اسم فیلم:Reservoir Dogs(سگدانی)
کارگردان:کوئتین تارانتینو
بازیگران:هاروی کارتل،تیم راث،کریس پن،مایکل مدسن،کوئیتین تارانتینو
سال ساخت:1992
خلاصه داستان :شش سارق (با نامهای مستعار آقای سفید، آقای طلایی، آقای صورتی، آقای نارنجی، آقای آبی و آقای قهوهای) از طرف گنگستری به نام 'جو کپتو پسرش ادی برای سرقت از یک فروشگاه الماسفروشی اجیر میشوند.
چه کسانی این فیلم را ببینند :عاشقان تارانتینو!
نظر نویسنده پست درباره این فیلم :اولین فیلم تارانتینو راستشا بخواید تحلیلی که چند سال پیش برای این فیلم نوشتم خیلی تند بود!حتی بعضی وقتا خارج از ادب هم بود!!و پیش خودم گفتم اگه اون متنا بزارم قطعا طرفدارای تارانتینو دارم میزنن!!!برای همین تصمیم گرفتم ی بار دیگه فیلما ببینم و ی تحلیل جدید بنویسم شاید نظرم عوض شد فیلما ی بار دیگه دیدم راستشو بخواید نظرم یکم عوض شد ولی هنوز از نظرم فیلمه بدیه ولی نه در اون حد!!
فیلم سگدانی یا سگ های انباری فیلمیست که به ادعای خیلی ها پست مدرنه ولی دقیقا نقطه ضعفش همینه که میخواد پست مدرن باشه فیلم پره از حفره های داستانی ضعف شخصیت پردازی ولی با این حال فیلم بدی برای یک فیلم اولی نبوده
فیلم با سکانسی توی رستوران شروع میشه ی شروع کاملا خلاقانه که میخواد با ی سری از دیالوگ های بی ربط شخصیت های خودشو به ما معرفی کنه شخصیت ها از مدونا یک ترک موسیقی و انعام دادن به مستخدم ها صحبت میکنن صحبتایی که ما هم توی جمع های دوستانمون میزنیم ولی انصافا هیچوقت دقت نکرده بودم که این حرفا میتونه تا این حد شخصیت مارا نشون بده شخصیت ها تا حد قابل قبولی به ما معرفی میشن جدال های پنهانی که بینشون وجود داره به ما نشون داده میشه ولی سوال اینه که این مقدار از شخصیت پردازی برای کل فیلم کافیه تارانتینو میگه من شخصیت ها ما خلق میکنم و بعد اونا را توی شرایط قرار میدم تا واکنش نشون بدن اما حداقال توی این فیلم تا همین حد هم پیش نرفته شخصیت آقای سفید اصلا خوب نیست هیچ منطق و دلیلی پشت این شخصیت نیست بی دلیل برای نفر که نه باهاش رابطه داشته و نه میشناسدش به روی قدیمی ترین دوستاش اسلحه میکشه بی دلیل عصبانی میشه هر لحظه ممکنه به روی ی نفر اسلحه بکشه کسی که اینقدر با تجربست و اینقدر توی کارای خلاف بوده چرا اینقدر غیر حرفه ای و احساسی عمل میکنه بهترین شخصیت فیلم آقای نارنجیه وقتی برای بار دوم این فیلما میبینیم و به حرکات و حالات تیم راث دقت میکنیم میفهمیم که پلیسه آقای نارنجی از همون سکانس اول داره بیشتر گوش میده تا حرف بزنه بیشتر به فکر اینه که دیگران را تایید کنه تا باهاشون رابطه برقرار کنه توی بیشتر سکانس ها دستش به اسلحشه چون میدونه ممکنه لو بره و برا همین احساس خطر میکنه بهترین قسمت درباره شخصیت تیم راث اینه که ما از اواسط فیلم میفهمیم که پلیسه و میتونیم بر اساس این روی این شخصیت فکر کنیم اگه ما مثل خیلی از فیلمای دیگه که تو این تیپ ساخته میشن توی سکانس آخر میفهمیدیم که آقای نارنجی پلیسه درسته خیلی هیجان انگیز وشکه کننده بود ولی به نظرم اصلا ما نمیتونستیم با شخصیت نارنجی ارتباط برقرار کنیم و شخصیت پا در هوایی میشد!!
اما داستان و هدف فیلم راستشا بخواید بازم مثل اکثر فیلمای تارانتینو نمیفهمم چرا و با چه هدفی این فیلما ساخته ی فیلم آبزورد که هیچ چیزی برا گفتن و پیام دادن نداره و در پوچی کامل تموم میشه شاید فقط ی داستانه نسبتا خوب وسرگرم کننده باشه که به نظرم ارزش ی بار گوش دادن داره
درباره فرم فیلم باید بگم فیلمیه که بعضی جاها خوبه و اکثر جاها بده توی فیلم ما با سکانس ها و دیالوگ های اضافی رو به رو هستیم که شاید برای کمک به شخصیت پردازی تو فیلم قرار گرفتن ولی هیچ کمکی به شخصیت پردازی نمیکنن و بدتر از اون به ریتم فیلم به شدت ضربه میزنن مثلا اون سکانسی که تیم راث میخواد ی داستان دروغ و ساختگی بگه تا اعتماد دوستاش را جلب کنه سکانسی بیش از حد طولانی و کشدار که نه حرفی داره نه شخصیت پردازی میکنه و نه جذابه و نه حتی خوب ساخته شده و یا مثلا سکانس جک تعریف کردن ادی خشگله هیچی نیست به جز پرکردن تایم فیلم
اما فیلم سکانس های خوبم داره سکانس شکنجه بی نظیره چه خوشمون بیاد از تارانتینو چه خوشمون چه بدمون بیاد باید قبول کنیم تارانتینو بهترین شکنجه گره سینماست!!! سکانسی که هم کمیکه هم ترسناک ما را توی فشار روانی قرار میده میخندونمون از فشار بیرونمون میاره(اون سکانسیکه دوربینکه آقای بلوند از انبار خارج میشه و میخواد بنزین بیاره(انصافا بی نظیره))دوباره تحت فاشار قرارمون میده و درنهایت غافل گیرمون میکنه
و یا مثلا سکانس mexican stand off(همون سکانسی که همشون روی همدیگه اسلحه کشیدن )بی نظیره
در نهایت باید بگم سگدانی به عنوان فیلم اول ی فیلم اولی اثر خوب و قابل قبولیه هرچند ضعف هایی هم داره