طرفداری- کریستیانو رونالدو به تازگی مصاحبه ای مفصل و صمیمی با پیرس مورگان از شبکه ITV انجام داده و برخلاف بسیاری از مواقع که در مورد خانواده و زندگی خصوصی اش صحبت چندانی نمی کند، از خیلی موارد شخصی حرف زده است. این مصاحبه را در دو قسمتِ اول و دوم به همراه ویدیوی زیرنویس شده از بعضی قسمت ها برایتان آماده کرده ایم که تقدیم می شود.
تو یکی از مشهورترین آدم های دنیا هستی. مثلا وقتی به اینستاگرام نگاه می کنیم، بیشتر از 180 میلیون دنبال کننده داری. از آریانا گرانده (164)، کیم کارداشیان (148)، کایلی جنر (146)، لیونل مسی (130) و دیوید بکام (58)، خیلی بالاتری. تقریبا 3 برابر دیوید بکام دنبال کننده داری. این شوکه ات نمی کند؟
راستش، نه. مرا متعجب نمی کند. فوتبال بزرگترین اشتباق من است و در واقع 75 درصد زندگی ام را شامل می شود. بقیه به دوستان و خانواده ام برمی گردد.
از اینکه شماره یک هستی، لذت می بری؟
البته، ولی باید بگویم برایم اهمیتی ندارد در اینستاگرام سوم یا چهارم باشم، ولی در شغل خودم چرا. می خواهم همیشه اول باشم.
شهرت برایت چه معنایی دارد. می دانم که شمشیر دو لبه است. همه تو را می شناسند و واکنش های فوق العاده ای می بینی، ولی از سوی دیگر، مثلا نمی توانی راحت در تورین قدم بزنی. کریستیانو رونالدو بودن واقعا به چه معنا است؟
راستش، کسل کننده است. بخشی هست که فوق العاده است. برنده جام ها می شوید، گل های ماندگار می زنید. تیتر یک روزنامه ها و مجلات می شوید، ولی بعد از 10 سال، از بعد دیگری به آن نگاه می کنید. دوست دختر و فرزند دارید و به دنبال کمی حریم شخصی هستید. من ده سال است هیچ گونه حریم شخصی ندارم. گلایه نمی کنم، ولی می دانید تا حالا چند بار با فرزندانم به پارک رفته ام؟ صفر بار! ممکن نیست. حتی اگر آنجا 20 نفر هم باشند، بچه ها و پارتنرم، مضطرب می شوند. باید یک رفتار عمومی همیشگی نشان دهید. مثلا اگر دست در دماغ تان کنید، 10 نفر عکس می گیرند! واقعا کسل کننده است، ولی برای تغییر خیلی دیر است و باید به آن عادت کرد.
دوست صمیمی کریستیانو به نام ریکاردو، داستان جالب روزی که در سال 2009 تصمیم گرفتند باهم به دیسکو بروند برایم تعریف کرده که یادآوری شیرینی برای رونالدو به حساب می آید:
وقتی رونالدو به خاطر شناخته نشدن، با گریم و لباس مبدل، به تفریح می رود
از بین تمام آدم هایی که می شناسی، به چند نفر، واقعا اعتماد داری؟
اسم نمی آورم که سوتفاهم نشود، ولی فکر می کنم 4 نفر. جمع خانوادگی و دوستان عزیزی دارم، ولی اگر بخواهم بگویم به کسی 100 درصد اعتماد دارم، فقط 4 نفر هستند. همین برایم کافی است.
به نظرت چیزی که تو را از بقیه متفاوت می کند و به عقیده بسیاری، بدل به نفر اول دنیا کرده، پشتکارت بوده؟
به نظرم چیزی که به من قدرت می دهد، ذهنم است. آمار اشتباه نمی کنند و اگر عملکرد 15 سال گذشته ام را ببینی، در واقع زیاد تفاوت نکرده ام. تلاش، پشتکار و ایمان به هدف همه لازم است، چون دیگر استعداد به خودی خود کافی نیست و اگر پشتکار نداشته باشید، به آن سطح نخواهید رسید. مثلا در خانه هستید، نهار می خورید، چُرتی می زنید و بعد کمی با بچه هایتان بازی می کنید. در ادامه بلند می شوید و سی الی 40 دقیقه به باشگاه می روید. همین تفاوت را ایجاد می کند. اگر یک جلسه امروز از دست دهید فردا دو جلسه می شود و در نهایت به سطح لازم نمی رسید. برای همین است که 34 ساله ام و 28 ساله به نظر می رسم.
تخمین می زنند نیم میلیارد دلار ارزش داری. درست است؟
نمی دانم. شاید. کجا این را دیدی؟ امیدوارم این طور باشد. راستش فکر نمی کنم این قدرها هم باشد، ولی می دانم پول خوبی در بانک دارم (می خندد). می دانی، شاید نباید این را می گفتم، ولی واقعیت همین است. اگر 20 اتومبیل دارم، نمی توانم بگویم فقط 2 ماشین دارم. حقیقت را نمی توانم پنهان کنم.
حالا چند تا ماشین داری؟
بیست تایی هست. نمی دانم شاید هم 17 تا!
چند تا بوگاتی داری؟
2
فراری؟
2
مک لارن؟
2
رولز رویس که امروز با آن آمدی؟
2
رانندگی در کدام را بیشتر دوست داری؟
رولز! چون راحت است و کمرم را اذیت نمی کند. راحت تر است.
مورگان در ادامه به دوران کودکی رونالدو اشاره می کند؛ روزهایی که او و دوستانش به خاطر فقر مجبور بودند شب ها به یک فروشگاه مک دونالد مراجعه کنند و باقی مانده برگرهای آنجا را از کارکنان شان، بگیرند.
وقتی کریستیانو رونالدو مجبور بود شب ها، باقی مانده برگرهای یک رستوران مک دونالد را بخورد
از پسرت، کریستیانو جونیور برایمان بگو.
بچه های این نسل همه چیز را به راحتی به دست می آورند. کامپیوتر، غذای خوب و چیزهای دیگه دارند. برای رسیدن به چیزهایی که می خواهند، تلاش چندانی نمی کنند. می خواهم پسرم تا حدی سختی بکشد که به اهداف مدنظرش برسد. می خواهم اشتیاقی که من دارم، داشته باشد و این سخت ترین قسمت کار است.
و او را به یکی از اولین خانه هایی با یک نفر دیگر در آن زندگی می کردی، بردی تا درسی به او بدهی.
بله. در لیسبون و در یک خانه کاملا معمولی و حتی فقیرانه زندگی می کردم. او را به همان اتاقی که در آن زندگی می کردم، بردم. همان شخصی که سال ها پیش آنجا کار می کرد، هنوز آنجا بود. باورنکردنی بود. آن خانم وقتی مرا دید، گریه اش گرفت. به پسرم گفتم: "کریستیانو ببین، بابا اینجا زندگی می کرد". نگاهی کرد و گفت "داری شوخی می کنی، نه؟" گفتم که شوخی نیست. باورش نمی شد چون چیزی که الان می بیند، قابل مقایسه با چیزی که آن روز دید، نبود. باورش نمی شد. برای همین خیلی سخت است، ولی می دانم برای تحریک و هدایتش، چکار باید بکنم. در هر حال، همه چیز به ذهنیتش برمی گردد. فقط امیدوارم مینی کریستیانو شبیه من باشد. با این حال، فشاری در کار نیست. قرار نیست مجبورش کنم، شاید مقداری!
کریستیانو رونالدو از رابطه خصوصی اش با جورجینا رودریگز، پارتنر آرژانتینی اش، بسیار راضی است. او با مورگان که می گوید سوپرگل فصول گذشته اش مقابل یوونتوس در لیگ قهرمانان بهترین گل دوران بازی اش بوده، موافق است ولی ادعا می کند لذت آن به هیچ وجه قابل مقایسه با هم خوابگی با جورجینا نیست:
نه! اصلا قابل مقایسه با چیزی که جئو به من می دهد، نبود. سال های سال به دنبال به ثمر رساندن چنین گل هایی بودم. هفتصد و اندی گل زده بودم، ولی این یکی شبیه هیچ کدام نبود. با خودم فکر کردم بالاخره آن گل قیچی برگردان با آن پرش عالی را زدم! این که مقابل جانلوئیجی بوفون و یوونتوس و در لیگ قهرمانان اروپا بود، بهترش هم کرد. گل محشری بود. جئو مادر فرزندان من است و خیلی به او علاقه دارم. فوق العاده است. می دانید، او بخشی از وجود من است. خیلی کمک کرده و البته که عاشقش هستم. دوست من است. باهم خیلی صحبت می کنیم. او با من و من با او درد دل می کنم.
وقتی مورگان در مورد ازدواج احتمالی آنها به رونالدو فشار آورد، CR7 جواب می دهد:
یک روز. قطعا یک روز باهم ازدواج خواهیم کرد. از آرزوهای مادرم هم هست. پس چرا که نه؟