تابستان سال 2002 و پس از نایب قهرمانی آلمان در شرق دور، فصل پوست اندازی بایرن بود، اشتفان افنبرگ کبیر پس از قهرمان کردن بایرن در لیگ قهرمانان 2001 از بایرن رفت و جای خود را به رهبری جدید به نام میشائیل بالاک داد. اما در گیر و دار این پوست اندازی دو چهره جوان و جدید از آکادمی و تیم دوم بایرن به تیم اصلی راه پیدا کردند. دو آلمانی 18 و 19 ساله که از سال 98 و در دوران نوجوانی در کنار هم در آکادمی بایرن حضور داشتند که نام های غیر متعارفی داشتند که باعث مسخره کردن آن ها می شد؛ باستین شواین اشتایگر و فیلیپ لام. (شواین اشتایگر در زبان آلمانی به معنای سوار بر خوک و لام به معنای فلج است.)
شواین اشتایگر به عنوان یک وینگر یا هافبک کناری وارد تیم اصلی شد و کم کم در کنار بازیکنانی نظیر میشائیل بالاک، لیزارازو، ماکای و اولیور کان کبیر تجربه اندوزی می کرد. ناکامی یورو 2004 با بازی های خوب او در کنار بالاک به چشم آمد و برای هواداران مانشافت نوید ستاره ای نوظهور در کنار لوکاس پودولسکی را می داد.
در جام جهانی 2006 تیم جوان و جویای نام یورگن کلینزمن در بازی برابر ایتالیا تاوان 120 دقیقه نفس گیر و طاقت فرسا برابر آرژانتین قدرتمند را داد و از رسیدن به فینال بازماند. در بازی رده بندی شواینی درخششی عجیب داشت و تقریبا هت تریک کرد (یکی از گل های او با برخورد به بازیکن پرتغال به نام او ثبت نشد) تا سپ بلاتر از انفجار یک ستاره جدید صحبت کند.
پس از جام جهانی 2006 و جدا شدن بالاک از بایرن مونیخ، این تیم تا سال ها در میانه میدان مشکل داشت و هیچ نشانی از خط هافبک مقتدر قبل در این تیم دیده نمی شد. یورو 2008 هم در حالی با درخشش آلمان ها و رسیدن این تیم به فینال همراه بود که باز هم شواین اشتایگر در برابر پرتغال درخشش خاصی داشت. اما رنگ کردن مو ها و آرایش های عجیب و غریب او در آن دوره برای بسیاری نماد به حاشیه رفتن و محو شدن او بود، اخراج او در بازی برابر کروواسی نشان از ظهور یک بد بوی (Bad boy) و اشتفان افنبرگی دیگر برای آلمانی ها بود. اما در بازی برابر اتریش وقتی دوربین ها او را در کنار آنگلا مرکل و اولیور بیرهوف روی سکو ها نشان می داد گویی چیزی در حال تغییر بود. شواینی صحبت های آنگلا مرکل را نقطه عطف زندگی خود خواند و از آن پس بود که تغییرات او آغاز شد.
پس از روی کار آمدن لوئیز فن خال و جذب آرین روبن، به نظر جایی برای ستاره بلوند آلمانی تنگ می رسید، زیرا زوج روبری کناره های زمین آلیانز را قبضه کرده بودند و بسیاری درباره جایگاه او در آینده تردید کردند. اما مربی هلندی در شواینی چیزی دید که بزرگانی نظیر ماگات و هیتسفیلد از کشف آن عاجز بودند. فن خال شواین اشتایگر را به مرکز میدان برد و او را در کنار مارک فن بومل، منفور ترین کاپیتان تاریخ بایرن و اولین کاپیتان غیر آلمانی تاریخ این تیم قرار داد. هافبک 26 ساله بایرن خیلی سریع در پست جدید خود جا افتاد و تاکتیک و چیدمان جدید فن خال برای بایرن یک دبل دلپذیر داخلی و نایب قهرمانی اروپا را به همراه آورد.
تیم ملی آلمان با شوک مصدومیت میشائیل بالاک راهی جام جهانی آفریقا جنوبی شد. لام در حرکتی گستاخانه بازوبند کاپیتانی را روی هوا قاپید و اعلام کرد که قصد بازگرداندن آن را ندارد. بسیاری شواین اشتایگر، کلوزه و حتی پودولسکی را لایق این بازوبند می دانستند اما تصمیم یواخیم لوو هم روی مدافع کناری اش بود. در جام جهانی 2010 بود که داستان «رئیس» بودن آغاز شد. آلمان به همراه بازیکنان جوان خود، چهره هایی نظیر خدیرا، اوزیل و مولری که اولین بازی او در جام جهانی تنها سومین بازی ملی اش بود، بازی های چشم نوازی ارائه می کرد.
شواین اشتایگر در بازی های برابر استرالیا و غنا و پیروزی های خرد کننده و تاریخی برابر انگلستان و آرژانتین درخششی چشمگیر داشت تا حدی که کلارک ویتنی، ورزشی نویس برجسته دنیا و از نویسندگان وب سایت بلیچر، نمایش شواین اشتایگر برابر آرژانتین را «بهترین عملکرد یک هافبک در تاریخ جام های جهانی» نام نهاد و او را خارق العاده نامید. پیش از بازی نیمه نهایی برابر اسپانیا، ژاوی، هافبک طراح و مغز متفکر تیم ملی اسپانیا و بارسلونا که او را عامل موفقیت های این دو تیم می دانستند و همه جا صحبت از هوش و ذکاوت و خلاقیت های او بود در پاسخ به سوال خبرنگاری که از او پرسیده بود کدامیک از بازیکنان تیم ملی آلمان بیش از همه تو را تحت تاثیر قرار داده است گفت:" شواین اشتایگر، او از زمانی که به میانه میدان آمده است مانند یک «رئیس» همه چیز را تحت سلطه خود دارد، شکست دادن هر تیمی با وجود او سخت خواهد بود." و اینگونه بود که از زبان یکی از بهترین هافبک های دهه اخیر دنیا نام شواین اشتایگر با لقب رئیس گره خورد. پس از جام جهانی چند ماه بیشتر تا پایان قرارداد او با بایرن مونیخ باقی نمانده بود و هواداران نگران از دست دادن هافبک تراز اول دیگری بودند زیرا منچستر یونایتد، چلسی و رئال مادرید به شدت خواهان امضای قرارداد با او بودند. پیش تر قرارداد فیلیپ لام تمدید شده بود و رومنیگه در مصاحبه ای خطاب به باشگاه های بزرگ گفته بود:" لام و شواین اشتایگر جواهرات تاج بایرن هستند، دستتان را از آن ها بکشید!"اما در دسامبر 2010 شواین اشتایگر جای خود را تا ابد در دل هواداران بایرن مونیخ ثبت کرد. او پس از پیروزی سه بر صفر بایرن برابر سن پائولی در لیگ، پس از پایان بازی در مونیخ میکروفون را به دست گرفت و پس از بوسیدن لوگوی بایرن مونیخ، با مشت بر روی قلب خود و لوگوی تیم کوبید و در حالی که هنوز قرارداد خود را تمدید نکرده بود به هواداران گفت:" بایرن در قلب من جای دارد و من جایی نخواهم رفت، زنده باد بایرن مونیخ." او چند روز بعد قراردادش را تا 2016 با مونیخی ها تمدید کرد و از آن پس کسی دیگر نمی پرسد که چرا در مونیخ او را می پرستند.
شواین اشتایگر بار دیگر با تیم ملی آلمان ناکام ماند و به مسابقات باشگاهی بازگشت تا فصلی نا امید کننده را با فن خال سپری کنند. پس از اخراج فن خال، یوپ هاینکس برای سومین بار سکان هدایت بایرن را بر عهده گرفت و باز هم بسیاری در توانایی های شواینی تردید کردند، زیرا هاینکس با خود تونی کروس، الماس باواریا را از بایر لورکوزن به مونیخ بازگرداند و بسیاری این بازگشت را مساوی با پایان حکمرانی رئیس در میانه میدان مونیخی ها می دانستند. اما شروع فصل 12-2011 مصادف بود با درخشش شواین اشتایگر. بازی های مقتدرانه او در میانه میدان به معنی پیروزی های خرد کننده بایرن در لیگ، جام حذفی و گروه مرگ لیگ قهرمانان اروپا با حضور منچستر سیتی، ویارئال و ناپولی بود.
کلارک ویتنی در پایان آن فصل در مقاله ای نوشت:" در آن زمان به نتایج بایرن که نگاه می کردم از خودم می پرسیدم بایرن قرار است با چه نتایجی قهرمان اروپا شود؟ آن ها همه رقبا را خرد می کنند." اما فصل برای بایرن، آلمان و شواینی در دوم نوامبر 2011 به پایان رسید. بایرن مونیخ میزبان ناپولی بود و با نتیجه سه بر صفر از رقیب خود پیش بود که شواین اشتایگر پس از برخورد با گوکان ایلنر به شدت با زمین برخورد کرد و استخوان ترقوه اش شکست. تاثیر نبود او در زمین حتی در همان بازی هم وقتی نزدیک بود ناپولی به بازی برگردد مشخص بود، زیرا بازی در نهایت سه بر دو به سود مونیخی ها به پایان رسید.
چند ماه بعد شواینی به میادین بازگشت اما هرگز آمادگی ابتدای فصل خود را باز نیافت. بایرن با پنالتی آخر او در برابر رئال مادرید به فینال مونیخ راه یافت تا نسل او شاهد اتفاقی تاریخی باشد. اما آن ها هر چه زدند به در بسته خورد و در نهایت در شبی کابوس وار پنالتی آخر بایرن که توسط شواینی زده شد با سایش به دستان پیتر چک به تیر دروازه برخورد کرد تا دروگبا با گل کردن پنالتی خود به تنهایی مونیخ را فتح کند. تصویر چهره ناباور شواین اشتایگر و دلداری های مستاصل وار لام به او تبدیل شد به تصویری برای به نمایش در آوردن چهره یک نسل طلایی اما شکست خورده. اما این پایان کابوس نبود، زیرا بایرن که شواین اشتایگر با هشت امتیاز اختلاف نسبت به دورتموند قهرمان نیم فصل بوندس لیگا شده بود در نهایت لیگ و جام حذفی را هم به زرد پوشان واگذار کردند تا سه گانه ای از نایب قهرمانی راهی یورو 2012 شوند.
آلمان با صلابت از گروه مرگ یورو 2012 و با سه پیروزی صعود کرد و از یونان به راحتی گذشت، اما تصمیم عجیب لوو در تغییر ترکیب تیم آن ها را باز هم پشت سد ایتالیا نگه داشت تا ناکامی آلمانی های بایرن تکمیل گردد. هنوز هم به زعم بسیاری از کارشناسان، روحیه پایین بازیکنان بایرنی تیم ملی آلمان و آماده نبودن شواین اشتایگر علل اصلی عدم قهرمانی آلمان در یورو 2012 بوده است.
شواین اشتایگر تابستان را در سکوت محض خبری سپری کرد و راهی فصل جدید شد. خاوی مارتینز که به تازگی به بایرن پیوسته بود در اضهار نظری جالب در مورد او گفت:" او یک هیولاست، یک افسانه واقعی. نمی توانم باور کنم که او برای ارتباط برقرار کردن و کمک به من اسپانیایی حرف می زند!"
گویا چیزی درون او تغییر کرده بود، گویی طاقتش طاق شده بود و روحش در کالبدش نمی گنجید او به عنوان لیدر و رهبر تیم و به قول یواخیم لوو «مغز متفکر و موتور محرک تیم» عطشی سیری ناپذیر برای پیروزی داشت. تیم ترسناک هاینکس که از سوی لورن بلان به «غلطک در سرازیری افتاده» تشبیه شده بود با نتایج عجیب و غریب از روی همه می گذشت و با خرد کردن بارسلونا با نتیجه هفت بر صفر در مجموع دو دیدار رفت و برگشت به فینال تمام آلمانی ومبلی رسید. بایرن در دومین فینال پیاپی خود به سد سخت و گربه سیاهی چموش، بوروسیا دورتموند دوست داشتنی یورگن کلوپ برخورد کرده بود. در عین شگفتی بایرن 20 دقیقه ابتدایی را تحت فشار شدید حریف بود و گویی کابوس 2012 برای آن ها در حال تکرار بود. اما بایرن در نهایت با گل ثانیه های پایانی آرین روبن به قهرمانی و سه گانه ای تاریخی با رکورد شکنی های متعدد دست یافت تا به همه ثابت کنند که این نسل طلایی شکست خورده نیست. تصویر ناکامی آن ها جای خود را به شادی و پایکوبی شان پس از کسب پنج عنوان قهرمانی در کمتر یک سال را داد.
ماتیاس سامر با اظهار نظری جالب نقش پر رنگ شواین اشتایگر در قهرمانی مونیخی ها را اینگونه توصیف کرد:" در بیست دقیقه ابتدایی بازی فینال، تیم تحت فشار عجیبی بود. شواینی در آن دقایق بدون هماهنگی با کادر فنی تاکتیک تیم را تغییر داد و تیم را از زیر فشار خارج کرد. او یک نابغه است." پس از تعطیلات تابستانی، شواین اشتایگر بار دیگر روح بزرگ خود را نشان داد، او در کنفرانس خبری پیش از بازی دوستانه در آئودی کاپ برابر بارسلونا با فروتنی مثال زدنی گفت:" درست است که ما قهرمان اروپا شدیم، ولی بارسا همچنان بهترین تیم دنیاست و ما می خواهیم تلاش کنیم تا به سطح آن ها برسیم."
یوپ هاینکس بازنشسته شد و تیم به گواردیولای پر افتخار و تیکی تاکایی سپرده شد که آوازه اش بیش از پیشینه اش بود. بایرن باز هم فصل را با صلابت ادامه می داد و در لیگ و اروپا باز هم دست نیافتنی به نظر می رسید. اما در اواخر فصل و از نظر بسیاری از کارشناسان پس از قهرمانی بسیار زود بایرن در لیگ، ناگهان شیرازه تیم از هم پاشید. مدعی اصلی قهرمانی اروپا در چنگ تاکتیک های هوشمندانه رئال مادرید گرفتار شد و با نتیجه تحقیر آمیز پنج بر صفر در مجموع از لیگ قهرمانان کنار رفت. کابوس 2012 در حال تکرار بود. بازیکنان با چنین روحیه ای وارد اردوی تیم ملی برای آماده شدن برای حضور در جام جهانی شدند. مصدومیت قدیمی شواین اشتایگر هنوز هم یار غار او بود و تا پیش از آغاز بازی ها گریبان او را رها نکرد. پیش از شروع جام، هاینکس افسانه ای نصیحتی بزرگ به یواخیم لوو کرد:" قهرمانی در جهان تنها با یک شواین اشتایگر آماده میسر می شود."
اما شواینی روح بزرگ و سرکش خود را بار دیگر به همگان نشان داد. او پس از ورود به زمین در بازی برابر غنا چنان ریتم بازی را تغییر داد و نبض بازی را در دست گرفت که یواخیم لوو نتوانست از حضور او در ترکیب اصلی بازی های باقیمانده چشم پوشی کند. آلمان از گروه صعود کرد، برخلاف انتظار الجزایر را به سختی و باز هم بر خلاف انتظار به سادگی فرانسه را شکست داد. شواین اشتایگر در بین دو نیمه پیروزی تحقیر آمیز و تاریخی هفت بر یک برابر برزیل با اجازه سرمربی تیم از سایر بازیکنان خواست تا میزبان را برابر تماشاگران خودی تحقیر نکنند و فقط به بازی خود ادامه دهند. رئیس پس از اتمام بازی و در کنفرانس خبری از مردم برزیل به خاطر نتیجه ای تاریخی عذر خواهی هم کرد!
رئیس 29 ساله به فینال ماراکانا رسید. در یک نبرد بسیار سخت با یاران لیونل مسی او در پایان 120 دقیقه بیش از پانزده کیلومتر دویده بود، شش بار توسط بازیکنان حریف به شدت سرنگون شده بود و حتی از ناحیه صورت با آسیب دیدگی و خونریزی مواجه شده بود. اما رئیس مزد ریاست و دیکته قدرت خود و از همه مهم تر روح تسلیم ناپذیر و منش بلند خود را گرفت. قهرمانی در جام جهانی در سرزمین دیوانگان فوتبال، به عنوان اولین تیم اروپایی فاتح جام جهانی در آمریکا (عنوانی که او به شدت دوست دارد) بخشی از دین دنیای فوتبال بود که به او ادا شد.
او همواره با شوخ طبعی و فروتنی خاص خود به مصاحبه پرداخته و با احترام خاصی که برای رقبایش قائل است احترامی جهانی برای خود خریده است. چند ماه پس از شکست برابر چلسی در فینال لیگ قهرمانا اروپا، شواین اشتایگر را با لباس فرانک لمپارد در مهمانی دیدند و وقتی از او پرسیدند چرا لباس چلسی و لمپارد را پوشده است باسخ داد:" چون من برای بازی و شخصیت او احترامی خارج از تصور شما قائلم." یا وقتی در مصاحبه با مجله اختصاصی باشگاه بایرن مونیخ در مورد مو های سفید روی شقیقه اش مورد سوال قرار گرفت گفت:" خودم هم متوجه شده ام، نمی دانم این مو های سفید از کجا آمده، به پیری حتی نمی توانم فکر کنم." و وقتی از او در مورد دوران پس از بازنشستگی اش پرسدند ادامه داد:" اتفاقا وقتی به مو های سفیدم در آینه نگاه می کردم با خودم فکر می کردم که مثلا روزی من و فیلیپ (لام) و توماس (مولر) در کادر مدریریتی بایرن باشیم. معذرت می خواهم ولی نمی توانستم جلوی خنده ام را بگیرم، تصور کنید ما سه نفر به عنوان مدیران بایرن!!"
پیش از آغاز فینال جام جهانی، لباسی که امضای تمام بازماندگان قهرمانی های آلمان در جام های جهانی 1954، 1974 و 1990 بر روی آن قرار داشت به دست کادر فنی تیم ملی آلمان رسید، یواخیم لوو تصمیم گرفت به روش دموکراسی مشخص کند که چه کسی این پیراهن را بپوشد و بدون حتی یک رای منفی تمام تیم آن لباس را برازنده شواینی دانستند. در شبکه های اجتماعی با قراردادن عکس او که در حال دلداری دادن به ستاره های بزرگ جام مانند کریس رونالدو، کریم بنزما، داوید لوئیز و لیونل مسی از او گرفته شده بود به طنز به او لقب «مسئول بدرقه جام» را دادند. اما او با منش خود مورد تحسین بسیاری از مردم دنیا قرار گرفت و برای آلمان چهره متفاوت در اذهان باقی گذاشت.
رئیس اعلام کرده است که قصد خداحافظی از تیم ملی را ندارد و عزم خود را از هم اکنون برای فتح اروپا و گسترش دیکتاتوری خود جزم کرده است. او حتی گفته است که می خواهد در جام جهانی روسیه هم حضور داشته باشد. باید صبر کرد و دید که دیکته قدرت او با وجود لشگری از بازیکنان جوان و با استعداد تا به آن روز باز هم بدون غلط باقی می ماند یا او در خیل عظیم آلمانی های جویای نام از عرصه ملی خداحافظی خواهد کرد.