مطلب ارسالی کاربران
فوتبال ، بهانه ای برای سراییدن شعر حاشیه
"آهنگ فوتبال بهانه ای برای سراییدن شعر حاشیه"
با یک پرواز بلند به جایی رفتیم که نقش جهان بر آن حکاکی شده بود. به اصفهان رفتیم برای بررسیِ دیداری که در آن فوتبال ، بهانه ای برای غرق شدن در حواشی بود. برگردیم به چندماه قبل وقتی که سیاوش یزدانی در برابر گوش و قلم تیز خبرنگاران پرسپولیسی ها را تهدید کرد؛ ساوش عاقبت بدی برای آنها در نقش جهان متصور بود. ساعاتی پیش از شروع دیدار بود ، همه با هزاران آرزو خود را به نقش جهان رساندند اما نقش جهان چیزی از شکنجه گاه کم نداشت. سپاهانی ها، با خونی که جلوی چشمانشان را گرفته بود هر پرسپولیسی را که گیر می آوردند مورد عنایت قرار میدادند. به هر ترتیب ال کلاسیکو شروع شد. جو نقش جهان سنگین بود ، امواج صدای ورزشگاه به قدرت بمب اتم بود و هر لحظه میتوانست ورزشگاه را منهدم کند. باز هم مثل همیشه در فوتبال ایران ، حساسیت مانع جذابیت میشد حتی اگر اسم ال کلاسیکو روی بازی باشد. در نیمه دوم پرسپولیس تیم برتر میدان بود. دقیقه ۵۷ بود که ضربه ترابی به تیرک دروازه بوسه زد؛ تیرک همه را معشوق خود میکند ، دقیقا به خاطر همین است که بسیاری از بازیکنان از ۷ متر دروازه آن ۱۲ سانتِ تیرک را انتخاب میکنند. بعد از آن ترابی دوباره در موقعیت مناسب قرار گرفت و ضربه اش را زد اما با برخورد به دست بازیکنان سپاهان تغییر مسیر داد. آقای زاهدی فر اعتقادی به پنالتی نداشت. تازه حاشیه اا شروع شده بودند. در دقیقه ۹۹ بود که داور با کارت آغشته به خون ایرانپوریان را اخراج کرد . ایرانپوریان گفت: 《فقط به داور گفتم کرنر نشده. 》 اما با توجه به تصاویر تلوزیونی دلیل این کارت استفاده الفاط ناشایست بوده است. همانطور که در ابتدا هم اشاره کردم حاشیه بر فوتبال غلبه کرد. به جای اینکه در زمین آتش بازی ببینیم، در بیرون از زمین آتش زدن ماشین ها را دیدیم ، به جای اینکه یک بازی جوانمردانه و حرفه ای ببینیم فحاشی و بازی آماتور را دیدیم. به جای اینکه به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم به ضرب و شتم پرداختیم ، با این کار ها فقط ذات کثیف فوتبالمان را نمایان کردیم. فتاحی گفته بود :《امنیت از هر قانون و آیین نامه ای مهم تر است.》 اما اوضاع به گونه ای پیش رفت که نه امنیتی در کار بود و نه کاری از دستان فتاحی بر می آمد. بازی از دست آقای زاهدی فر در رفته بود. در دقیقه ۱۰۵ یک درگیری به وجود آمد تا باور کنیم این فوتبال نیست ، این آوردگاهی برای جنگ ، درگیری و فحاشی است. داور این بار هم خیلی ساده هر دو بازیکن ، یعنی سروش رفیعی و کیروش استنلی را اخراج کرد. زاهدی فر داوری را به گونه ای میدید که انگار دوای هر درگیری اخراج است، دوای درد شاکی و مشکوک اعدام است.به خاطر همین بود که ایرانپوریان گفت :《 داور بازی را ترکاند.》در دقیقه ۱۱۳ یک خطای مشکوک و یک پنالتی مشکوک برای سپاهان اعلام شد. خیلی از کارشناسان معتقد بودند که این برخورد پنالتی نبوده است. خون ها به جوش آمده بود و جالب این بود که هیچ کس در تیم سپاهان حاضر به زدن ضربه نبود. کیانی با تجربه پشت یکی از پرچگال ترین پنالتی های عمرش قرار گرفت... نفس... نفس و توپ را به آسمان فرستاد. یک جمله کلیشه ای در فوتبال این است که :《گل نزنی ، گل خواهی خورد.》 دقیقه ۱۲۰ توپ زیر پای احمد نوراللهی قرار گرفت، همان پای بهشتی ، خاطرات مرور شدند ، شوت های مهلک و لرزش تور . احمد شوت زد ، شوتش نیاز به سیاوش داشت تا گل بخودی بزند و مهلک شود. گل به خودی سیاوش یزدانی ، پسر پرحاشیه سپاهان و سپاهانی را هلاک کرد. نیازمند گفت:《 بزرگترین حسرت زندگی ام بازی با پرسپولیس بود.》
با همه این اوصاف قلعه نوعی قهرمانی های پرسپولیس را زیر سوال برد و مهندسی شده دانست؛ انگار یادش رفته بود که کیانی چگونه پنالتی را از دست داد، تیمش درگیر حواشی بود و سیاوش یزدانی سپاهان و سپاهانی را هلاک کرد. حالا پرسپولیس روز یکشنبه در فینال جام حذفی به مصاف داماش میرود.