوشد به آنها یک جفت کفش مجانی پوما میداد!
قهر تا روز قیامت
دعوای بین این دو برادر که با یک سو تفاهم شروع شده بود به مسخرهترین شکل ممکن و تا روز مرگشان ادامه پیدا کرد. شاید تنها کسی که توانست وسط این دعوا این دو برادر را به سخره بگیرد و به طور ضمنی زشت بودن کارشان را نشان دهد، دوندهای به نام «آرمین هری»، (Armin Hary) بود. رودولف از این ورزشکار خواست کفش آدیداسش را در بیاورد و موقع مسابقه پوما بپوشد. این دونده هم این کار را کرد ولی بعد از مسابقه و در جشن پیروزی دوباره آدیداس پوشید! البته بعضیها معتقدند قصد هری از این کار گرفتن پول از هر دو برادر بود، این فرضیه هم هیچ وقت اثبات نشد!
آرمین هری ، دوندهای که با پوما دوید و با آدیداس مدال گرفت!
برند آدیداس بعدها به کمپانیهای دیگر واگذار شد تا بتواند روزهایی نو را برای دنیای کفش و وسایل ورزشی بسازد. آدیداسِ امروز توانسته تحولی جدید ایجاد کند و در زمینهی تولید کفش و وسایل ورزشی، دنیایی متفاوت، سالم و پر از انرژی بسازد. دنیایی که در آن برای حفظ محیط زیست با شرکتهای تولید کاغذ و قطع کنندهی درختان قطع همکاری میکند. دنیایی با همکاری طراحان مطرحی مثل استلا مک کارتنی و حتی کانیه وست که با طرحهایشان دل از مشتریها میبرند. دنیای امروز آدیداس و پوما، خاطرهی بنیانگذارانشان را، کسانی که تا آخر عمر با هم آشتی نکردند اما در یک گورستان دفن شدند، پشت سر گذاشتهاند و به راهشان ادامه میدهند.
نویسنده : تارا ذکائی
سو تفاهم نابود کننده ، اما این فرضیه هم هیچ وقت اثبات نشد !
چون داستان های دیگری هم راجع به دلیل قهرشان وجود دارد ،
مانند مقاله ای که دویچه وله در مورد این دو برادر نوشته بود و دلایل مختلفی را علت قهرشان ذکر کرده بود مثل حرف راننده ی آنها که دلیل اختلاف را بر سر یک دختر می دانسته و بعضی دیگر که اختلاف بر سر مسائل کاری را مبنای قهر می دانستند.
تاریخچه جالب شرکت آدیداس و پوما
در این مطلب می خواهیم به بررسی برند آدیداس و تاریخچه ی این شرکت و مشکلات و روز های پر فراز نشیب صاحب این شرکت بپردازیم.
بررسی گذشته پر فراز ونشیب شرکت آدیداس
معتبرترین برند ورزشی جهان که خاستگاه آن آلمان است، بالاخره به عنوان اسپانسر تیم ملی فوتبال کشورمان با فدراسیون فوتبال قرارداد بست و شاگردان کی روش با لباس جدید خود در اولین دیدار به مصاف قطر رفتند. به همین بهانه خالی از لطف ندیدیم که به تاریخچه پیدایش این برند معتبر و سرگذشت پر فراز و نشیب آن بپردازیم:
بررسی گذشته پر حاشیه آدیداس
شرکت بزرگ آلمانی که توانست طی سالیان گذشته خود را به عنوان معتبرترین برند ورزشی جهان معرفی نماید، در اصل در سال 1924 توسط یک آلمانی به نام «آدولف داسلر» با نام «گبرودر داسلر شوفابریک » تاسیس شد و بعدها در سال 1948 نام «آدیداس» به خود گرفت. شرکت آدیداس در زمینه طراحی، تولید و توزیع انواع لباس، کفش، پاافزار و کفش ورزشی، تجهیزات ورزشی، ساعت، عینک آفتابی، محصولات مراقبت های شخصی و لوازم لوکس فعالیت می کند. این هلدینگ بزرگ، شرکت تولید پوشاک ورزشی «ریباک»، شرکت لوازم گلف «تیلورمِید»، و شرکت «راک پورت» را تحت مدیریت دارد.
اولین برند معتبر اروپا و اولین برند معتبر ورزش، توسط مردی بنیانگذاری شد که در یک خانواده کارگری رشد یافت. پدر، یک کارگر تولیدی کفش بود و مادر مدیریت یک خشکشویی را بر عهده داشت. دوران مدرسه اش که تمام شد، سر به سودای کار در کنار پدر در کارخانه تولید کفش سپرد. پس از جنگ جهانی اول، یک شرکت تولید چینی تاسیس کرد و کمی بعد هم پا در بازار تولید چرم گذاشت.
«هرتزوگن آوراخ» زادگاه مادری بود و آدولف داسلر که او را «آدی» صدا می کردند، برای وسعت دادن به خشکشویی مادر و شراکت با برادر در کار تولید کفش به آنجا بازگشت. بی برقی های متناوب آنها را آزار می داد و در بدترین شرایط با پدال های مولد برق کار می کردند. سال 1936 شد و آدی برای فروش محصولاتش با یک ساک راهی دهکده بازیهای المپیک گردید تا «جسی اُوِنز» قهرمان دوومیدانی المپیک را متقاعد به خرید کفش های ورزشی تولیدی خود کند. اونز، متقاعد شد و خرید. همان کفش ها، برای داسلر تاریخساز شد و ورق زندگی او را برگرداند. اری، اونز 4 مدال طلای المپیک را در آن سال بدست آورد و در مقابل همه رسانه ها تایید کرد که کفش ها تاثیر زیادی در روند کار او داشته است . شهرت داسلرها بالا گرفت و تا قبل از شروع جنگ جهانی سالانه 200 هزار جفت کفش ورزشی فروختند.
اما داستان انشعاب کارخانه دو برادر به جنگ جهانی دوم برمی گردد. در این مورد دو روایت وجود دارد:اول اینکه، پیش از جنگ جهانی دوم، داسلرها به حزب نازی پیوستند. رادولف خود را به سران حزب نزدیکتر کرد و این امر موجب اختلاف آدولف که نسبت به تداوم جنگ بدبین بود، شد. با بازداشت رادولف توسط نیروهای آمریکایی در سال 1943، این شائبه برای او به وجود آمد که آدولف او را لو داده است و سال های بعد رادولف این امر را دلیل جدایی از برادرش و در نتیجه، تاسیس شرکت پوما دانست.
روایت دوم این است که در سال 1943 و در طی بمباران برخی مناطق آلمان، وقتی که آدولف به همراه همسر و فرزندانش به یک پناهگاه زیرزمینی پناه می برد، رادولف هم به همراه خانواده اش به آنجا می آید. آدولف که منظورش به متفقین بود، فریاد می زند:حرامزاده ها پیدایشان شد». اما رادولف این جمله را به خود می گیرد و در ذهنش می ماند. 8 سال بعد، آنها به خاطر پررنگ ماندن این سوتفاهم در ذهن رادولف از هم جدا می شوند. در هر حال، یکی از این دو روایت می تواند درست باشد.
برادرها در سال 1947 به طور رسمی از هم جدا شدند. زمانی که رودی شرکت جدیدی به نام «رودا» که مخفف نامش بود تاسیس کرد. این شرکت بعدها به «پوما» تغییر نام داد. آدولف نیز در 18 آگوست 1949، شرکت «آدیداس» که مخفف نامش آدی داسلر بود را تاسیس کرد.هرچند بسیاری از مردم فکر می کنند که آدیداس مخفف جمله انگلیسی «هر روز درباره ورزش رویاپردازی می کنم» ( All Day I Dream About Sport ) است، اما در واقع، این نام مشتق شده از اسم و فامیل آدولف داسلر است.
در سال 1987، هورست داسلر -پسر و جانشین آدولف- به طرز مشکوکی فوت شد. شرکت بدون یک مدیر لایق ، به ورطه ورشکستگی افتاد. در این هنگام، «برنارد تاپی» که یک صنعتگر فرانسوی بود، شرکت آدیداس را به شرط حفظ نام، به مبلغ 243 میلیون و 900 هزار دلار از خانواده داسلر خرید. تاپی، این پول را از طریق وام بدست آورده بود. اما وی در سال 1992 دیگر نتوانست بدهی های بانک را پرداخت کند و در نتیجه بان «کردیت لیونه» فران
سه، شرکت عظیم آدیداس که دسترنج سالها زحمت آدولف داسلر بود را به مزایده گذاشت.
برنارد تاپی
نهایتا، در سال 1993 شرکت آدیداس با قیمت 683 میلیون و 514 میلیون دلار به «روبرت لوئی دریفوس» فرانسوی رسید. این قیمت چندین برابر وامی بود که آن بانک به تاپی داده بود. بانک، سود کلان کرد، تاپی اعلام ورشکستگی کرد و بعدها به زندان افتاد، و دریفوس ماند و یک مسئولیت بزرگ.
دریفوس نشان داد که یک مدیر لایق و شایسته است و اگر اغراق نباشد می توان او را ناجی آدیداس نام نهاد. او آدیداس را زنده کرد. گرچه چالش هایی بر سر رقابت و کپی برداری نهادهای ورزشی از لوگو و برند داشت و البته شکایت هم کرد و نتیجه گرفت، اما با ادغام آدیداس با چند شرکت دیگر (در راس آنها گروه سالامون) و خریدن شرکت هایی چون «ریباک» و استخدام بهترین متخصصان طراحی پوشاک ورزشی، خود را در مقام رقابت تنگاتنگ با «نایک» رقیب دیرینه آمریکایی قرار داد. دیگر، پوما در این میان یارای رقابت با آدیداس را نداشت و از قافله عقب مانده بود که تا هم اکنون هم ادامه دارد. امروز، رقابت اصلا بین آدیداس و نایک است.
روبرت دریفوس
اکنون «ایگور لاندا» رییس هیئت مدیره و «هربرت هاینر» مدیر عامل شرکت آدیداس هستند.
ایگور لاندا
هربرت هاینر
20 نکته جالب در مورد برند آدیداس
پس از خواندن تاریخچه و سرگذشت شرکت معتبر آدیداس شاید بد نباشد 20 نکته جالب در مورد این برند معتبر را که به بعضی از آنها در متن بالا نیز اشاره شد بخوانید:
1. «استان اسمیت» همیشه استان اسمیت خوانده نمی شد. طراح کتانی مخصوص بازی تنیس، استان اسمیت نام داشت و قرار بود که این کتانی به نام او خوانده شود اما هیچگاه این اتفاق نیفتاد و همه این کتانی را «آیلت» به نام ستاره فرانسوی تنیس «رابرت آیلت» می خواندند.
2. «میکرو پیسر» اولین کتانی آدیداس بود که دارای فن آوری کامپیوتری بود. این فن آوری ساخت 1984 به ورزشکار اجازه می داد که از مقدار سرعت خود و کالری که سوزانده باخبر باشد. البته نایک پیش از آدیداس به این فن آوری دست پیدا کرده بود.
3. آدیداس اقدام به ایجاد محلی به نام «پارک آدیداس» در بوستون آمریکا کرد که هیچکس حق نداشت پوشاکی به غیر از برند آدیداس به تن داشته باشد. در پارک آدیداس، هیچ کس حق نداشت که پوششی به غیر از برند آدیداس داشته باشد وگرنه لباس یا کتانی اش به عنوان تنبیه به درخت های همان محل آویزان می شد.
4. آدیداس، نام اولیه برند نبود. نام اولیه آدیداس بر خلاف تصویر مردم که تولد آن را در سال 1948 می دانند، به سال 1924 برمی گردد. وقتی که داسلر این نام را برگزید: «گبرودر داسلر شوفابریک».
5. آدیداس کفش دوومیدانی هم تولید می کرد. داسلر هم مانند همتای آمریکایی خود «بیل باورمن» -موسس شرکت نایک- در دوره های مختلف زمانی روی به تولید کفش دوومیدانی آورد.
6. سه خط داشتن آدیداس نشان آن است اما در اصل، این سه خط دارای فواید پزشکی است و کمتر کسی این را می داند. آدیداس، اعلام کرده که که این سه خط از لحاظ علمی و پزشکی موجب توازن و تعادل شخص می شوند.
7. لوگوی آدیداس دارای عمر بیش از 40 سال است. اما این فقط یک لوگو نیست بلکه یک نشان معنادار است. لوگوی سه پره که در جریان المپیک 1972 مونیخ برای گسترش بیشتر در بازار ایجاد شد، اشاره به تنوع محصولات آدیداس دارد.
8. «سوپر استار» پرفروشترین کتانی تاریخ آدیداس نیست. این «استان اسمیت» بود که بیش از 40 میلیون جفت در دنیا فروخت.
9. نایک، نهایت تلاش خود را کرد که مانع از فروش کتانی تولیدی سال 2010 آدیداس به نام «پرایم نیت» شود. کفش های ورزشی روبافت، چند سالی است که به بازار محصولات ورزشی راه یافته اند. نایک هم یک محصول همتای پرایم نیت به نام «فلای نیت» تولید کرده بود اما حس رقابت و حسادت مجبورش کرد که از آدیداس بابت تولید کتانی مشابه شکایت کند و آن را به دادگاه بکشاند تا بدینوسیله مانع از فروش این محصول شود.
10. آدولف داسلر، پیش از اینکه به سمت تولید کفش برود، نانوایی را فرا گرفت اما ترجیح داد که راه پدر را که همانا تولید کفش بود ادامه دهد.
11. در سال 1948 برادران داسلر رسما از یکدیگر جدا شدند. رادولف اقدام به تاسیس شرکت «پوما» کرد و آدولف هم نام شرکت را به آدیداس تغییر داد و رسما آن را ثبت کرد.
12. آدیداس در دوره هایی با فراز و نشیب مدیریت تبلیغات و تصمیمات روبرو بود و یک بار دچار ورشکستگی شده است.
13. «مایکل جوردن» بسکتبالیست اسطوره ای از دوران دبیرستان پیوسته آدیداس می پوشید و نهایتا هم در دوران شهرت با آدیداس قرارداد بست.
14. «جسی اُوِنز» کلید شهرت و موفقیت آدیداس شد. او در المپیک 1936 برلین آلمان، کفش های تولید شده کارخانه آدولف داسلر را پوشید و برخلاف برنامه های هیتلر، 4 مدال طلا کسب کرد. داسلر، در ابتدا می خواست محصول خود را به پای همه ورزشکاران ک
ند اما به دلیل شناخته نبودن، کسی او را تحویل نگرفت و فقط اونز سیاهپوست که قهرمان شناخته شد ه ای بود قبول کرد. اینگونه بود که داسلر جهانی شد و پا در مسیر رشد گذاشت.
15. کتانی موفق و مشهور «توبولار اسنیک» ساخته آدیداس بر اساس ایده گیری جذاب از لاستیک خودرو ساخته شد.
16. محتمل ترین قصه بر جدایی برادران داسلر از یکدیگر به جنگ جهانی دوم برمی گردد. در سال 1943 و در طی بمباران برخی مناطق آلمان، وقتی که آدولف به همراه همسر و فرزندانش به یک پناهگاه زیرزمینی پناه می برد، رادولف هم به همراه خانواده اش به آنجا می آید. آدولف که منظورش به متفقین بود، فریاد می زند:حرامزاده ها پیدایشان شد» اما رادولف این جمله را به خود می گیرد و در ذهنش می ماند. 8 سال بعد، آنها به خاطر پررنگ ماندن این سوتفاهم در ذهن رادولف از هم جدا می شوند.
17. در حال حاضر، آدیداس برند پیشتاز دنیای فوتبال است. جام جهانی 2014 برزیل، صحنه رقابت آدیداس آلمانی و نایک آمریکایی بود. آدیداس پیروز شد چرا که آرژانتین و آلمان به عنوان فینالیست ها برند آدیداس را بر پیراهن خود داشتند. توپ بازی فینال هم آدیداس بود. سال گذشته، نایک از دنیای فوتبال 2 میلیارد و 300 میلیون دلار کسب کرد و آدیداس 2 میلیارد و 700 میلیون دلار.
18. آدیداس صندل هایی ساخت که ورزشکاران آلمانی و سایر نقاط جهان در حین حمام گرفتن پس از بازی برای جلوگیری از ابتلای بیماریها از آن استفاده کنند. کف حمام مجموعه های ورزشی دارای باکتریها و ویروس هایی است که موجب بیماری ورزشکاران می شود. این صندل ها مانع از انتقال باکتریها و ویروسها از طریق پوست و پا می شوند.
19. آدیداس و پوما که بنیانگذار آنها همان دو برادر معورف داسلر هستند، بالاخره پسر از سالها رقابت و دشمنی در حالی که دو برادر دیگر در قید حیات نبودند، در سال 2009 یک بازی دوستانه فوتبال در شهر «هرتزوگن آوراخ» آلمان که شرکت آدیداس در آنجا مستقر است برگزار کردند. این بازی به منظور پایان دادن به هر گونه خصومت و ناراحتی برگزار شد.
20. در شهر هرتزوگن آوراخ، همه مردم یا آدیداسی هستند و یا پومایی چرا که هر دو شرکت در این شهر قرار دارند. تا سالها، هر کس که پوماپوش بود، آدیداسی ها با او صحبت نمی کردند و همینطور بالعکس. همینطور، وقتی یک خارجی وارد شهر می شد، مردم همه توجه می کردند که او کدام برند را در پایش دارد. به همین دلیل، لقب «شهر گردن خم ها» به هرتزوگن آوراخ داده شد.
تاریخچه جالب شرکت آدیداس و پوما