در اين آهنگ لحظه پيش از مرگ يک سرباز (مسسلچي هواپيما) تصوير ميشود و جامعه آراماني ترانه سرا را در قالب يک رويا بيان ميکند.
Floating down through the clouds
Memories come rushing up to meet me now.
In the space between the heavens,
and in the corner of some foreign field,
I had a dream.
I had a dream.
Good-bye Max.
Good-bye Ma.
غوطهور از ميان ابرها،
خاطراتم با عجله به ديدارم ميآيند.
در فضايي بين ملکوت،
و در گوشه اي از يک دشت (زمين) خارجي،
رويايي ديدم.
رويايي ديدم.
بدرود ماکس.
بدرو ما.
fter the service when you're walking slowly to the car,
And the silver in her hair shines ,in the cold November air,
You hear the tolling bell
And touch the silk in your lapel
And as the tear drops rise to meet the comfort of the band
You take her frail hand
And hold on to the dream.
بعد از خدمت وقتي که داري آرام به سمت ماشين قدم ميزني،
و در هواي نوامبر، [سنجاق سر] نقره در موهايش ميدرخشد،
صداي ناقوس را ميشنوي
و ابريشم يقهات را لمس ميکني
و همچنان که قطرات اشک باعث تسلي گروه ميشوند
دست نازک او (زن) را ميگيري
و به رويايت ميچسبي.
A place to stay Oi! A real one ...
Enough to eat I know that, what about John?
Somewhere old heroes shuffle safely down the street.
Where you can speak out loud about your doubts and fears
And what's more no-one ever disappears
You never hear their standard issue kicking in your door.
You can relax on both sides of the tracks.
And maniacs don't blow holes in bandsmen by remote control.
And everyone has recourse to the law
And no-one kills the children anymore.
And no one kills the children anymore.
جايي براي ماندن هوي! يک جاي واقعي...
غذاي کافي اين را ميدانم، جان چه ميشود؟
جايي که قهرامانان قديمي با خيال راحت در خيابان قدم ميزنند.
جايي که بتواني با صداي بلند در مورد شکها و ترسهايت حرف بزني
و جالبتر اينکه هيچکس ناپديد نميشود (نميميرد)
هرگز نميشنوي که مامورانشان بر درت بکوبند.
در هر دو سمت جاده (يا ريل) ميتواني استراحت کني.
و ديوانهها با کنترل از راه دور افراد گروه را انکار/سوراخ-سوراخ نميکنند.
و همه به قانون دسترسي دارند
و ديگر هيچکس کودکان را نميکشد.
و ديگر هيچکس کودکان را نميکشد.
Night after night
Going round and round my brain
His dream is driving me insane.
In the corner of some foreign field
The gunner sleeps tonight.
What's done is done.
We cannot just write off his final scene.
Take heed of his dream.
Take heed.
هر شب
مرتب توي ذهنم تکرار ميشود
روياي او (مرد) دارد ديوانهام ميکند.
در گوشه اي از يک مرغزار خارجي،
امشب مسلسلچي (توپچي) ميخوابد.
چيزي که اتفاق افتاده، ديگر تمام شده.
ما نميتوانيم صحنهي آخرش را خراب کنيم.
به روياي او توجه کنيد.
توجه کنيد.