می دانید من قبلاً صدمه دیده ام
بله ، شما می دانید ارزش منو و من می دانم که شما بیشتر منو میخواهید
شما میخواهید من ذوب شوم
اما شما می دانید که من یخ می خورم ، سرد می شوم
وقتی آرام نمی روید ، اما می دانم که شما می خواهید بیشتر
شما به من احتیاج دارید
و من می دانم که شما ارزش آن را داشتید
و من می دانم که این ممکن است موثر باشد
من فقط میتونم بهت اجازه بدم
اما من یخ می زنم
من فرار نمی کنم
من فرار نمی کنم
درد را حس می کنم و می مانم
دیگه دویدن ندارم
دیگه دویدن ندارم
حتی اگر بترسم ، عزیزم
و من شما را بیرون نمی کنم
مثل من بوده اید
من شما را بیرون نمی کنم
میخوام بهت اجازه بدم
و من شما را بیرون نمی کنم
مثل من بوده اید
من شما را بیرون نمی کنم
قلب من در حال ذوب شدن است
بنابراین قلب من این است که شما را نگه میدارید
احساس ضرب و شتم کنید ، احساس کنید جریان خون گرم در سرما من جاری است
احساس ذوب کردن کنید
بله ، من ترس را احساس کرده ام اما به آن فشار می آورم
این خیلی ارزش دارد که شما را دوست داشته باشم ،اما شما بیشتر مرا میخواستید
و بنابراین من ذوب شدم
و من می دانم که شما ارزش آن را داشتید
و من می دانم که این ممکن است موثر باشد
من فقط میتونم بهت اجازه بدم
اما من یخ می زنم
من فرار نمی کنم
من فرار نمی کنم
درد را حس می کنم و می مانم
دیگه دویدن ندارم
دیگه دویدن ندارم
حتی اگر بترسم ، عزیزم
و من شما را بیرون نمی کنم
مثل من بودید
من شما را بیرون نمی کنم
میخوام بهت اجازه بدم
و من شما را بیرون نمی کنم
مثل من بودید
من شما را بیرون نمی کنم
قلب من در حال ذوب شدن است
من شما را یخ نخواهم کرد ، قلب من در حال ذوب شدن است {من اتش عشق را در بدن سرد شما شعله ورمیکنم }
من شما را یخ نخواهم کرد ، قلب من در حال ذوب شدن است
من فرار نمی کنم
من فرار نمی کنم
درد را حس می کنم و می مانم
دیگه دویدن ندارم
دیگه دویدن ندارم
حتی اگر بترسم ، عزیزم
و من شما را بیرون نمی کنم
مثل من بودید
من شما را بیرون نمی کنم
میخوام بهت اجازه بدم
و من شما را بیرون نمی کنم {از قلبم }
مثل من بودید
من شما را بیرون نمی کنم
قلب من در حال ذوب شدن است.