اریک توهیر اعتقاد دارد که دو تا سه سال زمان نیاز هست تا تیم تحت تملک او به سطح مناسب برسد.
وی در همین رابطه گفت:"هدف من این است که اینتر به لیگ قهرمانان بازگردد، مدیرها و من به خوبی می دانیم که برای رساندن تیم به آن سطح دلخواه به دو تا سه سال زمان احتیاج داریم."
ایا به اریک توهیر اعتماد دارید؟ ایا او راه مناسبی را برای پیشرفت اینتر انتخاب کرده است؟ اگر میتوانستید چه پیشنهادی برای انجام بهتر این کارها به او میدادید؟
تو این دست نوشته میخوام یه توضیح مختصری درباره وضعیت حال حاضر اینتر و مدیریت اریک توهیر بدم. البته تا اندازه ای که خودم اطلاع دارم.
با نگاهی که به روش کار مالکان خارجی که اولینشون رومن ابراموویچ و اخرینشون اریک توهیر هستن کردم فهمیدم که روش کاریشون به دو دسته تقسیم میشه که در اغاز خیلی با هم فرق میکنه اما در اخر یک نتیجه یکسان میده:
روش اول تزریق پول و خرید ستاره(که مقدارش ارتباط مستقیمی به بلندپروازی مالک تیم داره) بعد جذب سرمایه و اسپانسر تا بتونی دخل و خرج تیم رو میزون کنی ( مثه باشگاه منچسترسیتی و پی اس جی و چلسی و موناکو)
روش دوم جذب سرمایه و اسپانسر و ایجاد درامد و به طور همزمان خرید بازیکنان برای بهتر شدن تیم که لزوما این بازیکنان ستاره نیستن. یعنی پله پله با درامد بیشتر پول بیشتر خرج میکنی(مثه رم و لیورپول و حالا هم اینتر)
البته تیمایی مثه رئال و منچستریونایتد و بایرن مونیخ هم سیستم باشگاهشون به همین شکله. یعنی به این شکل رسیدن به اوج قدرت اقتصادی. توجه کنید که منچستریونایتد بدون ترس از کم شدن درامدهاش به دلیل نبود در رقابتهای اروپایی به راحتی حاضر به تزریق یکباره 150 200 و شاید 250 میلیون پول نقد به بخش نقل و انتقالاته خودشه. البته این پول از جیب مالک برداشته نمیشه بلکه از منابع ذخیره شده باشگاه برداشت میشه.
تو روش اول تیم تا چند سال هم بدهکاره هم خرجش بیشتر از دخلشه ولی چون هدف مطرح شدن یکباره در بازاره این بدهکاری ها اصلا برای مالکین مهم نیست. دقت کرده باشید هر برندی که ناشناخته یا کمتر شناخته شده باشه یکی از روشها برای موفق کردن و شناسوندن یک برند در عرصه کشوری یا جهانی اینه که یک شبه اسم اون برند رو تو دهن ها بندازی و توجهات و نگاهها رو جذب کنی حالا میخواد اون برند مارک یه نوع چیپس باشه که میتونی با تبلیغات یک شبه و سرسام اور به هدف برسی (نمونش رو تو کشور خودمون زیاد داریم) چه برند یه باشگاه باشه که میتونی با دست گذاشتن رو ستاره های فوتبال و دادن یه پیشنهاد دیوانه وار این کار رو بکنی (مثل باشگاه موناکو) به غیر از دو تجربه(انزی ماخاچکالا و مالاگا) گذر زمان ثابت کرده که این نوع تیمداری موفقه و بدجور جواب میده و اون تیم بعد یه مدت رو پای خودش وای میسه و اندازه خرجش درامد کسب میکنه و میشه مثلا شبیه منچستریونایتد و رئال. چلسی مثال خوبی در این زمینه هستش. تیمی که مقدار درامدش با 11 12 سال پیشش اصلا قابل مقایسه نیست و در همه زمینه ها به شدت پیشرفت داشته.
تو روش دوم از همون اول تیم تراز مالی خوبی داره (به شرطی که قبل از مالک جدید اون تیم بدهکار نباشه که متاسفانه اینتر اینطوریه) اینطوری به طور مثال 4 تا دراوردی 4 تا خرج میکنی سال بعد 6تا پول در میاری 6تا خرج میکنی 5 6 سال بعد 20تا درامد داری 20تا خرج میکنی و بعد از مدتی تیم به سود می افته چون دیگه نمیتونه هرچی درامد داره رو خرج کنه و اون پول میره تو ساخت زیرساخت و پس انداز و گاهی سرمایه گذاری حتی غیر فوتبالی مثه صنعت و مسکن... دقیقا مثل رئال مادرید که یکی از دوستان رئالی اشاره کرد که رئال با سرمایه گذاری درامدهای مازادش تبدیل به یه بنگاه عظیم اقتصادی شده. اگه تیم بدهکار باشه باید درصدی از درامدش رو بزاره برا صاف کردن بدهی یعنی امسال 4تا درامد داری 3تاشو خرج میکنی. دو سال بعد 10تا درامد داری 8تاشو خرج میکنی و انقد ادامه میدی تا دخل و خرج یر به یر بشه و بعد اون چند سال هرچی درامد داری رو خرج تیم و ستاره و مربی میکنی تا زمانی که تیمت به حد مورد نظرت برسه(چیزی که توهیر هم تو مصاحبش گفت) بعد اون درامد بیشتر از خرج میشه چون به حدی که دوس داشتی تیمت بزرگ بشه رسیدی و حالا وقت اونه که مزد زحمتهاتو بگیری و از سود باشگاه شروع کنی برای خودت پول رو پول بزاری! چون امثال توهیر و گلیزرها و... تیم میخرن تا وقتی باشگاه به سود رسید درصدی از سود رو برا خودشون بردارن که البته حقشون هم هست.
حالا یه مالک بلند پروازیش درحد اینه تیمی داشته باشه که واسه همه جامها بجنگه و یه مالک مثه صاحب پی اس جی بلندپروازیش حد نهایت نداره یعنی میخواد تیمش بهترین دنیا بشه واسه همین فرق میکنه تیم کی به سود دهی برسه چون مثلا پی اس جی انقد بلند پرواز و ول خرجه که تصمیم دارن تا سالها هر چه درامد دارند رو خرج کنن. اما بنظر نمیرسه اریک توهیر انقد بلند پرواز باشه و فقط تصمیم داره اینتر رو به 10 برند برتر دنیای فوتبال برسونه و بعد از اون دیگه سود شخصی براش مهمه.
این وسط عملیات ساخت استادیوم هم یه مانع یا یه هدفه که تصمیم با مدیران هر تیم هستش که کجای این سیکل که در بالا توضیح دادم پروزه ساخت استادیوم کلید بزنن. ارسنال و یووه اول ساخت استادیوم بعد صاف کردن بدهی و بعد کسب درامد رو در دستور کار قرار دادن و با بالا رفتن درامد خریدهاشون هم بزرگ شد. یه تیم هم شاید تصمیم بگیره وقتی به سود دهی رسید استادیوم بسازه یا استادیومش رو گسترش بده و بازسازی کنه.
اینهمه رو گفتم تا شرایط فعلی باشگاه اینتر رو توضیح بدم. هر دوی این روش ها افقی روشن رو سر راه اینتر قرار میدن. فقط نحوه رسیدن به مقصد و زمان طی اون مسیر تا رسیدن به هدف فرق میکنه. و این مالک تیم هستش که یکی رو انتخاب کنه.
شانس بد ما اینتر راه طولانی تر و کم هزینه تر رو انتخاب کرده که هم ساده تره هم چالش و ریسک کمتری داره. چون تو روش اول مدیران از ترس بدهی و قوانین مالیاتی مجبورن همش در تکاپو باشن چون انقد مخارج زیاده که اکه یکم معطل کنی وضعیت غیر قابل کنترل میشه( مثه بلایی که سر انزی ماخاچکالا اومد). روش اول مدیران مجرب و باهوش میخواد که با با انجام خریدهای بد بار اضافی رو دوش باشگاه نشن و در کمترین زمان بتونن بیشترین و بهترین درامد رو در اختیار باشگاه قرار بدن. اما روش دوم چون کم خطر تره خوبیش اینه(برا مدیران نه طرفداران!) که هروقت سرمایه و اسپانسر اومد و درامد زیاد شد خرج میکنیم اگه نه صبر میکنیم تا این اتفاق بی افته! تلاش کردیم در این راه بهتر تلاش هم نکردیم مهم نیست چون از طرف تراز مالی و افزایش بدهی تحت فشار نیستیم. حالا وای به حال اون تیمایی که مدیرانشون تنبل و ناکارامد باشن. میرن میشینن منتظر تا بیان منتشون رو بکشن که این پول رو بگیرید و در تیمتون به اسم ما سرمایه گذاری کنید یا اسم برند مارو بزنید رو البسه و محصولات تیمتون لطفا!
من دوس داشتم اینتر روش اول رو انتخاب کنه و راهی که چلسی رفت رو بره یا ماسیمو موراتی بمونه در راس کار تا اصالت تیم حفظ بشه که هیچکدوم نشد. الانم باید صبر کرد. سخته اما چاره ای نیست. منم از صبر زیاد و اتلاف وقت خوشم نمیاد. اما مجبوریم.
اگه میخواید زودتر به اونی که توهیر و ما میخوایم برسیم باید دعا کنید اینتر خوش شانس باشه. تو خریدها و فروشها اشتباه نکنه و به اصطلاح دست به سنگ بزنه طلا بشه! و همزمان یه پوگبا و یه رودی گارسیا نصیب تیم بشه!
البته دست من بود همین امروز توهیر رو با یه شاهزاره عرب یا یه پولدار روس عوض میکردم!
حالا دوستان با این توصیفات من چقدر موافقن؟ و چقدر حق رو به اریک توهیر میدید که محتاط تو بازار قدم بر داره؟ و چقدر به خودتون حق میدید که انتقاد کنید و توقع بیشتری از تیم محبوب و مدیرانش داشته باشید.
نظری دارید در میون بذارید
با تشکر
C4 - NerAzzurri