برنده جایزه ویژه داوران جشنواره کن سال 2018 قصد دارد که با نشان دادن زندگی یک خانواده لبنانی با محوریت پسر 12 سالشان فیلمی بسازد که مشکلات جوامع جهان سوم را نشان دهد اما در این کار چه قدر موفق است؟
این متن دارای اسپویلر می باشد
معمولا هر هنرمند در اثاری که خلق می کند ترس ها و مشکلات جامعه اش را به نمایش می گذارد.این مشکلات در جامعه امریکایی می تواند حمله فضایی ها باشد و در کشوری جنگ زده مانند لبنان می تواند ازدواج کودکان باشد.ندین لباکی کارگردان لبنانی با همین پیش زمینه تصمیم به ساخت همچین فیلمی میگیرد.
او فیلمی می سازد که با دادگاه مهاجران و کودکان اغاز و با رویای مهاجرت به پایان می رسد.فیلم تیتراژش را با بازی کوکان لبنانی که احتمالا هنگام جنگ اسراییل و لبنان به دنیا امده اند اغاز می کند.کودکانی که خشم و نفرت جنگ سلول به سلول انها را فرا گرفته است.
در ابتدا فیلم ما شاهد حضور یک کودک زندانی احتمالا دوازده ساله در دادگاه هستیم که از پدر و مادرش قصد شکایت دارد و در ادامه فیلم به صورت فلش بک روایت می شود
کارگردان در پلان ها و سکانس های گوناگون قصد دارد مشکلات بی شمار جوامع جهان سوم را روایت کند.اتفاقاتی از قبیل ازار جنسی کودکان،اعتیاد گسترده در بطن جامعه،فقر ،تعصبات مذهبی و... را نشان دهد.این سکانس ها با توجه به زاویه دوربین ، میزانسن کارگردان ، استفاده از دوربین به روی دست به جای ریل باعث تاثیر گذاری بیشتری شده است.
از دیگر شگرد های کارگردان برای ریلیتی شدن فیلم استفاده از اسامی و مشاغل اصلی افراد در فیلم است.به طوریکه در صحنه دادگاه همه افراد در حال بازی کردن نقش اصلی خود هستند.کارگردان فیلم با دادن نقش وکیل زین به خود قصد دارد که بفهماند من منجی و نماینده کودکان لبنانی هستیم ، پس چرا من را تشویق نمی کنید؟
با پایان یافتن این سکانس پرده اول فیلم تمام می شود و با بلوغ جنسی سحر پرده دوم فیلم اغاز می شود.طبق قوانینی نانوشته در کشور های عقب مانده بلوغ جنسی دختر برابر است با ازدواج کردن او.
کارگردان برای توضیح شرایط ازدواج کودکان به بیان چند دیالوگ از زبان زین بسنده می کند،در حالی که در همه جای فیلم کارگردان به واقعی بودن فیلم تاکید دارد در این سکانس برای در اوردن اشک مخاطب اروپایی به چند جمله ترسناک بسنده می کند.
در ادامه فیلم با در اوردن اشک چند کودک قصد دارد ما را بیشتر از قبل به گریه بیندازد اما به دلیل نداشتن پیش زمینه مناسب هرگز در این کار موفق نمی شود.بعد از فروختن سحر به چند مرغ سفر زین کوچک اغاز می شود.سفری که ایینه ای از زندگی و نحوه شکل گیری ان برای مردم لبنان است.سفری که با امید و ارزو اغاز و با جا گذاشتن به جای پای والدین به پایان می رسد.کارگردان در دو پلان زیبا در چرخ و فلک و عروسک شهربازی به زیبایی تنهایی و روح انارشیست زین که برگرفته از جامعه او است.
در حالی که زین مشغول تخلیه کردن خود است ما زنی را مشغول کارکردن میبینیم که او را در ابتدا فیلم در دادگاه زین دیده بودیم.بازیگر اتیوپایی نقش راحیل خانم شیفرا در اولین تجربه اش مهارت زیادش را در بازیگری نشان می دهد(به سکانس دادگاه و چکیدن شیر دقت شود)،بر عکس دیگر بازیگران که در اماتور ترین حالت ممکن قرار دارند.انگار کارگردان سر کوچه خود ایستاده و داد زده که به چند بازیگر نیاز داریم.
بعد از اینکه زین نمی تواند کار پیدا کند به صورت ناگهانی خود را در خانه راحیل می بیند در حالی که برادر یوناس شده است.بعد از این اتفاقات شاهد حضور راحیل در دادگاه هستیم.فردی که به جرم عاشق شدن مجبور به زندان رفتن است.
زین در خانواده جدید خود خوش حال است اما در منطق کارگردان چیزی به اسم شادی وجود ندارد،پس هر چه زودتر راحیل دستگیر می شود و هیولا درون زین خود را نشان می دهد.
پرده سوم فیلم با هیولا شدن زین اغاز می شود.در اینجا تدوین فوق العاده فیلم به چشم می اید،کات های سریع و پیوند زدن تصاویر به هم باعث می شود ما شاهد تبدیل شدن زین فردی مانند خانواده اش و شکست خوردن او در برابر جامعه باشیم.
با لبخند زدن زین فیلم به اتمام می رسد ، اما ایا فیلم در به سرانجام رساندن هدفش موفق بوده یا نه؟
هرگز،این فیلم به طرز وحشتناکی دچار سانتیمانتالیسم است و هیچ بویی از فرم نبرده است.عوامل فیلم قصد دارند که به هر روشی اشک مخاطب در بیاورند.اما فیلمنامه ناقص هرگز توانایی و کشش این اتفاقات را ندارد.
قطعا اگر فیلنامه از خرده داستان ها چشمپوشی می کرد فیلم بهتری میشد،چون هیچکس نمی تواند مشکلات بی شمار این جوامع را در 126 دقیقه به تصویر بکشد.انگار کارگردان قصد داشته بگوید هیئت داوران من به عنوان یک زن از این طور جامعه ای کارگردان شده ام،به من جایزه نمی دهید؟
از دیگر مشکلات فیلم پایان شیرین ان است.اگر که قرار باشد همه با چاقو زدن مهاجرت کنن،پس الان باید بیمارستان ها و دادگاه ها از همه جا شلوغ تر باشند.فیلم در تمام مدتش تاکید بر واقعیت دارد اما به رویایی ترین شکل ممکن تمام می شود.
این فیلم می توانست یکی از بهترین تجربیات سال شود اما با اشتباهاتش فاصله زیادی با این عنوان دارد.