بی ادبامروز یه بچه 2-3 ساله رو دیدم اومد نزدیک فریزر بستنی میگفت بستنی میخوام ..فروشنده بهش گفت پول گفت مامانم گفت برو بستنی بخر پول ندارم فروشنده عصبی شد گفت مامانت غلط کرد بلند شد مثل یه هیولا بچه مثل مرگ ترسید از مغازه رفت بیرون و همینطور وحشتزده مردو نگاه میکرد میدونین مسئله چیه ؟ این هیولا هم تقصیری نداشت بیچاره! اون من بودم و بطرز وحشتناک و بیرحمانه ای میدونستم به هیچ وجه نمی تونم از چیزی پشیمون باشم