طرفداری- این که خارجی باشی و در یکی از دو تیم مطرح پایتخت تبدیل به اسطوره شوی، شاید سختترین کار ممکن در فوتبال ایران باشد. دهها سال پیش رایکوف اینکار را انجام داد. او سالهاست که به رحمت ایزدی پیوسته اما هواداران استقلال هنوز از او به عنوان یک ناجی یاد میکنند. مدتها طول کشید تا سرخپوشان پایتخت نیز فردی به صلابت رایکوف را به چشم ببینند. اما او بالاخره آمد آنهم در روزهایی که پرسپولیس سخت به یک مربی کارکشته که بتواند اوضاع را در لیگ ایران به نفع این تیم تغییر دهد نیاز داشت. برانکو گام به گام پیش رفت تا یک اسطوره باشد اما هواداران پرسپولیس در این راه او را همراهی کردند، حالا او قدر این همراهی را بهتر میداند.
به چهار سال قبل برمیگردیم. زمانی که برانکو به سرش زد تا ماجراجویی دیگری را در ایران آغاز کند. او با پرسپولیس قرارداد بست و به ایران آمد و روی نیمکتی نشست که قبل از آن حمید درخشان بر روی آن تکیه زده بود. برانکو در لیگ به سپاهان و گسترش فولاد باخت، با سایپا مساوی کرد و پیکان و استقلال را شکست داد. درخشان لب به اعتراض باز کرد و مدعی شد در حضور او هم پرسپولیس میتوانست نتیجهای حتی بهتر از این بگیرد اما با چند بازی نمیشد در مورد برانکو اظهارنظر کرد. مرد کروات حمایت هواداران را پشت سر خود داشت، هواداری که دیگر نمیخواست تیمش در دست علی دایی، حمید استیلی و حمید درخشان دوران بیثباتی را ادامه دهد.
اما فصل پانزدهم برای پرسپولیس کابوسوار آغاز شد. وقتی حسن بیت سعید آن شوت اسثنایی را به ایمان صادقی زد و دبل کرد، کسی فکرش را نمیکرد که استقلال خوزستان در ادامه یکی از سورپرایزهای لیگ خواهد شد و مقام قهرمانی را به خود اختصاص خواهد داد. پرسپولیس در مقابل تیمهای اصفهانی هم حرفی برای گفتن نداشت. باخت 4 بر 2 مقابل سپاهان و شکست 2 بر 1 مقابل ذوب آهن در آزادی! ولی صدای اعتراضی از سوی سکوها شنیده نمیشد. برخی میگفتند برانکو برف تهران را هم به چشم نمیبیند اما هواداران پرسپولیس هنوز به سرمربی خود اطمینان داشتند. از دل همین اطمینان نتایج جادویی سرمربی کروات، که بعدها مهر تأییدی بر لقب پروفسور خود زد، بیرون آمد. به جز باخت به سایپا، تا هفتههای پایانی تیمی نتوانست از پرسپولیسِ برانکو 3 امتیاز کامل را بگیرد. آنها پا به پای سورپرایز خوزستانی لیگ پیش رفتند و هواداران یک هفته مانده به پایان لیگ طبل قهرمانی را هم به آزادی آورده بودند اما فقط منصوریان بود که میتوانست ترمز سرخپوشان را بکشد که در هفته آخر فقط با پارامتر تفاضل گل کمتر قافیه قهرمانی را به استقلال خوزستان واگذار کنند.
برانکو یک فصل و اندی حمایت کامل هواداران پرسپولیس را با خود داشت. او با سه قهرمانی در لیگ و دو قهرمانی در سوپرجام جواب آنها را داد و جایزه ویژه او حضور در فینال آسیا بود. حتی تا آخرین روزهای اعلام رسمی سرمربیگری او در الاهلی، هواداران باور داشتند که رابطه قلبی آنان با برانکو، سرمربی کروات را در تهران ماندنی خواهد کرد. اما برانکو ریسک حضور در میان عربهای متمول را انجام داد و به عربستان رفت.
اکنون که او با اعلام رسمی باشگاه الاهلی از سمت مربیگری این تیم برکنار شده میتوان درباره تصمیم جدایی او از سرخپوشان به بحث نشست. برانکو در الاهلی نقریباً همان شروعی را داشت که با پرسپولیس تجربه کرده بود.
تقریباً همه این را میدانند که در کشورهای حاشیه خلیج فارس سرمربی که دو هفته هم نتیجه نگیرد هر آن باید منتظر حکم اخراج خود باشد. اما هواداران الاهلی به برانکو ثابت کردند که تفاوت با هواداران پرسپولیس از زمین تا آسمان است. در باخت آخر این تیم تقریباً شیءای نبود که به سمت برانکو پرتاب نشده باشد. در داخل ایران هم هرکسی کلیپ پرتاب اشیاء از سوی تماشاگران به برانکو را میدید باورش نمیشد که او همان پروفسور حاضر در لیگ ایران باشد.
حالا پرسپولیس با کالدرون شروعی نسبتاً خوب در لیگ داشته و با یک پیروزی به استقبال دربی پایتخت خواهد رفت. در نقطه مقابل، برانکو تنها 5 بازی بعد از به عهده گرفتن سکان هدایت الاهلی از این تیم اخراج شده است. اگرچه او این خبر را تکذیب میکند اما به خوبی میداند که از چه بهشتی وارد این جهنم شده است. نه رسانهها پشت او هستند، نه باشگاه، نه هواداران و نه کارشناسان، حتی او در حسرت یک شعار حمایتی از هواداران الاهلی ماند. برانکو که حتی در باختهای پرسپولیس به عقب مینگریست و در پاسخ به محبت هواداران این تیم دست میزد، وقتی بطریهای آب در ورزشگاه شاه عبدالله به سمتش پرت میشد حتی لحظهای هم به عقب نمینگریست. مرثیه این روزهای برانکو تفاوت صدای بطری آب و هو شدن در ورزشگاه با صدای طبل و تشویق است. سرمربی سابق پرسپولیس حالا و بهتر از هر زمان دیگری میداند چه تفاوتی میان واژه «هوادار» با «تماشاگر» وجود دارد.