طرفداری- هوا گرم و آسمان آبی است. کوه اتنا، بزرگترین آتشفشان فعال در اروپا، هم به عنوان یک تهدید و هم به عنوان یک زیبایی، در افق این منظره به چشم می خورد. بوی ماهیِ تازه و تکاپوی اصناف برای فروش اجناسشان، مست کننده است. انسان احساس هیجان می کند، انگار که زندگی رنگ و بوی دیگری دارد. در کنار کوه، کافه های مستقل که درست نزدیکی بارهای شیک قرار گرفتهاند، توجه عابران پیاده را به خود جلب می کنند.
انسان ها با سرعت از کنار یکدیگر عبور می کنند، مردانی که کت و شوار بر تن دارند، در حالی که با گوشی تلفن همراهشان صحبت می کنند از گوشه چشم به دختران جوان و زیباروی شهر نگاهی می اندازند. اینجا کاتانیاست، اینجا سیسیل است.
نقاشی و نوشته های روی دیوارها در حال فرسوده و محو شدن هستند. زباله ها زیر پای مردمان شهر به خیابان ها می آید، توریست ها دائم هشدار دریافت می کنند تا مواظب دزدان موتور سوار باشند و کیف های خود را محکم در دست بگیرند. همه مواظب کیف پول های خود هستند تا در شلوغی شهر، از دست ندهند. لوگوهای آویزان بر مغازه های زیبا و دوست داشتنی که برخی از صاحبان آن ها، هنوز هم به مافیا «پیتزو»- پولی که اصناف به مافیا می دهد تا آن ها را در مقابل هرگونه دزدی، تهدید و آزار و اذیت محافظت کند- پرداخت می کنند. هنوز هم هوا گرم و آسمان آبی است. اینجا کاتانیاست، اینجا سیسیل است.
هویت یک مفهوم پیچیده و پویا است. همیشه وسوسهای برای درک یکپارچگی و یک بعدی آن برای القای حس راحتی به وجدانمان وجود دارد. اغلب هم با جمله «خب، اهل کجایی؟» شروع می شود. حقیقت واقعا ساده است. هویت ها به فاکتورهای متعددی بستگی دارد، به ترکیب هایی از عناصر متمایز و متضاد. حتی مسائل نژادی، مذهبی و جنسیتی هم کنار گذاشته می شود. مساله ملیت، بسیار حساس و چند بعدی است. «کجا متولد شدهام»، «ریشه من به کجا برمی گردد»، «میراث من چیست؟»، «کجا زندگی می کنم» و مهم تر از همه، «به کجا تعلق دارم؟»
ایتالیایِ مدرن، 154 سال می شود که یک دولت متحد بوده است. پیش از آن، شبه جزیره به چند امپراطوری متفاوت تقسیم شده بود که تحت سلطه پادشاهان قرار داشت. به ادعای شاهزاده اتریشی، کلمنس ونتسل فون مترنیخ، ایتالیا صرفا یک «سیمای جغرافیایی» بود. به طرق مختلف، میراث این تقسیم در زندگی روزمره ایتالیایی ها تاثیرش را گذاشته است. تمرکز زدایی فرهنگی، کاملا مشهود است. هر منطقه دارای آداب و رسوم، گویش منحصر بفرد و غذا و تاریخ مخصوص به خود است.
چهار سال قبل Lega Nord- یک حزب سیاسی که اعلام استقلال شمال ایتالیا را هدف نهایی خود توصیف کرده بود- بیشترین رای را در پیدمونت، لیگوریا، ونتو، لومباردی و امیلیا رومانیا به دست آورد. این مناطق با توجه به تبلیغات و رواج صنعت در میلان، تورین و جنوا از شرایط بهتری نسبت به جنوب و مناطق فقیرنشین، بهتری برخوردارند و همواره جنوبی ها را تضعیف کردهاند، مورد تنفر جنوبی ها قرار دارند. اهالی منطقه پادنیا (به جز اومبرتو بوسی، رئیس سابق حزب لیگ شمالی ها، که جنوبی ها را «دزد» و «خوکها» نامیده بود) هم از این شرایط و نابرابری بیزارند.
این امر شاید به خودیِ خود تحریک آمیز نباشد اما سرخوردگی شمال در فساد و نابرابری و فقدان اصول اخلاقی در استان های پایین تر از رم، کاملا به امری عادی تبدیل شده است. تضاد و افکار متفاوت در میان مردم بسیار است. سیسیل، با جغرافیای خود، با پیوند مافیایی که تحت تاثیر روابط با دنیای عرب، یونانی ها و اسپانیایی ها قرار می گیرد، شناخته می شود.
«من اهل سیسیل هستم، ایتالیایی نیستم» این حرفی است که الساندرو باسینی، طرفدار مذهبی تیم کاتانیا پیش از جدال با باری در سری بی می گوید. این تمایل به جدایی غیرطبیعی نیست؛ سیسیل، زادگاه چندفرهنگی، داستان مخصوص به خود را دارد. این جزیره بارها تحت کنترل قدرت های عرب، یونانی، اسپانیایی، نرماندی و اسلامی قرار گرفته و می توان ذره هایی از تاثیر آن ها را در این جزیره احساس کرد. معابد یونانی، قلعه های عربی و کلیساها. سیسیل میعادگاه اروپایی ها، آفریقایی ها و اسلامی هاست. الساندرو می گوید: «کلیشه ها را باور نکنید. ما تنها می توانیم از مزایای 888Sport Free Bets استفاده کنیم. شاید فقیر باشیم اما عنصر الزامی کره زمین هستیم. سیسیلی ها مهربان ترین مردمانی هستند که می توانید ببینید.»
بسیار سخت است که با ادعای الساندرو مخالفت کرد. یک غرور و افتخار عجیبی در این جزیره وجود دارد. همه از دید خود حق دارند. در مورد تقسیمات شمال و جنوب، دلایل به فراتر از کلیشه هایی چون سرقت و تنبلی مردمان مربوط است. وقتی ایتالیا متحد بود- برخلاف میل سیسیلی ها که باور داشتند فقط به خاطر جغرافیا با باقی ایتالیایی مشترک بزرگ شده اند- جنوب کشور همواره به شدت با صنعت کشاورزی زندگی خود را پیش می برد اما آن ها با کمبود زمین برای گسترش کالاهای کشاورزی روبرو و از هیچ حمایت دولتی هم برخوردار نبودند. تلاش های کوچکی برای صنعتی و پویا شدن این بخش انجام شد اما هیچ دستاوردی جز گرانی قیمت کالاها و بیکاری فزاینده نداشت. اقتصاد کشاورزی ناکارآمد به رخ دادن جرم و جنایت ها و نابودی سندیکاها منجر شد.
حتی امروزه، سیسیل از زیرساخت های مناسبی در ابعاد فرهنگی و اقتصادی برخوردار نیست. ترک کردن مدرسه حتی از دوران کودکستان، بی سوادی و بیکاری مزمن، چیزی است که سیسیل را به درد وادار می کند. طبق ارقام منتشر شده OECD در مورد سلامت، ثروت، میزان حقوق، مشارکت مدنی و سطح سواد جامعه، سیسیل جزو سه استان قعرنشین کشور ایتالیا محسوب می شود. البته میزان استخدام و به کارگیری نیروهای انسانی، طی سال جدید بهتر شده و در کل اروپا، آمریکای شمالی، آسیا و اقیانوسیه رده خوبی را اختصاص داده است اما با این حال هنوز هم درآمد یک خانواده زیر 7800 یورو است که آشکارا بسیار پایین تر از درآمد یک خانواده در لمباردی (13 هزار یورو) است. سیسیل در نقشه شبیه توپی است که توسط چکمه «نقشه ایتالیا» ضربه می خورد و له می شود. ساکنان جزیره، این را تشبیه بسیار مناسبی برای توصیف اوضاع دانسته اند.
به بازی باری-کاتانیا برگردیم. قرار است این دیدار زیر آفتاب سوزان برگزار شود. فرانچسکو کاپوتو بر روی ارسال مارکو رومیتزی، از نزدیکی دروازه گلزنی می کند. کاتانیا در عرض چند دقیقه پاسخ گل باری را می دهد تا بازی به تساوی کشیده شود. الساندرو روزینا، بازیسازی که جوراب هایش تا ساق پاهایش پایین آمده، نبض بازی را در دست گرفته و روند دیدار را طبق سرعت خود منطبق می کند. او همیشه به سمت کوروانورد ورزشگاه، جایی که نشسته ام شوت می زند و همیشه موقع حمله تیم باری، مضطرب به نظر می آید. وقتی باری در فاصله 12 دقیقه مانده به نیمه اول بازی را 2-1 می کند، الساندرو یکی از بازیکنانی می شود که هواداران کاتانیا فحشش می دهند. اصلا شروع خوبی برای یک بعد از ظهر دلچسب نیست!
فصل هم خوب آغاز نشد. روساتزوری در جدول 22 تیمه سری بی، نوزدهم بود و با اینکه جزو مدعیان برای صعود به سری آ محسوب می شد، اما فقط یک پیروزی کسب کرده بود. مائوریتزیو پلگرینو پس از چهار بازی بدون پیروزی اخراج شد و جایش را به جوزپه سانینو، سرمربی اسبق واتفورد داد. حتی پس از این تغییر هم کاتانیا روی خوش به خود ندید. با این حال نقطه عطف فصل خوشبختانه بالاخره رقم خورد. در جریان بازی با پسکارا، کاتانیا موفق شد پیروزی خفیف 2-1 به دست آورد و اینگونه به ادامه راه خوشبین باشد، گرچه هفته بعد، فروزینونه قدرتمند کاتانیا را مغلوب کرد.
متاسفانه کاتانیا هنوز نتوانسته بود از زیر سایه دوران تاریک دهه 90 برخیزد. آن روزها سری آ بهترین لیگ دنیا بود اما کاتانیا به دلایل مشکلات مالی، در آستانه فروپاشی بود. آن ها دوباره کارشان را از دسته ششم آغاز کردند تا اینکه در سال 2006، کاتانیا دوباره به اوج فوتبال ایتالیا برگشت. واقعا کاری که آن ها کردند، تحسین برانگیز بود. چنین بازگشتی و چنین تلاشی، انگار در میان تمام مردم سیسیل مادرزادی است. شاید کوه اتنا، روح جنگجویی خود را به مردمان این سرزمین بخشیده است.
متاسفانه کاتانیا اکثر دوران خودش را در رده های پایین سپری کرده. ورشکستی در سال 1993، معمولا چیزی نیست که تیم های سیسیل با آن بیگانه باشند. این بلا یک بار بر سر پالرمو هم آمد. آن زمان (1939) «سری آ چندان با این چیزها آشنا نبود». حتی سیمون کوپر هم به این مورد گریزی زده است. مسینا، سومین تیم این جزیره، در اوایل سال 1990 به دلیل عدم پرداخت بدهی های سنگین، از صحنه اصلی فوتبال ایتالیا محو شد. سرنوشت دیگر تیم این جزیره یعنی تراپانی، حتی بدتر بود؛ آن ها در سال 2007 به جرم تبانی محرومیت سنگینی را پذیرفتند. تاریک ترین روز تاریخ سیسیل هم، همان سال رخ داد. در فوریه، پالرمو به کاتانیا سفر کرد تا دربیِ سیسیل را برگزار کند. میان هواداران این دو تیم، خصومت و دشمنی خاصی وجود دارد در حالی نباید اینطور باشد زیرا هردو پرچمدار سیسیل هستند و از باشگاه های بزرگ این منطقه محسوب می شوند. پالرمو واقعا برابر باری، رم، رجینا و فیورنتینا نفرت شدیدی دارد و رقابت میان آن ها، به ابعاد دیگر وارد می شود. در فوریه 2007، این رقابت بسیار صورت زشتی به خودت گرفت.
ده دقیقه از نیمه دوم گذشته بود که هواداران پالرمو، برای حمایت از تیمشان که 1-0 پیش بود، وارد استادیوم آنجلو ماسیمینو شدند. این ورودِ آن ها با آتش بازی و ترکاندن بمب همراه بود. بازی خیلی زود به تعویق افتاد. پس از یک تاخیر طولانی، بازی ادامه یافت و پالرمو 2-1 پیروز شد اما دردسر هنوز ادامه داشت. اولتراهای عصبانی کاتانیا در بیرون از استادیوم نیروهای امنیتی پلیس حمله کردند و فلیپو راچیتی، افسر چهل ساله پلیس، جان خود را از دست داد. شبیه میدان جنگ بود و بمب هایی منفجر می شد. در سراسر کشور، به احترام فیلیپو، فوتبال تا مدتی به حالت تعویق درآمد. مرگ راچیتی، برای بسیاری ناراحت کننده و البته نمایانگر فوتبالِ سیسیل بود. ایتالیا، قهرمان چهار دوره جام جهانی، میراث غنی در فوتبال از خود برجای گذاشته اما مطمئنا این افراط چیزی نیست که فوتبالِ جهان بخواهد برداشت کند.
«چائو!» این را به الساندرو می گویم و از استادیوم خارج می شوم. کاتانیا آن بازی برابر باری را 3-2 واگذار کرد. «نی وِرِمو» اکنون الساندرو رو به من کرد و این جمله را گفت که به معنای «می بینمت» است. به میدان اصلی شهر برمی گردم. بچه ها دور چشمه بازی می کنند. اصناف برای فروش جنس داد می زنند. هوا گرم و آسمان آبی است. اینجا کاتانیاست، اینجا سیسیل است.
به قلم Greg Lea برای وبسایت Thesefootballtimes