اختصاصی طرفداری- دیوانگی در تورین؟ انتظارش را داشتیم. یوونتوس مدتِ زیادی است که می خواهد جنونِ خاصی را تجربه کند، به همین دلیل است که آندره آ آنیلی از چند ماه قبل در آرزوی به خدمت گرفتنِ پپ گواردیولا بود. سبکِ گواردیولا یا ساری به یوونتوس نمی خورد؟ این دقیقا همان چیزی است که آنها می خواهند. آنها نمی خواهند همان داستانِ همیشگی را بنویسند، اگر می خواستند چنین کاری کنند، بهترین مربی ممکن در آن سبک را در اختیار داشتند. تورین، می خواهد دیوانه شود. تورین، دیوانه خواهد شد.
آقایِ ۳۳ حتی نتوانست برای ۱۰ ماه، لندن را تحمل کند. ماهی و چیپس، یک فنجان چای و هوای مزخرف؟ مائوریتزیو ساری، ۵۹ سال درگیر سیگار و قهوه بوده است، او نمی تواند به خاطر صلاحِ ملکه تغییر ذائقه دهد. مائوریتزیو ۳۰ سال فوتبال را به یک شکل بازی کرده و تغییرش نداده، آنها می خواهند سیگار و قهوه اش را کنار بگذارد؟ احتمالا هواداران چلسی نمی دانند سرمربی ایتالیایی تیمشان در روز تعطیل دنبال رابطی بوده که بتواند از ایتالیا، گوشت و قهوه به انگلیس صادر کند. ساری قبلا در لندن کار کرده بود اما فکر می کرد حالا حرفه ای تر شده و می تواند آسمانِ ابری لندن را تحمل کند. سخت در اشتباه بود، اما مائوریتزیو در نهایت کارِ خودش را کرد. کسی از او انتظار نداشت چلسی را در همان اولین فصل و با آن شرایط، قهرمانِ لیگ کند. چلسی، با هر مربیِ دیگری هم بهتر از رتبه سوم نصیبش نمی شد. ۲ فینال در فصل و کسب یک جام اروپایی(با شکستِ رقیبِ سنتی: آرسنال)، پایانِ ساری در چلسی را خوش کرد. مدیران چلسی می گویند ساری مدت زیادی بود که می خواست به خانه برگردد، آنها تنها خواسته سرمربیِ خود را اجابت کرده اند. پایانِ یک همکاری تقریبا موفقیت آمیز.
بخش مهمی از دنیا فکر می کند مائوریتزیو ساری، یک ناپلیِ اصیل است. شما سخت در اشتباه هستید. او فقط در ناپل به دنیا آمده است اما تمام خاندانش به شمال ایتالیا و توسکانی برمی گردد. خانه وی همچنان در فیلینه والدارنو(۲۵ کیلومتریِ فلورانس) واقع شده و تمام روزهای تعطیلش در همان ناحیه می گذرد. بخش قابل توجهی فکر می کنند ساری، کلاس و پرستیژِ لازم برای هدایت تیم های شمالِ ایتالیا(یوونتوس، میلان و اینتر) را ندارد. این فرضیه به خاطر این پیش آمده که مائوریتزیو در بندِ جورجو آرمانی نیست و هیچوقت فراموش نمی کند از کجا آماده است. شاید بد نباشد بدانید که برخلاف ادعای برخی رسانه ها، مائوریتزیو ساری، صرفا یک کارمند باجه بانک نبوده، او یک مدیر بلندپایه بوده و حتی به خاطر ماموریت های کاری، در سوییس، لوکزامبورگ و بریتانیا زندگی کرده است. ساری شاید مانند هم رده های ایتالیایی اش شیک و مجلسی نباشد، اما از همه آنها بهتر انگلیسی صحبت می کند و حتی کمی آلمانی می داند. مائوریتزیو برخلاف رقبایش، از امتیازِ بازیکن بزرگ بودن استفاده نکرده بلکه برای کار کردن در تیمی دسته هشتمی، از کار سطح بالایش در بانک استعفا داده تا با فوتبال، عشقبازی کند. به همین دلیل بود که میلان در آستانه به خدمت گرفتن ساری بود تا دوباره اوج بگیرد اما مائوریتزیو به ناپل تغییر مسیر داد. ادامه داستان را بهتر از من می دانید...
یوونتوس از فردا، نسخه سومِ خود را با مائوریتزیو ساری به طور رسمی آغاز خواهد کرد. یک دیوانگیِ محض. بیانکونری تصمیم گرفته سکان هدایت این تیمِ پرستاره را به کسی بسپارد که انقدر عشق فوتبال بوده که سالها به طور رایگان، تیم های مختلف را تمرین می داده است. ساری برای رسیدن به پرافتخارترین تیمِ ایتالیا، زمانی هر روز غروب سوار قطار می شد تا به شهری در ۲ ساعتیِ خود برود و تیمی دسته ششمی را تمرین دهد. همانجا که لقبِ آقای ۳۳ گرفت. به مائوریتزیو ساری، "آقای ۳۳" می گفتند چون برای رسیدن به گل از موقعیت هایی که توپ در جریان بازی نیست، ۳۳ روش مختلف طراحی کرده بود و بازیکنان در تمرینات آنها را مرور می کردند. قانونِ مائوریتزیو ساری ساده است:
تیم باید بازی خود را بکند تا هم ببرد، هم سرگرم کند. سبک و سیاقِ یک تیم فوتبال، باید فارغ از زمین مسابقه، حریف و وضعیت کنونی، یک چیز باشد و تغییر نکند.
فوتبال برای ساری، کمی سینماست. هدف سرگرمی و بردن است. ساری، همیشه بازی هایش را نمی برد، گرچه طی سالیان اخیر یاد گرفته اکثر آنها را ببرد. اما بردن اکثر بازیها در یوونتوس کافی نیست. در یوونتوس باید همیشه ببری و این همان چالش مهمی است که مائوریتزیو از فردا با آن مواجه است. او به خوبی می داند که در تورین محبوب نیست، اما تاریخ نشان داده که یوونتوس، ارزش مربی های برنده را می داند و از آنها قدردانی خواهد کرد. تحویل گرفتنِ تیمی که همیشه برنده است، ریسک بزرگی ست، آن هم در روزهایی که کونته و آنچلوتی برای پایان دادن به سلطه یوونتوس هرکاری می کنند. از طرفی، تجربه ارتباط با هوادارانِ چلسی نشان داد که ساری هنوز نتوانسته در این جنبه، استاد باشد. شاید اتفاقاتی که طی یک سال اخیر رخ داد باعث شود که وی یاد بگیرد چگونه با تماشاگران، که مخاطب اصلی فیلمش هستند ارتباط برقرار کند. هوادارانِ یوونتوس، همیشه کارگردان های بزرگ را تحسین کرده اند: تراپاتونی، لیپی، الگری، کونته و ...
از همین حالا می توان متصور بود که مائوریتزیو ساری قرار است لارس فون تریه یوونتوس باشد. از فردا، هر بازیکنی که باشگاه تصمیم دارد بفروشد یا به تیم اضافه کند، به اسمِ ساری تمام خواهد شد(بلایی که سر الگری هم آوردند). از فردا قرار است به ساری یادآور شوند که زمانی به شوخی گفته داوری به نفع یوونتوس بود. از فردا، خبرنگاران از ساری خواهند پرسید که آیا سکسیست یا هوموفوبیک است؟ تمام این بلاها در کنفرانس های خبریِ آتی، قابل پیش بینی ست. از طرفی، قرار است با هر باخت یا درخششِ احتمالی اینتر یا ناپولی، ساری مورد انتقاد قرار بگیرد که چرا فلان بازی را نبرده یا چرا تیمش ۱۵۰۰ پاس می دهد. خبرنگاران طوری وانمود خواهند کرد که باشگاه یوونتوس از این ماجراها و ساریسمو خبر نداشته است. آنها همچنان در اشتباه هستند، همان طور که چه در زمان آوردنِ کونته و چه در زمان به خدمت گرفتنِ الگری در اشتباه بودند. آنیلی دقیقا می خواهد تیمش در زمین ۱۵۰۰ پاس دهد، آنیلی می خواهد مدافعان تیمش پرس کنند و همچنین آنیلی می خواهد سرمربیِ تیمش، فقط به گل زدن به حریف فکر کند. یوونتوس، همین حالا ریسک از دست دادن سری آ را پذیرفته، چون می خواهد دیوانگی کند. پیوندی که اگر درست شکل بگیرد، می تواند هم بازی هایش را ببرد، هم بازیکنان را در زمین به رقص وا دارد.
یوونتوس همین حالا دقیقا از نقاط تاریکِ مائوریتزیو ساری با خبر است. با این حال، مارچلو لیپی می گوید این مربی ها نیستند که یوونتوس را می سازند، بلکه این یوونتوس است که مربی ها را می سازد. کمی این دیوانگی را فنی کنیم. ساریسمو احتمالا با ۳-۳-۴ به تورین می آید. او قبلا با امپولی، ۱-۲-۳-۴ و ۲-۱-۳-۴ را در سری آ اجرا کرده اما تمام نسخه های اخیر وی، با ۳-۳-۴ به دنیا آمده اند. به طور آماری، تیم های ساری معمولا از سمتِ چپ، بیشتر سوار بازی هستند و احتمالا با حضور رونالدو، هافبک آینده یوونتوس(؟؟؟) و الکس ساندرو(اسپیناتزولا)، این سمت درگیری بیشتری در بازی خواهد داشت. ساریسمو اصرار دارد که دو دفاع مرکزی با دروازه بان، ارتباط ویژه ای داشته باشند و فضا را برای رسیدن به هافبکی که قرار است جلوی مدافعین بازی کند(پیانیچ)، فراهم کنند. ساریبال از بازیکنان می خواهد مالکیت توپ را داشته باشند، تیم را در هر شرایط به جلو سوق دهند و توپ را در یک سوم پایانی زمین، در کمتر از چند ثانیه با هم رد و بدل کنند. مائوریتزیو ساری در حالت تدافعی، از بازیکنانش می خواهد حریف را پرس کنند. ویژگی جدیدی که یوونتوس چه در زمان کونته و چه در زمان الگری، از آن بهره نمی برد. سیستمِ ساری، به شدت نسبت به اشتباهات خط دفاع حساس است اما کیفیت بالای خط دفاع یووه شاید باعث شود این درصد خطا، به کمترین میزان در دوران مائوریتزیو ساری برسد. نکته مهمِ دیگر، تعیین نحوه نفوذ بازیکنان در زمان در اختیار داشتن توپ است. بسته به موقعیتِ توپ، مدافع چپ یا وینگر چپی که به جلو حرکت می کند، باعث خواهد شد مدافع راست یا وینگر راست کمی از سرعت خود بکاهد تا تعادل خوبی بین دفاع و حمله برقرار شود.
در ساریسمو، نقش هافبک تخریبی به صفر میل می کند. این دقیقا نقطه تضاد فلسفه الگری است. سرمربی سابق یوونتوس، علاقه ویژه ای به هافبک های فیزیکی داشت و معتقد بود هر هافبک تخریبگر می تواند در موقعیت مناسب به یک پاسور خلاق تبدیل شود اما خلاف این قضیه برقرار نیست. ساری نقش تخریبی را تا حدی حذف کرده و انتظار دارد مدافعان تیمش، بار سنگین دفاع کردن را بپذیرند. او همچنین با نحوه خاص آرایش هافبک، ریسکِ از دست دادن توپ را خیلی کم می کند. با همین نگاه می توان انتظار داشت که با ورود ساری، بازیکنانی مثل خدیرا، مانژوکیچ و شاید ماتویدی، یا یوونتوس را ترک کنند یا به نیمکت تبعید شوند. رودریگو بنتانکور می تواند امیدوار باشد در تیمِ ساری، بیشتر به کار گرفته شود و کیفیت خود را افزایش دهد. در خط دفاع، یوونتوس به دلایلی نامشخص، ترجیح می دهد ژائو کانسلو را بفروشد و دفاع راست دیگری را جایگزین وی کند. در میانه دفاع، دنیله روگانی که بهترین دوران فوتبالش را زیرنظر ساری در امپولی پشت سر گذاشت، شاید دوباره اوج بگیرد. چه روگانی و چه بنتانکور، به زودی قرارداد خود را تا سال ۲۰۲۴ تمدید می کنند. یوونتوسِ ۲۰۱۹، بیش از ۱۱ بازیکن خوب دارد و الگری همواره با این چالش مواجه بود که به اکثر بازیکنانش توجه کند. ساری تا قبل از چلسی، هرگز با چنین پدیده ای مواجه نبود و در استمفوردبریج هم نتوانست به خوبی در این قضیه تعادل برقرار کند. او باید یاد بگیرد بازیکنان بیشتری را در فیلمش دخیل کند.
هنوز مشخص نیست مائوریتزیو ساری آیا می تواند مثل همتایانِ قبلی، فشار برنده بودن در یوونتوس را تحمل کند یا خیر، اما همه در تورین می دانند که او ارزش ریسک کردن را داشت و دارد. آخرین باری که یوونتوس، سرمربی سیگاری ناپولی را به تیم آورد، یکی از بهترین دوران تاریخ باشگاه رقم خورد. مارچلو لیپی هم اهل توسکانی بود. از ویارجو، جایی که لیپی به دنیا معرفی شد تا خانه مائوریتزیو ساری، فیلینه والدارمو، تنها ۱۳۰ کیلومتر فاصله است. زمانی که یوونتوس تصمیم گرفت مارچلو لیپی، سرمربی سابق ناپولی را جانشین تراپاتونیِ بزرگ کند، کمتر کسی فکر می کرد که آن مردک سیگاری که در طول زندگی اش هیچ جامی نبرده بود، بتواند در تورین کاری کند. لیپی در یوونتوس همه کار کرد و جاودانه شد. سیگاریِ دیگری از توسکانی، این فرصت را پیدا کرده که روی همان نیمکت بنشیند. چالشی برای زندگی. او دیگر لازم نیست نگران این باشد که شاید قهوه و سیگارش، اسپانسرهای لیگ جزیره را اذیت کند؛ او تنها باید روی یک چیز تمرکز کند: خلقِ یک شاهکار سینمایی با پایانِ خوش.
یادداشتِ اختصاصی سردبیر طرفداری