اسم فیلم:the hunt(شکار)
کارگردان:tohmas vinterberg
بازیگران:مدس مایکلسن،الکساندرا راپاپورتو...
سال ساخت:2012
کشور سازنده:دانمارک
خلاصه داستان:معلمی که به تنهایی زندگی میکند و در حال تلاش برای بدست آوردن حق حضانت فرزندش است؛ در حالی که در این راه به موفقیت نزدیک شده است و از طرفی عشق تازهای یافته، ناگهان زندگی اش به طرز وحشتناکی از هم میپاشد
چه کسانی این فیلم را ببینند:به نظرم فیلم خوبیه حالا نه در حد ریتی که گرفته ولی در کل خوبه و به نظرم میتونه با هر مخاطبی با هر سلیقه ای ارتباط برقرار کنه
نظر نویسنده پست درباره فیلم:ی فیلم سرگرم کننده و جذاب البته آموزنده این فیلم نه پیچیدگی خاصی داره نه میخواد شمارا گول بزنه کارگردان میخواد جامعه خودشا نقد کنه و به زیبایی این کارا انجام میده جامعه ای که به شدت شبیه جامعه خودمونه و من تعجب نمیکردم که این فیلم با این داستان تو همین ایران خودمون ساخته بشه بازی ها درخشان هستند مدس مایکلسن به خوبی از پس نقشش بر اومده و اگه این شخصیت بیشتر پرداخته میشد میتونست تو سینمای اوروپا موندگار بشه
(از اینجا به بعد خطر اسپویل وجود داره)
چیزی که خیلی تو این فیلم دوست داشتم این بود که شما فقط و فقط یک دوست درست حسابی دارین که تو هر شرایطی بهتون کمک میکنه درسته شاید خیلی دور و برتون شلوغ باشه ولی فقط و فقط یک نفره که دوست واقعی شماست!
اما در باره پایان پرموز فیلم چندجور میشه پایان فیلما توجیه کرد:
۱-اون تیری که تو سکانس پایانی به سمت لوکاس شلیک میشه یک جور استعارست استعاره از این که درسته جامعه اشتباهشا قبول کرده ولی هنوز بدش نمیاد که ی قربانی داشته باشه و بهش تهمت بزنه و همیشه پیش خودش بگه آره اون آدم کثیفیه و اینجوری خودشا ارضا کنه
۲-شاید کارگردان میخواد مارا محک بزنه! توی سکانس هایی از فیلم ما با داداش کلارا روبه رو هستیم که ی جورایی مشکوک میزنه!کارگردان به ما هیچ مدرکی نمیده که داداش کلارا بهش تجاوز کرده ولی یجورایی ما را بهش مشکوک مینه ودرست تو سکانس آخره که بازی کارگردان با ما شروع میشه کارگردان میخواد بدونه بعد از این همه نقدی که به زود قضاوت کردن جامعش داشته بازم جامعه زود قضاوت میکنه و به برادر کلارا تهمت میزنه؟
راستشا بخواید خودم تحلیل دوما بیشتر دوست دارم