طرفداری- این به نظر تنبیه درستی برای یک رسوایی بود؛ با این وجود چیزی از بارِ احساسی آن کم نمیکرد. بانوی پیرِ تورین، الهام بخش فوتبال زیبا در سراسر جهان، زانو زده بود و این لرزه بر تمامی فوتبال ایتالیا حس میشد. بسیاری از مردم نمیدانستند چگونه باید فکر کنند یا چه احساسی دارند. این شروعِ پادشاهی یک هرج و مرج بزرگ بود. آنها اسم کالچوپولی را رویش گذاشتند. کشف شده در تاریخ می 2006، این رسوایی بر تیمهای یوونتوس، میلان، فیورنتینا، لاتزیو و رجیا به خاطر تاثیر گذاشتن روی نتیجه مسابقات، تاثیرات خود را گذاشت. شبکهای از ارتباطات میان پرسنل باشگاهها و کمیته داوران با هدف انتخاب داورانی خاص برای بازیهای تعیین شده کشف شد. لو رفتن مکالمات تلفنی، ترکیبی از کلاهبرداری، رسوایی اخلاقی در دنیای سیاهی از فریب و توطئه را آشکار کرد. جان فوت در کتاب کالچیو خود مینویسد:" در راس این سیستم خراب، لوچیانو موجی، مدیر ورزشی یوونتوس قرار داشت."
تحقیقات نشان داد که موجی بر تمامی وجههای فوتبال ایتالیا تسلط داشته است. بیشتر این اتهامات بر روی دستکاری داورها در بازیهای خاص بود. حتی پوشش تلویزیونی بازیها نیز زیر نظر او بود. بزرگ نشان دادن حرکات یوونتوس و خودداری از پخش دوباره صحنههای مشکوک در دیگر بازیها از این جمله بود. موجی با تهدید و پیشنهاد رشوه کار خود را پیش میبرد. افرادی که از دستورات او پیروی نمیکردند، آسیب میدیدند. رقبا با داوریهای ضعیف در مسابقات روبهرو میشدند و هیچ داوری نیز نمیتوانست خود را از این شرایط بیرون بکشد. قدرت باشگاههای بزرگ و دنیای رشوه و پولهای زیر میزی به مذاق خیلیها خوش آمده بود.

در ایتالیا، باشگاههای بزرگ همواره با رفتار خوبی روبهرو میشوند و بیشتر این نیز به خاطر قدرت مالکان آنهاست. استثنا قائل شدن و فساد، شاید نه به شکل واضح خود اما در فوتبال ایتالیا برای دههها جا افتاده بود. پس از جام جهانی 2002 فاجعهبار برای تیم ملی ایتالیا، طرفداران و رسانه برای ناکارآمدی فرانکو کارارو، رئیس فدراسیون ایتالیا بیش از هر مربی و بازیکنی تاسف خوردند. چیزی که آنها میدیدند این بود که کارارو نتوانسته بود توجه داوران را برای استثنا قائل شدن برای ایتالیا جلب کند که نتیجه آن شکست مقابل کره جنوبی میزبان بود. فوت در کتاب خود مینویسد:" یک مسئله معمول برای طرفداران ایتالیا این است که داوری همیشه بد است مگر خلاف آن ثابت شود. این که ثابت شود کارارو بد کار کرده است، بسته به آن است که دلیل آن بررسی شود. با این حال تسلط داشتن بر دیگر امور چیزی است که در فوتبال ایتالیا درباره آن بحث میشود."
برای نمونه در کالچوپولی، فساد بیشتری نیز کشف شد. موجی و گیرائودو، مدیر ارشد یوونتوس در تماس با داوران سعی میکردند تا سناریوهایی برای برتری یوونتوس در بازی بچینند و مانند یک فیلمنامه نویس فاسد هالیوودی کار خود را پیش میبردند. با وجود این که باشگاههای دیگر نیز در کالچوپولی درگیر شدند، یوونتوس تنها تیمی شناخته شد که به طور عمد در نتایج بازیها دست برده بود. بیشترین میزان تنبیه نیز شامل یوونتوس شد. سقوط به سری B، پس گرفته شدن دو عنوان لیگ در سالهای 2004/2005 و 2005/2006 و کسر 9 امتیاز در کمیته استیناف از جمله این جریمهها بود. فیورنتینا و لاتزیو نیز به دسته پایینتر سقوط کردند اما این تصمیمات در ادامه به محرومیت از حضور در رقابتهای اروپایی تغییر کرد. تمام تیمهای دخیل در این رسوایی به کسر امتیاز و محرومیت از حضور هواداران در بازیهای خانگی محکوم شدند.

پس از رسوایی موجی، مدیریت یوونتوس در اواسط می استعفا داد. این مغز متفکر فساد، از حضور در فوتبال به طور کامل محروم شد و به زندان افتاد. این شرایط برای بسیاری از افراد مهم دیگر چون گیرائودو نیز افتاد. در بسیاری از موارد مردم چند سال برای اعلام مجازات صبر کردند. یوونتوس به عنوان یکی از جواهرات درخشان فوتبال با یک آرماگدون مواجه شده بود. برای سالهای بسیاری بازیکنان بیشماری در پیراهن سفید و مشکی یوونتوس نور درخشانی را از خود ساطع کرده بودند. کلاسِ قابل لمسی از بازیکنانی از تیم باجو و زوف وجود داشت، تاردلی و ویالی، زیدان و پلاتینی. آنها از فساد دوپینگ در دهه 90 جان سالم به در برده بودند اما کالچوپولی مسئله متفاوتی بود. کالچوپولی چهره یوونتوس را در اذعان عمومی سیاه کرده بود.
سردبیر وبسایت JuveFC.com در این باره میگوید:
میدیدم باشگاهی که عاشقش بودم، تمام احترام، اعتبار و غرور خود را در یک تابستان از دست داد. احساس اصلی در آن زمان یک شوک بزرگ بود. من تیمی را دیده بودم که جامهای زیادی را بالای سر برده بود و هیچ لطفی از سوی داوران به آن نشده بود. افرادی که از بیرون به مسئله نگاه میکردند، فرضیات خود را مطرح میکردند. تیمهای دیگری نیز در آن دخیل بودند اما بیشترین ضربه را ما خوردیم. شهرت یوونتوس به عنوان یک باشگاه، بی عیب و نقص تلقی میشد. ما تیمی بودیم که الکس فرگوسن آن را ستایش میکرد. تیمی که از بالاترین درجه ناگهان به سری B سقوط کرد. ناعادلانه به نظر میآمد.
یک خروج دسته جمعی از بازیکنان یوونتوس شکل گرفت. ترکیب آنها رو به نابودی میرفت. فابیو کاپلو آنجا را به مقصد رئال مادرید ترک کرد. فابیو کاناوارو مدت کوتاهی پس از کسب جایزه توپ طلا، راه سرمربیاش را پیش گرفت. زلاتان ابراهیموویچ و پاتریک ویرا به اینتر رفتند. امرسون به رئال مادرید رفت. آدرین موتو فیورنتینا را برگزید. جانلوکا زامبروتا و لیلیام تورام نیز به بارسلونا رفتند. یوونتوس تنها چند استعداد باارزش را از دست نداده بود بلکه ارزش باشگاهش را از دست رفته میدید. تمام ارزش باشگاه پس از سقوط به سری B، افت کرد. بسیاری از بازیکنان نمیخواستند در آن سطح بازی کنند. یوونتوس باید این شرایط را میپذیرفت و هزینههای نقل و انتقالات را کاهش میداد.

با این وجود عشق به باشگاه در خیلی از بازیکنان وجود داشت. بازیکنانی چون الساندرو دل پیرو، جانلوییجی بوفون، پاول ندود، دیوید ترزگه و مائورو کامورانزی به باشگاه خود وفادار ماندند. این بازیکنان فرصت ترک باشگاه را داشتند اما تصمیم گرفتند بمانند و برای بازپس گیری افتخار باشگاه تلاش کنند. بسیاری از ستارههای پیروز در جام جهانی حالا باید در سری B بازی میکردند. شکنجهای که بر سر هواداران باشگاه نازل شده بود. گوپال در این باره توضیح میدهد:
یوونتوس بازیکنانی را که دارای اهمیت بودند، حفظ کرد. گروهی از 5 یا 6 بازیکن که تصمیم داشتند تا در این برزخ تیم را یاری کنند.