قسمت قبلی رو از اینجا ببینید.
پ ن:عکس کار امین عزیز هست.
بعد از خروج از دث-رو، دِرِی با صاحب جوان لیبل اینترسکوپ یعنی جیمی آوین ملاقات کرد و آوین به او شانس مجددی برای احیای کارنامه ی سولوی دِرِی داد. اونها با هم لیبل اَفتِرمث رو تاسیس کردن. گرچه آوین طرفدار موزیک رپ نبود اما براش واضح بود که دِرِی پرودوسر شگفت انگیزیه. صدای با کیفیتِ کرانیک و کلیفورنیا لاو براش غیر قابل انکار بود.
اَفتِرمث لیبل کوچیکی بود که به زیرمجموعه ی اینترسکوپ درومد. دِرِی فعالیتش توی لیبل رو گذاشت پای یافتن استعداد های جوان و آرتیست هایی که قابلیت ستاره شدن دارن. در این بین هم وقت خالیِ خودش رو گذاشت صرف مطالعه و کار کردن روی مهارت هاش. همه میخواستن بهشون ثابت بشه که دِرِی بدون دث-رو هم میتونه توی این بازی موفق بشه. پس دِرِی باید قوی تر از قبل برمیگشت.
افترمث یه استارت کوچیک داشت. کامپیلِیشِن آلبومی که منتشر شد، آهنگ های خاطره انگیزی مثل been there, done that به جا گذاشت اما جرقه ی یک انفجار بزرگ، زمانی زده شد که جیمی آوین به دِرِی یک رپر سفیدپوست رو معرفی کرد که میتونست پا به پای بهترین های رپ بَتِل رپ کنه و شکستشون بده. خودتون میدونید که این جوان، کسی نبود جز مارشال مَدِرز.
وقتی دِرِی با اِمنم در کلیفورنیا ملاقات کرد، اِم توی زیرزمین خونه ی مادرش در دیترویت زندگی میکرد. اِم بتازگی ای پیِ خودش رو منتشر کرده بود و موزیک هایی بشدت گرافیکی با اِستوری تلینگِ بی نظیر در اون ای پی، باعث شد تا دِرِی خیلی زود اِم رو وارد افترمث کنه و خیلی زود، اونها با هم شروع به کار کردن روی آلبومِ SSLP. دِرِی رپرِ موبلوند و چشم آبی ای رو وارد استودیوی خودش کرد که دنیا رو منفجر کرد و اونو به موفقیت های بی نظیری رسوند. همه ی اینها درحالی بود که آرتیست های دیگری که توی افترمث بودن، فکر میکردن دری روانی شده و داره پول و وقت خودش رو تلف میکنه.
برای خودِ اِم هم قابل باور نبود که یکی از سلبریتی ترین پرودوسر های دنیا، از یک پسر زاغه نشینِ دیترویتی با گذشته ی تاریک و سراسر فقر، یک سوپر استار بسازه. محله ای که اِم در دیترویت در اون زندگی میکرد، کم از جنوب لوس آنجلس، جایی که دری در اون بزرگ شده بود نداشت؛ پر از خشونت و درگیری های گروهی.
فِلوی اِمنم شبیه هیچکس نبود. رایم هاش فَست و انبوهی از تنوع بود. داستان هایی توی موزیک هاش تعریف می کرد به طرز مسخره ای خنده دار بود و البته خیلی هم خشن! اون تا حدی خشن بود که دِرِی رو یادِ کارهای خودش توی N.W.A می انداخت. او رپری رو پیدا کرده بود که به اندازه ی کافی مهارت داشت که طرفدار های دو آتیشه پیدا کنه و به اندازه کافی بامزه بود تا جمع وسیعی از مخاطب ها رو جذب کنه. اِم تمام فاکتور های لازم برای سوپراستار شدن رو داشت.
اِم با هیتِ منفجر کننده اش یعنی My Name Is تمام رادیو ها و رسانه ها و تلویزیون رو تسخیر کرد. سه تا سینگل ترکی که برای آلبوم SSLP منتشر شد با پرودوس داکتر همراه شد. SSLP با اینکه اواخر 1999 منتشر شد اما آغاز سالِ 2000 برای اِم، طوری بود که ناگهان اِم به خودش میاد و میبینه به طرز عجیب و غیرمنتظره ای زندگیش عوض شده و حالا همه میشناسنش به لطف دِرِی! جوان های جامعه ی آمریکا موهای خودشونو بلاند میکردن و تی شرت سفید گشاد میپوشیدن تا شبیهش باشن. دِرِی مسئولِ عمل کردنِ جادو بود…
مثلِ N.W.A، اِم هم درباره ی خشونت و جنایت فانتزی میساخت. او و دِرِی توی هیت ترکِ Guilty Conscience سه تا داستان رو تعریف می کردن که شخصیت هاشون تحملشون از شرایط زندگیشون تموم میشه و به آستانه ی وقوع یک جُرم نزدیک میشن. تفاوتِ خشونتِ اِم با N.W.A اما در این بود که حتی با این تصویر های گرافیکی توی ورس هاش، همیشه جنبه ی طنزِ کار رو حفظ میکنه و یه موزیکِ معمولی رو به یه موزیکِ شنیدنی تبدیل میکنه. توی 97 Bonnie & Clyde از این میخونه که قراره از شرّ جسدِ همسرش خلاص بشه. از این میخونه که قراره این کارو به همراه دختر 3-4 ساله اش انجام بده. اون همیشه یه راه جایگزین داره برای نمایش مستقیمِ خشونت؛ توی این مورد در تمام طول آهنگ، داره با یه زبون بچگانه با دخترش حرف میزنه و کشتن همسرش رو موجه جلوه میده!
اون هیچوقت خودشو توی تصورات محدود نمیکرد. هیچوقت هم برای آهنگ های خشونت انگیزش متاسف نبود. یکی از هنرهاش همینه…
دِرِی کسی بود که از آهنگ هایی که بعضا برای بعضی مخاطب ها اذیت کننده بود، دفاع کرد. اون معتقد بود دنیا، خودش پر از خشونت هست. پر از فیلم های خشونت انگیز و بازی های کامپیوتریِ خشن. دلیلی نداره که خشونت توی آهنگ بدتر باشه!
دِرِی و اِم همکاریِ خودشون رو ادامه دادن. دِرِی کمک بزرگی به بیشتر شکوفا شدنِ استعداد اِم کرد. MMLP شاهکاریه که اِم حتی تا به امروز هم معتقده که دیگه مثلشو نمیتونه بسازه. بعضی از رسانه ها میگن که تمام 19 ترکِ اون آلبوم، فقط توی دو ماه ساخته شد! آلبومی که تا به امروز 30 میلیون نسخه فروخته، حاصل کنارِ هم گذاشته شدنِ زحماتِ دو ماهِ مارشاله!! تمام اون موزیک ها که اِستَن و Real Slim Shady و Drug Ballad و The Way I Am و کلی دیگه از موزیک های کلاسیک و تکرارنشدنیِ اِم درش بودن… باورش اونقدرام سخت نیست. اِم در اوج دوران کاریش بود و با موزیک های جنجالیِ خودش توجه رسانه ها رو به خودش جلب کرده بود. مارشال با عصبانیتی بیش از پیش برگشت. با حضورِ دِرِی پشت تجهیزات استودیو و حضور اِم توی اتاقک ضبط، یک انرژیِ عجیب و غریبی متساعد شد که حتی امروز هم اون انرژی توی موزیک های اِم حس میشه گهگاه. رایم های خودآگاهِ اِم، بی اعصاب بودن واقعا!
ارزشمند بودنِ کارِ اِم وقتی مشخص شد که MMLP توی یک هفته بیش از یک میلیون نسخه فروخت و تبدیل به سریع ترین آلبوم رپِ تاریخ شد که به پرفروش ترین تبدیل میشه. اِم اومده بود که بمونه توی این بازی…
مارشال و داکتر سالها با هم همکاری کردن. داکتر بعد از اوردوزِ اِم، یه لطف دیگه و حتی از بزرگتر از معرفیش به رپ کرد و اون، پرودوسِ تمامیِ ترک های کامبک آلبومِ اِم یعنی Relapse بعد از 5 سال بود! (بغیر از ترکِ Beautiful البته) توی تمام این سالها هم بقولِ اِم توی موزیکِ Business یه داینامیک دیوئو با هم داشتن از جمله توی Bad Guys Always Die ، Forgot About D.R.E ، Say What You Say و Old Time’s Sake.
با کشفِ مارشال، دِرِی بازم روی ریل قرار گرفت. دِرِی همزمان با SSLP آلبوم دوم خودش رو منتشر کرد. کرانیکِ 2 اسمیه که طرفدارهای سرسختِ داکتر به این آلبوم دادن؛ معتقدن این آلبوم هم به اندازه ی کرانیک کلاسیکه. اسم های بزرگی مثل کرانیک توی این این آلبوم بودن از جمله اِم، کوراپت، اسنوپ، اِگزِبیت و خواننده ی فقیدِ آر ان بی یعنی نِیت داوگ. آلبومی که بصورت اورجینال اسمش 2001 بود، به عقیده ی دِرِی به این دلیل منتشر شد که به طرفدار ها ثابت کنه هنوزم موفقه. ترکِ Still D.R.E با اون پروداکشنِ به یاد موندنی کاملا بهمون ثابت کرد به تنهایی! اون حتی ثابت کرد نه تنها هنوز توی پروداکشن همون غولیه که بوده، بلکه به دنیا ثابت کرد تمام برگ های برنده دستشه؛ اِم، افترمث، حمایت یکی از بزرگترین های موسیقی یعنی اینترسکوپ و رشد توی لریکس نوشتن؛ حتی اگه از گوست رایتر های اسم و رسم داری مثل جِی زی و رویس دِ فایو ناین استفاده کنه!