طرفداری- در ماه مارس 2011، لوئیز فابیانو 30 ساله در مقابل 45 هزار هوادار ورزشگاه «استادیو دو مورومبی» ایستاد. او پس از گذراندن شش فصل بزرگ در سویا، به سائوپائولو برگشته بود. تمام پرنسل و افراد حاضر در باشگاه، حضور فابیانو را از ته قلب می خواستند. آن ها سرعت، فیزیک و قدرت تمام کنندگیِ خاص لوئیزِ عزیزشان را هنوز از یاد نبرده بودند. دیدن دوباره او در این پیراهن یادآور تمام میراثی بود که در لالیگا و با پیراهن سویا برجای گذاشته بود.
اکثر فوتبالیست های برزیلی، رویای بازی در اروپا را در سر دارند. آن ها مشتاقند خودشان را در رقابت های مهم تری بسنجند. البته سبک زندگی بهتر و پول بیشتر، از دیگر فاکتورهایی است که نمی توانند از آن چشم پوشی کنند. در اوایل قرن جدید میلادی، پرتغال یا فرانسه مقصد اصلی بازیکنان برزیلی بود. کسی به خوی خصمانه فوتبال انگلیس، تاکتیک های شطرنج مانند فوتبال ایتالیا یا سختی بازی در آلمان توجهی نمی کرد.
کمی پس از شروع دوران بازی در پونته پرتا، رن باشگاهی بود که در سودای جذب نوجوانی به نام لوئیز فابیانو از خود بیخود شده بود. فابیانو پس از انجام 12 بازی در لیگ برزیل، به آن سوی اقیانوس اطلس یعنی فرانسه رفت. البته این ماجراجویی طولی نکشید که خاتمه یافت زیرا سائوپائولو برای بازگرداندن فابیانو به برزیل وارد عمل شد. این باشگاه برزیلی، فابیانو را زیر پر و بال خود گرفت و به توانایی های او، گلزنی را اضافه کرد. رن که شرایط را اینگونه می دید، تصمیم گرفت یک شانس دیگر به او دهد اما این بار هم نشد تا لوئیز خیلی زود از یادها رود.
گویی سرنوشت تصمیم داشت فابیانو را در برزیل سربلند کند. سال های ابتدایی فابیانو در برزیل کمی ایستا و راکد گذشت اما از سال های آتی می توان به عنوان «درخشش انفجاری» یاد کرد. گل هایی که از چپ و راست و مرکز زمین به ثمر می رساند و نامش را بر سر زبان طرفداران می انداخت. پشت سر او، بازیکنی به اسم «کاکا» بازی می کرد که نیازی به تعریف نداشت. لوئیز در آن فصل 19 گل به ثبت رساند. فاب، با گلزنی مقابل تیم های کوچک به این موفقیت نرسید، بلکه مقابل پالمیراس، سانتوس، واسکو و حتی پونته پرتا گلزنی کرد.
با این حال از شخصیت «کله شق» و «پرخاشگر» فابیانو در بین عموم نمی توان چشم پوشی کرد. گرچه اخراج های جنجالی بسیاری تجربه کرد اما این چهره «پسر بد» باعث نشد در میان طرفداران منفور شود. پس از تجربه یک فصل خوب دیگر، فابیانو به لیست کارلوس آلبرتو پریرا برای جام کنفدراسیون های 2003 وارد شد که اتفاقا هم قرار بود در فرانسه برگزار شود. اولین بازی ملی فابیانو در آبوجا رقم خورده بود که به لطف سانتر عالی جولیانو بلتی، تاریخی شد. در جام کنفدراسیون ها، این مهاجم برزیلی نتوانست فرصت بازی پیدا کند اما قرار بود در ادامه برای سلسائو بیشتر بدرخشد.
لوئیز فابیانو که تا نیمه های فصل 2004 در سائوپائولو، 22 گل به ثمر رسانده بود، در ترکیب تیم ملی برزیل برای کوپا آمریکا حضور داشت و توانست به لیست نهایی راه یابد و به پرو برود. زوج او با آدریانو در خط حمله که در ایتالیا و تیم اینتر روزهای درخشانی را سپری می کرد، طرفداران سلسائو را برای آینده امیدوار کرده بود. به دلیل زمان بندی بد مسابقات، ناراحتی بزرگی در اردوی تیم ملی به وجود آمده بود زیرا امثال رونالدینیو، کاکا، رونالدو و روبرتو کارلوس به دلیل تعهدات به باشگاه هایشان نمی توانستند در تیم ملی بازی کنند.
در اولین دیدار مقابل شیلی، برزیل در آستانه شکست خوردن بود اما فابیانو که آن روزها از دو مهاجم برتر لیگ برزیل بود، گلزنی کرد. پس از گل تساوی او، فردی در ثانیه های پایانی گل پیروزی بخش را به ثمر رساند تا برزیل پیروز شود. همه چیز برای فابیانو عالی پیش می رفت. با درخشش آدریانو و فابیانو، برزیل به فینال راه یافت. در سوی دیگر رقیب ازلی و ابدی برزیل یعنی آرژانتین، با شکست کلمبیا خودش را به فینال رساند. برزیل در فینال با آرژانتین به تساوی 2-2 رسید اما در ضیافت پنالتی ها پیروز شد تا طعم قهرمانی را بچشد.
بعد از دیدن موفقیت های کاکا در میلان، فابیانو احساس کرد وقتش رسیده قدم بعدی را در زندگی بردارد و به سوی موفقیت برود. پس از عدم موفقیت در فرانسه، پرتغال و پورتو مقصد ایده آلی به نظر می آمد. دوران فابیانو در پرتغال هم اصلا خوب پیش نرفت. او 22 بار برای تیمش به میدان رفت که فقط سه گل به ثبت رساند. سویا تیمی بود که در سال 2005 برای به خدمت گیری فابیانو وارد عمل شد. اندلسی ها به تازگی از یک افتی شدید برخاسته بودند و نیاز مبرمی به این ستاره برزیلی داشتند. به نظر می رسید تکنیک و سرعت خوب او، در لالیگا به کمکش آید. فابیانو در تیمِ تحت رهبری راموس، واقعا یک بازیکن سرنوشت ساز بود.
فابیانو در فصلی که سویا توانست لیگ اروپا را فتح کند و در سوپرکاپ اروپا برابر بارسلونا پیروز شود، 15 گل به ثمر رساند. راموس تیمش را به رقیبی مهم برای رئال مادرید و بارسلونا تبدیل کرده بود. سویا در آغاز ماه می، برای انجام یک بازی مستقیم برابر رئال مادرید که می توانست به امیدهای قهرمانی آن ها پایان دهد، به سانتیاگو برنابئو رفت. شوت مارسکا که تبدیل به سوپرگل شد، در آن بازی سویا را پیش انداخت. رود فن نیستلروی، ستاره هلندی رئال بازی را به تساوی کشاند. رفته رفته فضای حاکم بر برنابئو سنگین می شد اما هنوز هم صدای هواداران مادرید به گوش می رسید و شال های سفیدشان به چشم می خورد.
فابیانو که پس از محرومیت پنج جلسهای تازه به میادین برمی گشت، در کنار زمین آماده ورود به بازی بود. او در همان لحظه از بازی اخراج شد! داور خط بر تصمیم خود اصرار می ورزید. فابیانو که در میان هوی هواداران، به رختکن رفت. اوضاع پیچیده شده بود که روبینیو گل برتری تیمش را به ثمر رساند و پس از درآوردن پیراهنش، کارت زرد دوم را دریافت کرد تا به رختکن و کنار دوستش فابیانو برود. رئال مادرید در نهایت پیروز شد تا سه امتیاز مهمی برای کسب سیامین لالیگای تاریخش دشت کرده باشد.
با توجه به خلق و خویی که فاب از خودش نشان داده بود، باشگاه دیگر اعتماد کافی به او نداشت. لوئیز این رویه را در لیگ اروپا و کوپا دل ری هم حفظ کرد. به هرحال فابیانو به درخشش ادامه می داد و فقط 27 گل گوئیزا مانع آن شد تا عنوان پیچیچی به ستاره برزیلی برسد. یاران مانولو خیمنز در آن فصل بدون جام ماندند. شایعات برای انتقال او به تیمِ خوانده راموس در تاتنهام بیشتر و بیشتر می شد و این کاملا منطقی بود که بخواهد پیش مربی مورد علاقهاش برود.
فابیانو که به طرز عجیبی خودش انتقال به تاتنهام را معلق کرده بود، تصمیم گرفت در سویل بماند و بدرخشد. ظاهرا هم تصمیم درستی بود زیرا دونگا، او را با خودش به جام جهانی آفریقای جنوبی برد. برخی از برزیلی ها که اغلبشان هواداران سائوپائولو بودند، امید داشتند مثلث روبینیو، کاکا و فابیانو بتواند ششمین جام جهانی را به این کشور بیاورد. واقعا هم همینطور شد. برزیل با گل های فابیانو در جام خوب پیش می رفت تا اینکه وسلی اسنایدر با گل زیبای خود مانع حضور سلسائو در نیمه نهایی شد. یک سال بعد، فاب تصمیم گرفت به برزیل برگردد. او دوست داشت دوباره پیراهن سائوپائولو را برتن کند. فابیانو یکی از کاملترین مهاجمان برزیل بود که با سرعت و تکنیک خود، هوادارهای مخصوص به خود را داشت. خلق و خوی این شکارچی برزیلی، داستان موفقیتهایش در اسپانیا و برزیل را فقط و فقط زیباتر می کند.
به قلم Billy Munday برای وبسایت Thesefootballtimes