📄 | فرانک لمپارد، در ابتدای فصل 2018/19 با سه پیشنهاد از باشگاه های آکسفورد یونایتد، ایپسویچ تاون و دربی کانتی مواجه شد که دو باشگاه انتهایی از باشگاه های برجسته و هم ردهی انگلستان به شمار میروند. مربیان سابق هر دوی آنها کار کردن با بازیکنانی که تجربه بیشتری نسبت به بازیکنان جوان داشتند را ترجیح میدادند و به بازی مستقیم علاقه داشتند. دربی ماموریت سختتری به نظر میرسید؛ تیمی که به دلیل برنامه ریزی غلط و افراط در خرید بازیکنانی که در حد انتظار ظاهر نشده بودند دست آن ها را در نقل و انتقالات بسته بود و انتظارات سنگین هواداران نیز به دلیل نتایج فصل گذشته حس میشد. اما سوپر فرانکی از پذیرش یک چالش سخت واهمهای نداشت.
📑 | دربی فصل قبل را زیر نظر گری روت در رتبه ششم به پایان رسانده بود اما باخت 2-1 در مجموع بازی رفت و برگشت مانع از حضور آنها در فینال چمپیونشیپ شد. پس از آن گری روت به استوک سیتی پیوست که به نظر میآمد وعده ها و شرایط مالی بهتری به روت پیشنهاد داده باشد. دربی با یک اسکواد ناقص با تعداد زیادی بازیکن قرضی و بازیکنانی با حقوق بالا که بیش از 30 سال سن داشتند رها شد.
📑 | لمپارد در اولین گامهای خود به عنوان یک سرمربی باید با خود کنار میآمد که یک تیم را در مرحلهی گذار خودش پیش ببرد. او این گامها را تنها با کمک جودی موریس و کریس جونز از چلسی و همکاری با اسطوره نیوکاسل، شی گیون به عنوان مربی دروازهبانان برداشت؛ سه مربی جوان، گرسنه و پر از ایدههای نو.
💬 | لمپارد در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود در دربی گفت:« من آنها را کنار خودم میخواهم چون جوان هستند؛ بنابراین ما بانشاط و گرسنه خواهیم بود. ما میخواهیم تلاش کنیم و ایدههایی نو و رو به جلو داشته باشیم.»
📑 | قبل از ورود لمپارد، در فصل 2017/18، حدود نیمی از بازیکنان( افرادی که حداقل 200 دقیقه در فصل بازی کردند.) 30 یا بیشتر از آن سن داشتند. سه نفر از آنها در نزدیکی 30سالگی بودند و جوان ترین بازیکن دربی به جز کیسی پالمر، بازیکن قرضی چلسی و تعویض طلایی گاومیش ها، تام لارنس 24ساله بود. برای بالاتر رفتن بیشتر میانگین سنی تیم، آن ها ماتیا ویدرا و آندرس ویمن را نیز در انتهای فصل فروختند.
📑 | اولین اقدامات دربی پس از امضای قرارداد، امضای قرارداد قرضی با میسن مونت از چلسی و هری ویلسون از لیورپول بود. در مجموع هفت بازیکن به دربی پیوستند که از جمله آنها میتوان به فیکایو توموری، بازیکن قرضی چلسی و بهترین بازیکن فصل باشگاه اشاره کرد. در همین حین لمپارد مشغول دست و پنجه نرم کردن با مشکلات آمادگی جسمانی دوان هولمز و جک مریوت بود.
📑 | از همان ابتدای ورود، ارتقاء سطح تیم برای فرانک لمپارد یک " الزام" به شمار نمیآمد اما او ترجیح میداد تا تیم را در یک رتبهی خوب در لیگ نگه دارد و ضمن جوانتر کردن تیم، باشگاه را نیز در یک وضعیت قابل تحمل مالی حفظ کند. با نگاه به نمایه میانگین سنی گاومیشها در پایان سال 2018/19 به راحتی میتوان گفت که لمپارد در این امر موفق بوده است.
📑 | بر خلاف آندرس ویاسبواس در هشت سال پیش، لمپارد هستهی قدیمی تیم را نیز حفظ کرد. ریچارد کیو در تمام بازیها به میدان رفت و مانند او اسکات کارسن، بردلی جانسون، کری برایسون و تام هادلستون نیز به طور مرتب به میدان رفتند. حتی دیوید نوجنت با وجود این که 34 سال سن داشت به طور چرخشی به میدان میرفت. کورتیس دیویس نیز وضعیت مشابهای داشت تا آن که بیشتر فصل را به دلیل مصدومیت از ناحیه آشیل از دست داد.
📑 | اسکواد تیم با یک برنامه بلند مدت پیریزی شد. به طبع با برنامهی کاهش سن بازیکنان باید منتظر خروج بازیکنان مسنتر دربی میبودیم اما آنها به دلیل نقش تاثیر گذار در رختکن و واگذاری نقشهای برجستهتر تیم به جوانان در ترکیب حفظ شدند. بازیکنان قرضی مثل مونت، توموری و ویلسون رنگ و بوی برنامههای مقطعی دارند اما این کارها تنها اولین گام در تغییراتی بزرگتر بود و در ضمن حضور آنها به ارتقا دربی در طولانی مدت کمک میکند.
📑 | لمپارد به صورت معمول از سیستم 3-3-4 استفاده میکند؛ معمولا با نقاش های کلاسیک مکتب مورینیو اما با تفکراتی بسیار تهاجمیتر و در مجموع با سیالیت و انعطاف پذیری بیشتر.
📑 | مدافعین مرکزی که در دربی کانتی ریچارد کیو و فیکایو توموری بودند، نزدیک به مرکز زمین در یک راستا قرار میگرفتند تا به حفظ مالکیت و بازیسازی از عقب زمین با روشهای برنامهریزی شده کمک کنند؛ بسته به شرایط با ارسال پاس یکی از دو هافبک میانی( مثلا میسن مونت) را بین هافبک ها و مهاجمین حریف صاحب توپ کنند یا توپ را به مناطقی برسانند که توان بازیسازی وجود داشته باشد که به طور معمول توموری در ارسال این پاسها بیپروا تر بود.
📑 | یک هافبک هولدینگ( بازیگردان) با نقشی اندکی تهاجمیتر نسبت به جورجینیو در چلسی، در تیم حضور دارد که وظیفهی او حضور داشتن کمی عقب تر از دو هافبک میانی است تا توپهایی را که به عقب برمیگردند، دریافت کند و با حرکت در عرض زمین و یا پاس مالکیت را حفظ کند و در صورت یافتن فضایی پشت مدافعین حریف، توپ را به آن منطقه ارسال کند. همچنین او وظیفه دارد تا در مواقع ضروری به بلوک میانی بپیوندد.
دو هافبک جلو تر از هافبک هولدر، نقشی به عنوان هافبک باکس تو باکس دارند و میتوانند آزادانه حرکت کنند؛ تا جایی که حتی در جایگاه یک وینگر قرار بگیرند( مثل کاری که میسن مونت به طور معمول در دربی انجام میداد.) و این جا به جایی میان هافبک های باکس تو باکس و وینگر ها به طور مداوم در طول بازی انجام میگیرد؛ این جا به جاییها باعث میشود تا تیم به راحتی در حملات شکلی مانند درخت کریسمس به خود بگیرد.
📑 | هر دو هافبکی که در حال حمله هستند، تلاش میکنند تا نزدیک به یکدیگر بمانند و به پاسکاری با ریتم تند و تغییر پست یا وارد کردن بازیکنی که در آن لحظه در کنارشان قرار دارد( میتواند وینگری باشد که با یکی از هافبک ها پستهایشان را برای لحظاتی عوض کردهاند، باشد.) به بازی متعهد بمانند. بیشتر اوقات با نزدیک تر شدن به هم، پرس را در پیستون وسطی زمین سنگینتر میکنند و به فولبکها در پیستون های کناری فضا میدهند تا محوطهی بازی را گستردهتر کنند و از کنارهها سانتر کنند.
📑 | تنها تفاوتی که میان فولبکهای دو طرف زمین قرار دارد به خوبی بر اساس تفاوت تواناییهای فردی آنها تنظیم شده است. جایدن بوگل جوان( فولبک راست) معمولا با حمل توپ سریع، خود را به خط هافبک میرساند تا در نقاط حساس زمین قرار بگیرد در حالی که کریگ فورسایس( فولبک چپ) سعی میکند با پاس های کوتاه خود را به جلوی زمین برساند؛ همان طور که نقطه قوت او در این کار قرار دارد. حتی وقتی که اسکات ملون( دیگر فولبک چپ) در زمین هست هم این جریان کمابیش به همین روال ادامه پیدا میکند با وجود این که ملون تمایل بیشتری به دریبل زدن و حرکت پا به توپ دارد.
تام لارنس( حامل توپ) و هری ویلسون( در گوشه راست تصویر) به طور موقت در پیستون مرکزی زمین حضور دارند و فضای پیستون های کناری را برای فولبک ها آزاد کردهاند. این حرکات به پاس برای جایدن بوگل و سانتر او برای جک مریوت ختم میشود.
📑 | لمپارد تیمش را به شکل های دیگری غیر از 3-3-4 هم راهی زمین میکند.
📌 | 1-3-2-4 که تفاوت های جزئی با سیستم 3-3-4 دارد. هافبک چپ تیم وظایف تهاجمی بیشتری میگیرد و حضور بیشتری در نقاط حساس زمین دارد. یکی از دو هافبک میانی در کنار هافبک هولدر قرار می گیرد و به پوشش فضاهای پشت هافبک دیگر می پردازند.
📌 | 2-4-4 ( خطی یا الماسی) که با تشکیل یک زوج در خط حمله انجام میگیرد که چندین بار توسط لمپارد به کار بسته شد و در پیروزی 2-4 مقابل لیدز این سیستم کارایی فوق العادهای از خود نشان داد.
📌 | 2-5-3 که در بازی مقابل میلوال توسط لمپارد به کار گرفته شد و اشلی کول و دوان هولمز به عنوان وینگ بک در کنار خط دفاع سه نفرهی توموری، کیو و بوگل قرار گرفتند که با بدشانسی بازی را 0-1 واگذار کردند.
📌 | 3-4-3 که ورژنی تهاجمی تر از همان 2-5-3 است که در کامبک به یاد ماندنی دربی مقابل نوریچ سیتی به کار گرفته شد.
📑 | یکی از عناصر برجستهی دربی پرس سفت و سخت آن ها بود. زمانی که مهاجم مرکزی تیم به تنهایی تلاش میکند تا به مدافعین حریف فشار وارد کند، یک بلوک دفاعی چهار یا پنج نفره پشت او شکل میگیرد که میسن مونت نقشی کلیدی در آن ایفا میکند. عملکرد دفاعی این هافبک جوان در تجزیه و تحلیل های آماری به چشم نمیآید چون او در فاکتور های آماری نظیر تکلها و دوئلها شرکت فراوانی ندارد؛ با این وجود استمرار و اشتیاق او در پرس، نقشی کلیدی به او داد که در زمان مصدومیتش، دربی را با مشکلاتی اساسی رو به رو کرد. در مقاله ای از جیمز سوکیک در statebomb مونت به عنوان بازیکنی شناخته شد که عملکردی درخشان در فاکتور های پرس داراست. این همان چیزی است که بار ها در مصاحبه های فرانک لمپارد به آن اشاره شد.
💬 | لمپارد: « شاید فکر کنید میسن مونت بازیکنی باشد که تمام فکر و ذکرش حمله کردن است اما به نظر من، بازی تدافعی او در بالای زمین که با توپگیری همراه میشود برای ما بسیار حائز اهمیت است.»
📑 | پرس پر انرژی و پوشش از دو هافبک میانی تیم خواسته شده است اما میسن مونت بیشتر در کانال میانی زمین موفق به باز پس گرفتن توپ شده است در صورتی که او حتی پیستون چپ تیم را هم پوشش میدهد. معیار آماری دیگری که اطلاعات بیشتری در مورد پرس دربی کانتی به ما میدهد PPDA یا Passes per defensive action است که هر چه پایین تر باشد، نتیجه میدهد که آن تیم با شدت بیشتری پرس میکند. طبق داده های آماری WyScout دربی پس از لیدز( 6.8) کمترین میزان PPDA را در چمپیونشیپ داراست( 8.2).
📑 | یکی دیگر از مشخصه هایی که در تیم لمپارد مورد توجه قرار گرفت تمایل آنها به شوت زدن از راه دور بود. از همان ابتدا لمپارد بازیکنانش را تشویق به آزمودن شانسشان برای شوت از راه دور میکرد. در نهایت، آنها فصل را با نسبت گلزنی( xG) از راه دور بسیار بالاتری از آن چه تصور میشد به پایان رساندند. این که این فاکتور دقیقا باید با فصل گذشته آنها مقایسه بشود یا خیر جای بحث دارد اما به طور قطع لمپارد شوتزنی از راه دور را همیشه در برنامههای بازیکنانش قرار داده است زیرا آنها در این زمینه به اندازه کافی خوب بودند. ویلسون، مونت و لارنس که به تواناییشان در یافتن موقعیت های مناسب برای فرستادن توپ پشت شبکه دفاعی حریف شناخته میشوند بیشتر شوتهای دربی را در فصل گذشته به شلیک کردند.
📑 | ویلسون به طور ویژهتری در این زمینه به خصوص یعنی شوت زدن توپ های مرده موفق بود و فصل را با آمار شگفتانگیز 19 گل در فصل به پایان رساند که نشان دهندهی مدیریت قدرتمند لمپارد در ترکیب کردن نقاط قوت و توانایی های بازیکنانش هست. شاید این آمار گلزنی، خوش شانسی لمپارد و ویلسون بوده باشد یا شاید هم جزئی از برنامههای تیم بوده است. به هر حال به این معناست که ما مشابه این شوت زنیها را در چلسی نیز خواهیم دید.
📑 | پایه برنامههای تهاجمی دربی کانتی در بازیسازی صبورانه و حملات برق آسا خلاصه میشود. آنها توپ را به فراوانی میان چهار مدافع و هافبک هولدینگ میگردانند و به کنترل half space های مرکز زمین چشم دارند. با این حال پرس سنگین و سرعت در ضد حمله، روش به ثمر رسیدن تعداد زیادی از گلها هستند. در برد 3-1 مقابل برنتفورد، نمونه خوبی از این نوع گل هاست. جایی که دربی گل دوم و سوم خود را با ضدحمله های برق آسا بعد از بازپس گیری مالکیت به ثمر رساند.
📄 | یکی دیگر از مثال های برجسته برای این نوع گلزنی ها، گل اول دربی توسط جک مریوت مقابل چلسی بود. به این صورت که تام هادلستون، هافبک هولدینگ دربی، با توپ گیری از فابرگاس با این پاس سریع توپ را به مریوت در پشت خط دفاعی چلسی رساند و اون دروازه چلسی را باز کرد.
📄 | ضعف های دربی به طور معمول کاملا واضح بود؛ به طور مثال آسیب پذیری بزرگ آنها روی سانتر ها و ضربات ایستگاهی. تقریبا نیمی از گلهایی که دربی در فصل گذشته دریافت کرد از این راه به ثمر رسید و دلیل آن ناشی از مارک کردن ضعیف و عدم آگاهی از موقعیت فردی به نظر میرسید اما دلایل دیگری مثل جا ماندن فولبک به خصوص در پیستون راست زمین نیز موثر بود.
📄 | طبیعت سیستم لمپارد کمکی به فولبک ها نمی کند و فضای پشت آنها در طول فصل بار ها و بار ها هدف رقیبان قرار گرفت. وقتی بازیکنان دربی برای حمله به دروازه حریف یورش میبرند، سه مهاجم، دو هافبک میانی و یک فول بک حضور دارند. تیم در دفاع بدون حضور یکی از فولبک ها شکننده است و حتی اگر هافبک هولدینگ دز بهترین روز های خود باشد باز هم خطر دروازه را تهدید میکند. خوششانسی دربی در طول فصل این بود که وقتی حملات به نتیجه نمیرسید به طور معمول بازی متوقف میشد و به یک توپ مرده منتهی میشد. با پیشروی فصل دربی توانست کنترل بهتری رو ضدحملات به دست بیاورد اما برای جلوگیری از ضد حملات حریف مجبور به بازی خشن و با دیسپلین پایین میشد.
این اتفاق مکررا در نیم فصل دوم برای دربی پیش میآمد که به دلیل عدم توان خلق موقعیت توپ به نواحی از زمین فرستاده میشد که شانس ضد حمله حریف را کاهش دهد.
📄 | در مورد سیتمی که میتواند تقابل سرسختی با تفکرات لمپارد داشته باشد میتوان گفت تیمهایی که بتوانند به خوبی دو فولبک و هافبک دفاعی دربی را پرس کنند و خط دفاعی خود را بسیار فشرده و نزدیک به دروازه نگه دارند. باخت به بولتون، روترهام و میلوال که همه میان چهار تیم پایین جدول قرار داشتند و این شیوه بازی را اتخاذ کردند، صحه ی دیگری بر این ماجراست. در حقیقت سه چهارم باخت های دربی در فصل جاری یا از شش تیم بالای جدول بوده است یا چهار تیم پایین. شکست پرس اولیه با تحرک دائمی هافبکهای میانی، راهکاری بود که به تیم فرانک لمپارد در بعضی از بازی ها به کنترل این جریان کمک کرد.
✍️نویسنده؛ Ram Srinivas
•••
🆔 @ChelseaIranianFans