بیگ بنگ : نیکولا تسلا به هشت زبان صحبت می کرد؛ اولین موتوری را ساخت که با جریان متناوب کار می کرد؛ فناوری ارتباط بیسیم را در فواصل دور ایجاد کرد؛ تقریبا ۳۰۰ اختراع ثبت کرده است؛ ادعای ساخت اَبَراسلحهای را کرد که به کل جنگها پایان می دهد؛ همه این حقایق به این نابغه مربوط می شود. شگفتزده شدید؟ بیشتر افراد نام او را شنیدهاند، اما عدۀ اندکی از جایگاه او در علم و فناوری مدرن آگاهی دارند.
به گزارش بیگ بنگ، مردی که از ناکجا آباد آمد ولی به شخصیت مشهور و جهانی تبدیل شد. مدعی می شد که او فقط در اکتشافات دست دارد اما در نقش یک شومن هم ظاهر شد؛ او توجه زنان زیادی را به خود جلب می کرد اما هرگز ازدواج نکرد؛ او ایدههایی را مطرح کرد که زندگی روزمره را دچار تحول نمود و فرصتهای زیادی را پدید آورد، اما با وضعیت مالی نامناسبی جان سپرد.
سالهای اول زندگی
تسلا در یک شب تابستانی در سال ۱۸۵۶ در کرواسی کنونی به دنیا آمد؛ دورهای که او از آن با عنوان «طوفان آذرخش» یاد کرد. مامای او هم چنین نقل کرد: «او بچه طوفان خواهد بود»، اما مادرش این طور پیشبینی کرد که پسرش از جنس نور خواهد بود. تسلا در زمان دانش آموزی، آنقدر تواناییهای قابل توجهی در محاسبه مسائل ریاضی داشت که معلمانش او را متهم به تقلب کردند. او در طول سالهای نوجوانیاش به شدت مریض شد؛ پس از بهبودی، پدرش درخواستش را مبنی بر انتخاب شغل کشیشی رد کرد و توافقش را برای اینکه پسرش در دانشکده مهندسی ثبت نام کند، اعلام نمود.
اگرچه تسلا یک دانش آموز ممتاز بود، اما از دانشکده پلی تکنیک صرف نظر کرد و در شرکت قارهای ادیسون«Edison Continental» مشغول به کار شد. او در این شرکت، تمرکزش را بر موتورهای برقی معطوف کرد. تسلا که آرزوی دیدار ادیسون را در سر می پروراند، در سال ۱۸۸۴ به آمریکا مهاجرت کرد. او بعدها مدعی شد که اگر می توانست یک سری از مسائل مهندسیِ پیش روی شرکت ادیسون را حل کند، مبلغ ۵۰ هزار دلار آمریکا به وی اعطا می شد. اما پس از موفقیت در حل برخی مسائل به تسلا گفته شد که پیشنهاد این مبلغ بالا فقط یک جوک بود و او پس از ۶ ماه تصمیم به ترک این شرکت را گرفت.
بعدها تسلا رابطهای را با دو تاجر برقرار کرد که زمینه را برای تاسیس شرکت تولید و نور الکتریکی تسلا فراهم آورد. او چندین اختراع را در زمینه الکتریکی به نام خود ثبت کرد و به شرکت خود را تخصیص داد. وقتی شُرکای او تصمیم گرفتند که می خواهند تمرکز اصلیشان روی تامین برق باشد، آنها محتوای علمی شرکت را با خود بردند و شرکت دیگری را تاسیس نمودند. آنها هیچ چیزی برای تسلا نگذاشتند. تسلا اعلام کرد که او بعدها در شغل گودبرداری مشغول شده و روزی ۲ دلار دریافت می کرد. این حس او را شدیدا شکنجه می داد که تحصیل و استعدادهایش به تاراج برده شده است.
موفقیت بعنوان یک مخترع
در سال ۱۸۸۷، تسلا با دو مخترع دیدار کرد که حمایت خود را برای تاسیس شرکت تسلا الکتریک اعلام داشتند. او یک آزمایشگاه در منهتن به راه انداخت و به توسعه موتور القایی متناوب پرداخت. او با این اختراع، مسائل فنی زیادی را حل کرد که طرحهای دیگر را از کار انداخته بودند. هنگامی که تسلا وسیله خود را در یک نشست مهندسی نشان داد، شرکت «وستینگ هاوس» تدارکات لازم را برای اعطای گواهی به این فناوری فراهم نمود و برای هر نیروی اسب تولید شده هم مبلغ پیش پرداختی را در نظر گرفت.
جنگِ به اصلاح جریانها در اواخر دهه ۱۸۸۰ به اوج رسیده بود. توماس ادیسون با توسعه جریان مستقیم، مدعی شد که امنتر از جریان متناوب است. جورج وستینگ هاوس از جریان متناوب حمایت کرد، زیرا این جریان از توانایی انتقال نیرو به فواصل دور نیز برخوردار بود. چون این دو بر قیمتهای یکدیگر تاثیر می گذاشتند، وستینگ هاوس در تهیه سرمایه لازم عاجز مانده بود. او مسئله بغرنجِ پیش آمده را توضیح داد و از تسلا درخواست کرد تا حق انحصاری اختراعاتش را در ازای مبلغی هنگفت به او بفروشد و با موافقت تسلا مواجه شد.
با توجه به اتفاقات روی داده در سال ۱۸۹۳ در شیکاگو، وستینگ هاوس از تسلا خواست تا در تامین نیرو به او کمک کند؛ آنها پلتفرم بزرگی برای عرضه مزایای جریان الکتریکی متناوب داشتند. تسلا به نمایشگاه برگزار شده در شیکاگو کمک کرد تا چراغهای لامپ بیشتری را روشن کند؛ یعنی بیشتر از آنچه در کل شهر شیکاگو یافت می شد. او با کارهای خود شگفتی حاضرین را برانگیخت. یکی از دستگاههای او، چراغ الکتریکی بود که به هیچ سیمی نیاز نداشت. بعدها تسلا یه وستینگ هاوس کمک کرد تا قراردادی را برای تولید نیروی الکتریکی در آبشار نیاگارا به انعقاد برساند. این کار نقش شایانی در ساخت اولین نیروگاه جریان الکتریکی متناوب بزرگ مقیاس جهان داشت.
چالشهای پیشرو
تسلا با موانع زیادی روبرو شد. در سال ۱۸۹۵، آزمایشگاه منهتن او در اثر آتشسوزی از بین رفت. متعاقبا، یادداشتها و نمونههای او نیز طعمه حریق شدند. او در سال ۱۸۹۸ در «مدیسون اسکوئر گاردن»، کنترل بیسیم قایق را عرضه کرد؛ کاری که خیلیها نام حقه را بر آن گذاشتند. او خیلی زود توجه خود را به انتقال بیسیم نیروی الکتریکی معطوف نمود. او معتقد بود که سیستمش می تواند نه تنها برق را در سرتاسر جهان توزیع کند، بلکه زمینه را برای ارتباطات بیسیم جهانی نیز مهیا سازد.
تسلا که آزمایش ایدههایش را در دستور کار قرار داده بود، آزمایشگاهی را در کلرادو اسپرینگز ساخت. او در آن آزمایشگاه آنقدر نیرو تولید کرد که قطع نیروی منطقهای را در پی داشت. او همچنین سیگنالهایی را شناسایی کرد که بر اساس ادعایش از یک منبع فرازمینی نشات می گرفت. در سال ۱۹۰۱، تسلا «جی. پی. مورگان» را متقاعد به سرمایهگذاری در ساخت برجی در «Long Island» کرد. او اعتقاد داشت که این می تواند برنامه او را برای توزیع برق جهانی کم ارزش جلوه بدهد. اما رویای تسلا تحقق نیافت و مورگان خیلی زود از کمکهای مالیاش صرف نظر کرد.
در سال ۱۹۰۹، مارکونی به پاس ساخت رادیو موفق به دریافت جایزه نوبل شد. در سال ۱۹۱۵، تسلا به طور ناموفق از مارکونی شکایت کرد و مدعی شد که به حقوق انحصاری وی تجاوز شده است. همان سال، این شایعه بر زبانها افتاد که ادیسون و تسلا جایزه نوبل را به اشتراک خواهند گذاشت، اما این اتفاق روی نداد. گفته شد که دشمنی و خصومت متقابل دلیل این کار بوده است. با این حال، تسلا لوحهای افتخار و جوایز متعددی را در طول دوره حیاتش کسب کرد که از جمله مهمترین آنها می توان به مدال موسسه آمریکایی مهندسین برق ادیسون اشاره کرد.
فردی منحصربفرد
تسلا شخصی بزرگ و قابل تقدیر بود. به گفته خودش، حافظهای تصویری داشت و همین عامل به او کمک می کرد تا کل کتابها را حفظ کرده و به هشت زبان دنیا صحبت نماید. او همچنین مدعی شد که بسیاری از ایدههای فوقالعادهاش در کسری از ثانیه به ذهنش خطور کردهاند. او گفت که قبل از اقدام به ساخت نمونههای اولیه، تصاویری جامعی را از اختراعاتش را در ذهنش متصور می شد. در نتیجه، او نقاشیهایی را از طرحهایش نمی کشید.
تسلا با قدی ۱ متر و ۸۸ سانتیمتر، شخصی خوش قیافه بود و در میان زنان محبوبیت بالایی داشت. اگرچه او هیچگاه ازدواج نکرد، اما مدعی شد که تجردش نقش مهمی در خلاقیتش داشت. شاید به دلیل بیماری مرگبارش در دوران نوجوانی از میکروبها واهمه داشت و در رعایت بهداشت دقت زیادی به خرج می داد. این مانعی برای گسترش روابط میان فردی تسلا بود. او فوبیاهای خاصی هم داشت؛ مثلا از مروارید متنفر بود و از هر زنی که مروارید به دور گردن انداخته بود، دوری می ورزید.
تسلا اعلام کرده بود که ایدههایش در تنهایی به ذهنش خطور می کرد. ناگفته نماند که او فردی گوشهگیر نبود و در مهمانیهای شامی که میزبانی آنها را بر عهده داشت، با تعداد زیادی از مشاهیر عصر خود به بحث و تعامل اجتماعی می پرداخت. مارک تواین از آزمایشگاه او بازدید به عمل آورد و بعضی از مقاصد تسلا را بهبود بخشید. تسلا از شهرتش نه تنها بعنوان یک مخترع و مهندس، بلکه به عنوان یک فیلسوف، شاعر و خبره هنری نیز لذت می برد. او در تولد ۷۵ سالگیاش یک نامه تبریک از اینشتین دریافت کرد که در کاوِر مجله تایم چاپ شده بود.
سالهای آخرِ زندگی تسلا
به تصور عموم مردم، تسلا نقش یک دانشمند دیوانه را ایفا کرد. او مدعی شد: که موتوری با قابلیت حرکت بر روی پرتوهای کیهانی ساخته است؛ مشغول کار بر روی قوانین فیزیک جدید و غیرِ اینشتینی است که شکل جدیدی از انرژی را تامین می کند؛ شیوه جدیدی برای عکسبرداری از افکار کشف کرده است؛ پرتو جدیدی با عنوان «پرتو مرگ» و «پرتو آرامش» ساخته است که قابلیت نظامی بسیار بالایی دارد. او که پولهایش را مدتها پیش از دست رفته دیده بود، سالهای بعدی عمرش را از جایی به جای دیگر نقل مکان می کرد و از پرداخت قبوض ناتوان مانده بود. سرانجام، او در یک هتل واقع در شهر نیویورک مستقر شد و هزینههایش را نیز وستینگ هاوس پرداخت کرد. او که همواره تنها زندگی می کرد، در پارک محلی آنجا وقت می گذراند و به پرندگان غذا میداد. در هفتم ژانویه ۱۹۴۳، زن مستخدم هتل متوجه شد که تسلا در سن ۸۶ سالگی در اتاقش جان باخته است.
امروزه، نام تسلا بیشتر بر سر زبانها نقل می شود. فرودگاه بلگراد و مشهورترین اتومبیل برقی جهان نام تسلا را یدک می کشند. همچنین، نیروی میدان مغناطیسی اسکنرهای ام آر آی بر حسب تسلا اندازهگیری می شود. تسلا یک پرومتئوس واقعی (تیتان، شخصیت اسطوره ای یونان باستان، که به بهشت یورش برد تا آتش برای انسان بیاورد اما بعنوان مجازات، او را به سنگی زنجیر زدند که هر روز عقابی جگرش را می خورد) در زمان خود بود.
ترجمه: منصور نقی لو/ سایت علمی بیگ بنگ