سلام به همگی به خصوص طرفدارای عزیز رئال مادرید (ایضا هواداران تموم تیمایی که با رفتارشون برای تیم مورد علاقشون احترام میخرن)
اگه یه نگاه به تاریخ عضویتم کنین حدودا شش سال پیشه. تو این مدت این اولین بار بوده که می خوام فعالیتی غیر از خوندن اخبار داشته باشم پس حرف مهمی داشتم. چند مورده که دوست دارم با طرفدارهای رئال و سایر تیم ها در میون بزارم. چون طولانیه سعی میکنم توی دو سه تا پست باشه. اگر دوست داشتین میتونین به اشتراک بزارینش.حتی بدون ذکر منبع.
اولین نکته : فکر میکنم اکثریت طرفداران فوتبالی که تو این سایت کامنت میزارن بسته به تیم موردعلاقشون خیلی خیلی عجولن و انتطارات نامعقول از تیمشون دارن.
اگه مثل من مدت زیادی از فوتبال دیدنتون بگذره باید بدونین که موفقیت یه امر زمان بره و تا حد زیادی هم وابسته به شانس و اینکه روز تیم باشه یا نه. برای مثال ما رئالیا چندین و چند سال ناکامی تو اروپا رو دیدیم تا این نسل ساخته شد و چهارتا چمپیونزلیگ گرفت. چه اون ریالی که تو یکهشتم حذف می شد و چه اون تیم مرگبار مورینیو که در عین شایستگی نتونست برسه به فینال. یا بارساییها هم مدتها انتظار کشیدن تا با ظهور ابرستاره ای مثل مسی بتونن فرمانروای لیگ بشن. همه میگن مسی به تیمهای کوچیک گل میزنه ولی حتی اگر همون هم باشه دلیل اصلی گرفتن لیگ باز کردن گره بازی مقابل همچین تیمهاییه. (خواهشا بحث رو رونالدو مسی نکنین برای من رونالدو هم ابرستاره اس و این قیاس مسخرهایه)
خلاصه نمی دونم چه انتطار بیجایی در هواداران ما هست که انتظار دارن تیماشون هر سال برای سهگانه قدم برداره. اصن مگه تا قبل سهگانهی بارسا و بعدش اینتر و بایرن کسی میدونست معنیش چیه؟ اون قدیما حتی من رئالی کسب یک جام در سال رو موفقیت میدونستم و خوشحال هم بودم چون ذات لذتبخش فوتبال برای ما رقابت تیمامون بود نه اینکه تعداد جام ها رو به رخ همدیگه بکشیم. اون لالیگایی که تا آخر نفسگیر دنبال میشد یا حتی لالیگاهایی که چندقطبی بود و تیمایی مثل دپوتیوو و والنسیا نفس بزرگان فوتبال رو می گرفتن. با توی چمپیونز که اول فصل چندین و چند مدعی داشت. اینجوری بود که اون گل وقت اضافهی راموس باعث شد اشک شوق بریزم برا تیمم. یه مثال دیگه لیورپوله. شما ببینین طرفدارای این تیم سی سال شده بالا پایینهای مختلف رو دیدن اما همچنان قرص و محکم پشت تیمشونن و الان دارن لذت میبرن. باور کنین من کامنتای بعضی از رئالیای عزیز رو که در مورد بازیکنامون می خونم فکر می کنم اگه مثلا مارسلو یا مودریچ جای جرارد بودن و پاشون می لغزید اگه وسط برنابئو اعدام نمی شدن اینا آروم نمیگرفتن.
کدوم یکی از ماها پنج سال پیش اگه می گفتن تو دوران فرمانروایی مسی و نیمار تو بارسا یا خرج بودجههای هنگفت توسط سیتی و پی اس جی چهارتا لیگ قهرمانان می گیریم از بزرگی حرف طرف خندمون نمی گرفت؟ من خودم بعد ۲۰۱۴ گفتم اگه یدونه دیگه هم بگیریم معرکه است. الان چهارتا گرفتیم و هنوز بعضیا طلبکارن. یا حالا بارساییا که اینهمه لیگ گرفتن و هنوزم سیر نشدن. حالا شما یادتون نمیاد ما یادمونه همین لیگ چقدر ارزش داشت برا بارسا. این در مورد سایر لیگها هم صادقه ولی همین مثالا حرفم رو می رسونه.
فعلا این رو داشته باشین تا بعدی که در مورد سیاستهای نقل و انتقالاتی رئال و سایر تیمها حرف بزنم. بخش سومش هم احتمالا در مورد فرهنگ طرفداریمون باشه.