1) خبر کوتاه نیست،اما تکاندهنده است: «آنتونیو کونته بهواسطهی نارضایتی از سیاستهای ریاضتی باشگاه در نقلوانتقالات و اقدام مدیریت باشگاه برای فروش ستارگان تیم، از سرمربیگری یوونتوس کنارهگیری کرد.»
2) این روزها طرفداران فوتبال ملی و باشگاهی ایتالیا شاید سختترین روزهای یکدههی اخیر خود را بگذرانند؛ روزهایی حتی سختتر از باخت 4 بر صفر مقابل اسپانیا در فینال یورو 2012، سختتر از باخت در ضربات پنالتی مقابل همین تیم پس از 90 و اندی سال در یورو 2008، و حتی سختتر از آن، حذف فضاحتبار از جام نفرینشدهی آفریقای جنوبی.
3) فوتبال ایتالیا اینروزها همانند کودک بیماری است که تا چند سال پیشتر از این، همهگان بیماریش را نادیده میگرفتند و معصومیت و زیباییهای کودکیش را دوست میداشتند؛ اما امروز این کودک بیمار، تبدیل به نوجوانی درندهخو و کریهالمنظر شده است که نهتنها هیچکس تاب تحملش را هم ندارد، بلکه حتی پدر و مادر خود را نیز همواره آزار میدهد و پیش چشم دیگران خوار میکند. اکنون هر کسی سعی دارد گناه اوضاع خطیر این بیمار را بهگردن دیگری بیاندازد، فارغ از اینکه کسی بهدنبال درمان بگردد...
4) دومین حذف پیاپی ایتالیا در دور گروهی جام جهانی تبعات بسیاری داشت؛ استعفای رئیس فدراسیون فوتبال ایتالیا، و تبعید خودخواستهی سرمربی تیم ملی به یک باشگاه ترکیهای. ضربهی سر دیهگو گودین در دقیقهی 83 و حذف ایتالیا از جام جهانی، تکرار سناریوی وسلی اسنایدر و یوونتوس در ترکتلهکام بود؛
5) در روزگاری که رقیب دیرینهی ایتالیا، آلمان، جام جهانی را با اقتداری مثالزدنی در خانهی دیگر رقیب سنتی ایتالیا، برزیل، تصاحب میکند، نمیتوان از بدشانسی و یا اشتباهات سرمربی برای توجیه حذف تیم ملی ایتالیا سخن گفت؛ سرمربی تیم ملی ایتالیا بهگواه بسیاری از کارشناسان، یکی از بزرگترین تئوریسینهای کنونی دنیای فوتبال است و گذر زمان نشان خواهد داد که پراندلی تنها قربانی دستوپا زدنها و خشونتهای طفل بیماری شده است که پیش از این ذکرش رفت.
6) جام بیستچهارده بهخوبی نشان داد که دوران تازهای در فوتبال جهان آغاز شده است: دورانی که در آن خلاقیت و «سخن تازه» داشتن حرف اول را در جهان میزند. جام بیستچهارده برهان محکمی بود بر اینکه بدونشک میتوان بر روی عفونت عطر پاشید، اما بوی تعفن آن هرگز از بین نمیرود.
آلمان و فرانسه کلینزمن و دشام را بر مصدر امور مینشانند، ایتالیا پراندلی و کونته را از خود میراند؛ برزیل و انگلستان هیچگاه درس نمیگیرند، و برای نظر دادن راجع به اسپانیا هنوز زود است، اما یک نکته قطعی است:
بعد از حذف فضاحتبار ایتالیا در برزیل، امید هواداران ایتالیا به اینبود که پس از سالها ریاضت اقتصادی برای بزرگترین باشگاههای کشورشان، یوونتوس ِ کونته و آثمیلان ِ اینزاگی بتوانند نویدبخش تجلی ِ دنیای نوین و خلاقیتگرا در خاک ایتالیا باشند. اما ظاهرا ایتالیا بیش از هر نقطهی دیگری در خاک جهان، به ایران شباهت دارد.
-----------------------------------------------------------------------------
پینوشت: از تاریخ گرفتهشدن عکس، تنها هشتسال و چند روز گذشته است...