طرفداری- یک کلیپ 15 ثانیهای وجود دارد که در بین کاربران اینترنت، دست به دست می شود. در نیمه نهایی کوپا دل ری سال 2013 میان بارسلونا و رئال مادرید، یکی از هواداران حاضر در سانتیاگو برنابئو، در موقعیتی که قرار بود ضربه کرنر ارسال شود، فندکی به سمت جرارد پیکه پرتاب کرد.
جرارد پیکه که از این وضعیت ناراحت شده بود، فندک را برداشت تا به سمت داور بازی برود و شکایت خود را به اطلاع او برساند. پیش از آنکه پیکه چند قدم بردارد، کارلس پویول، تجربه سالیان سال، فندک را از دست پیکه گرفت و به سمت بیرون پرتاب کرد. سپس پیکه را وادار کرد تا به حواسش را به بازی دهد و این موضوع را فراموش کند. پویول به هیچ وجه شوخی نداشت!
رابطه میان آن ها بسیار متفاوت بود و آن پانزده ثانیه، علتش را نشان داد. پویول، فرزندی آرام از خانوادهای محافظه کار و فروتن از منطقه «پوبلا دِسِگوار» در شمال کاتالونیا بود و در سوی مقابل، جرارد پیکه پیش زمینهای باپرستیژ و تجمل گرایانه داشت و البته نوه مدیر اسبق بارسلونا و فرزند یک پزشک محسوب بود و هماکنون هم، شوهر یکی از معروف ترین خواننده های موسیقی پاپ به حساب می آید. طبیعتا این دو در تمام ابعاد زندگی با هم تفاوت داشتند و نباید زوج خوبی تشکیل می دادند اما شاید همین تفاوت ها بود که آن ها را اینگونه عالی نشان داد.
هرچقدر که در بیرون از زمین هیچگونه ارتباط و نزدیکی با یکدیگر نداشتند، به همان اندازه در داخل زمین تفاهم داشتند؛ آن ها هردو عاشق بارسلونا، عاشق کاتالونیا و عاشق پیروزی بودند. این همان چیزی بود که برای سالیان متمادی، از بلوگرانا، تیم ملی اسپانیا و این زوج افسانهای، برنده محض ساخت. تقریبا پویول و پیکه مسیر یکسانی برای رسیدن به موفقیت طی کردند. آن ها هردو از طریق لاماسیا به دنیای فوتبال معرفی شدند. در ابتدا این دو، در پست های متفاوتی بازی می کردند. پویول که ابتدا به عنوان دروازه بان کارش را آغاز کرده بود، پس از مشکلاتی که برای شانهاش پیش آمد، قید حضور در درون دروازه را زد و پیکه هم از ابتدا یک هافبک بود. بالاخره تقدیر این دو را به خط دفاعی برد.
گرچه از سال 1999 در آکادمی بارسلونا حضور داشتند، تا سال 2008 نتوانستند در کنار هم یک زوج خوب تشکیل دهند. علت این موضوع هم سرالکس فرگوسن بود. این مرد اسکاتلندی که پیکه را بازیکن ارزشمندی می دانست، در سال 2004 از لاماسیا به منچستریونایتد کشاند. پیکه در منچستر تجربیات خوبی کسب کرد اما در سن 21 سالگی دوباره به بارسلونا برگشت. در این سن، او یک عنوان قهرمانی در لیگ برتر انگلیس، یک جام خیریه و یک لیگ قهرمانان اروپا به رزومهاش افزوده بود. پویول آماده بود تا در کنار پیکه زوج موفقی را تشکیل دهد که نه تنها بارسلونا، بلکه تیم ملی کشورشان هم به آن ها افتخار کنند.
بالاخره پپ گواردیولا، ستون خط دفاعیاش را پیدا کرده بود. او با اتکا به این زوج، در فصل 2008/09 به سه گانه تاریخی و بزرگ دست یافت که در فینال لیگ قهرمانان در شهر رم، تیم سابق پیکه یعنی منچستریونایتد را شکست داد. پویول همیشه حواسش به پیکه بود و اجازه نمی داد شور جوانی و بی تجربگی، به او غلبه کند. دو شخصیت متفاوت اما یک هدف یکسان. بدون اغراق پویول راه را برای حضور پیکه در تیم ملی اسپانیا باز و حتی او را به قهرمان مردم کاتالونیا تبدیل کرد. البته حضور ویسنته دل بوسکه در تیم ملی، کاملا در پیشرفت پیکه تاثیرش را گذاشت.
شاید کسی نداند اما پیکه در ابتدا به عنوان یار ذخیره برای گابریل میلیتو و رافائل مارکز به ترکیب بارسلونا اضافه شد. مسیر او برای تبدیل به اسطوره شدن، از آنجا آغاز شد. فصل 2008/09 اغلب دست کم گرفته می شود. شاید یکی از دلایلش، موفقیت های بارسا در سال های پس از آن بود اما بدون اشاره به این موضوع که آن فصل این دو بازیکن در اوج بودند، نمی تواند گذر کرد. فصل آتی با وجود رکوردشکنی بارسا در لیگ، چندان موفقیت آمیز نبود. حتی برای این زوج هم موفقیت آمیز نبود. در لیگ قهرمانان اروپا به دست اینترِ ژوزه مورینیو حذف شدند. در کوپا دل ری هم سویا در یک هشتم نهایی، آن ها را شکست داد. به هرحال هیچکس ناامید نشد زیرا فصل منتهی به جام جهانی بود و اسپانیا به عنوان قهرمان اروپا پای به رقابت ها می گذاشت. لاروخا از قلب خط دفاعی بگیرید تا خط حمله، سراسر ستاره بود و البته پیکه و پویول از مهمترین بازیکنان بودند.
سیستم تیم 433 مشهور بود. پنج بازیکن اسپانیا در قلب خط دفاعی، از ایکر کاسیاس، سرخیو راموس، جرارد پیکه، کارلس پویول و خوان کاپدویا تشکیل شده بود. راموس آن روزها به عنوان مدافع کناری بازی می کرد. آن ها آماده بودند جهان را تسخیر کنند. پس از شکست در دیدار ابتدایی تورنمنت مقابل سوئیس، اسپانیا دیگر شکست نخورد. با غلبه بر شیلی و هندوراس به دور بعد راه یافتند و در دربی ایبریان مقابل پرتغال، قدرتمند ظاهر شدند. در یک چهارم نهایی پاراگوئه دیگر تیم بخت برگشته بود که باید به دست اسپانیا حذف می شد. در نیمه نهایی، شاید مهم ترین آزمون این زوج بارسایی از راه رسیده بود: آلمان.
در لحظات حساس بازی که داشت 0-0 تمام می شد، یک ضربه کرنر برای اسپانیا به دست آمد. ژاوی ارسالی دقیق داشت. در حالی که همه فکر می کردند پیکه آن را به گل تبدیل خواهد کرد، پویول از راه رسید و با تمام قدرتی که در وجود داشت، دروازه را باز کرد. این گل کمی شبیه گلی بود که سال ها قبل در برنابئو به ثمر رساند. این گل، اسپانیا را به فینال رساند. فینالی که همه می دانیم چه اتفاقی رخ داد.
لاروخا در مرحله حذفی گلی دریافت نکرد و این به لطف زوج پویول-پیکه بود. این نسل طلایی بالاخره به حقش رسید. پیکه هنوز باید به این راه ادامه می داد و چیزهای بسیاری یاد می گرفت. پس از بازگشت از جام جهانی، دوران شکوه ادامه داشت. بارسلونا در فصل 2010/11 یکی از زیباترین و بهترین بازی های تاریخ فوتبال را ارائه می داد. آن ها در رقابت های داخلی به موفقیت رسیدند. با این حال در این فصل خاویر ماسکرانو بیشتر در کنار پیکه بازی کرد زیرا پویول به خاطر مشکلات عضلانی، از میادین دور بود. پویول در کل فصل فقط 25 بازی انجام داد اما در هر دیداری که حضور داشت، با دست پر بازگشت. بارسا با کاپیتانش، به 18 پیروزی پیاپی در اواسط فصل دست یافت. پویول به خاطر مشکلات اریک آبیدال، در سمت چپ خط دفاعی بازی می کرد و با این حال، آن ها باز هم موفق بودند.
با وجود باخت به رئال مادرید در فینال کوپا دل ری، در نیمه نهایی لیگ قهرمانان، حریف مادریدی خود را شکست دادند. لالیگا هم که با کسب 30 پیروزی از آنِ بارسا شد. برای سومین بار قهرمان اسپانیا شده بودند و آمار دفاعی شان بی نظیر بود. بین سال های 2008 تا 2011، بارسلونا در 114 بازی فقط 80 گل دریافت کرد و تفاضل گل مثبت 218 به ثبت رساند که ارزش کار تیم گواردیولا را نشان می دهد. نزدیک ترین تیم به آن ها رئال مادرید بود که این آمار برایشان مثبت 167 را نشان می داد. پیکه و پویول یکی از پس دیگری رکوردهای شخصی و تیمی را می شکستند و نامشان را در تاریخ باشگاه ماندگار می کردند.
در حالی که پیکه در این سال ها پیشرفت می کرد و بزرگ می شد، کابین افتخاراتش هم بزرگ و بزرگتر می شد. پیکه با وجود کیفیت بالا، احترام بسیار زیادی برای پویول قائل بود. چندی پس از بازگشت پویول از مصدومیت، پیکه در حرف هایی قابل تاثیرگذار خطاب به کاپیتان تیمش گفت:
بارسلونایی بدون پویول تصور نمی کنم. او خطاهای مرا می پوشاند. یک روز به یاد دارم وسط بازی که کارلس پس از مدت ها مصدومیت، به شرایط آرمانی برگشته بود، به او گفتم «پویی، دلتنگت بودم» او در جوابم گفت که خفه شوم و تمرکز کنم. او هیچوقت جدیت را رها نمی کرد. 4-0 پیش بودیم و سه دقیقه به پایان مانده بود. او بر سرم داد می زد. گفتم که آرامش باش فقط سه دقیقه مانده. در جواب گفت «خب که چی؟ تمرکز کن. من که می شناسمت.» از شدت خنده رودهبر شدم. پویول همیشه چیزی برای گیر دادن به شما پیدا می کند.
آخرین فصل گواردیولا که بارسا لالیگا را به رئال مادرید واگذار کرد و در نیمه نهایی لیگ قهرمانان مقابل چلسی شکست خورد، فقط کوپا دل ری باقی مانده بود. با این همه، این زوج توانستند زمان بازی بیشتری کنار هم سپری کنند و پویول کمی به فرم قبلی خود برگردد. متاسفانه این بار آخر بود که این دو کنار هم بازی می کردند. پیکه در اوج دوران بازیگری خود به سر می برد و به عنوان نماینده باشگاه و محبوب کاتالونیایی ها می درخشید، در سوی دیگر پویول درگیر گذر زمان شده بود و باید به خداحافظی فکر می کرد. بین سال های 2012 تا 2014، پویول فقط 25 بار بازی کرد و تقریبا به خاطر مصدومیت ها مجبور شد قید بارسا و حتی تیم ملی اسپانیا در یورو 2012 را بزند. تصمیم سختی بود.
کاپیتان خداحافظی کرد و بارسلونا دیگر نتوانست جانشین مناسب را پیدا کند. مارک بارترا، خاویر ماسکرانو جواب ندادند و این وضعیت تا آمدن ساموئل اومتیتی ادامه داشت. این مرد جوان فرانسوی توانسته تاحدودی در کنار پیکه، برای تیمش موثر بازی کند. حال تاریخ برای پیکه تکرار می شود. او اکنون نقش پویولِ چند سال پیش را دارد و در حال یاد دادن و انتقال تجربیات خود به مدافعان دیگر تیمش است. حال پیکه می تواند به راحتی به جوانان تیمش اعتماد کند.
▬ برای خواندن سایر قسمتهای مجموعه زوجهای افسانهای دنیای فوتبال، روی برچسب این مجموعه یادداشتها کلیک کنید. در این مجموعه جذاب، بهترین و تاثیرگذارترین زوجهای تاریخ فوتبال را خواهید شناخت. نامهایی که شاید به تنهایی عالی نباشند اما وقتی در کنار زوج خود قرار میگیرند، بزرگیشان بیشتر مشخص میشود.