اگر در کف دست من مویی بروید شما هم سلوکیه را خواهید دید. (اُرُد اول)
طرفداری_ در سلسله فرسته های پادشاهان اشکانی همانگونه که در گذشته به بررسی دوازده پادشاه اشکانی پرداختیم در این فرسته نیز به اختصار به بررسی سیزدهمین پادشاه اشکانی یعنی ارد یکم (اشک سیزدهم) خواهیم پرداخت و سعی خواهیم کرد به بررسی حال و روز ایران در زمان اشک سیزدهم بپردازیم بپردازیم. با ما همراه باشید....
اشک سیزدهم (۵۶_۳۷ ق.م)
نبرد سورنا و کراسوس نبردی تاریخی در جهان باستان
اُرُد اول: یکی از شاهان نامی سلسله اشکانی می باشد. پس از آنکه مجلس مهستان اشکانی برادر بزرگترِ ارد، یعنی مهرداد سوم را از پادشاهی خلع کرد، مهرداد سوم نیز که از پادشاهی عزل شده بود به سوریه شتافت تا با کمک والی سوریه علیه حکومت مرکزی ایران دست به اقتداماتی بزند تا بتواند دوباره به قدرت برسد ولی کاری از پیش نبرد و خیلی زود توسط نیروهای پارتی شناسایی و در بابل کشته شد.
در زمان پادشاهی اشک سیزدهم یا همان ارد اول بود که رومیان به سرکردگی سردار مشهور خود یعنی کراسوس فیتیله هفت صد سال نبرد های خونین دو امپراتوری عالم گیر آن زمان را روشن کردند و این اولین نبرد ایران و روم بود که رومیان آن را شروع کردند و ایرانیان به آن خاتمه دادند!.
پیش نیاز: لژیون (Legion) رومی چیست؟
ارتش روم از سربازانی کارکشته مانند رنجرهای امروزی به نام لژیونر تشکیل می شد. وجود گروهان لژیونهای عقاب باعث آرامش و تقویت دیگر یگانها بوده و هر گروهان لژیون یک فرمانده ژنرال داشته است. اگر فرمانده گروهان لژیونها یک لژیون عقاب را در جنگ از دست می داد محبوبیت خود و خاندانش را در مجلس سنا نیز از دست می داد و طرد می شد. واحد لژیون عقاب 120 نفره بود.
سردیس کراسوس (موزه لوور فرانسه)
کراسوس رومی، یکی از روسای سه گانه ممالک وسیع روم (کراسوس_یولیو سزار_پومیه)، حکمران سوریه و متصرفات روم در آسیای پیشین (قبرس_اورشلیم و...) شد. این شخص یعنی کراسوس که فتح ایران و هند را برای تکمیل روند جهانگیری خود جدا در نقشه های خود جای داده بود، با همین مقصود در دفعه اول با لژیون های رومی به میان رودان (بین النهرین) تاخت و سپس به شام برگشت (۵۴ ق.م). در این حال اَرتاواردِس پادشاه ارمنستان، او را ملاقات نموده وعده داده که شانزده هزار سوار و سی هزار پیاده به او بدهد و نیز به کراسوس گفت که اگر در ارمنستان با ایران جنگ کند سواره نظام ایران نخواهد توانست عملیاتی انجام دهد و پیاده نظام روم که به کوهستان عادت کرده، بهره مندی تام خواهد یافت. کراسوس اما به توصیه های همتای ارمنیخود گوش نداد و جای ارمنستان، بین النهرین را که به واسطه سفر پیشین خود بهتر می شناخت ترجیح داد، و این راه را برای حمله به ایران انتخاب کرد. در همین زمان ارد سفیری نزد کراسوس فرستاد که این پیام را برساند:
اگر مردم روم خواهان جنگ با من بودند من بی رحمانه با فرد فردِ شما جنگ می کردم و از عواقب آن بیمی نداشتم. اما از آنجایی فهمیده ام به اشتباه و برای منافع شخصی این جنگ را ترتیب داده اید حاضر هستم فرمانده پیر شما را بخشیده و اجازه دهم به روم باز گردد.
کراسوس به سفیران ارد گفت:
جواب پادشاه شما را در سلوکیه خواهیم داد
سفیر جواب داد:
اگر در کف دست من مویی بروید شما هم سلوکیه را خواهید دید
پس از آن کراسوس با سپاهی نیرومند که مرکّب از لژیون های ورزیده که تعداد نفراتشان جمعا به چهل و دو هزار می رسید، راهی بین النهرین شد. اما اُرد با پیاده نظام خود با نهایت سرعت راهی ارمنستان شده و این مملکت را اشغال نموده تا مبادا پادشاه آن خودسرانه ارتشی برای کمک به رومی ها بفرستد.
تندیس سورنا اشکانی (موزه ملی ایران)
پس از آن سورنا را که یکی از سرداران رشید و قابلِ اشکانی بود، با تمام سواره نظام و پیاده نظام پارتی مجموعا با بیست هزار نفر به جنگ کراسوس فرستاد. کراسوس که به اغوای یکی از مشایخ عرب (که از متحدین ارد بود) در بازه زمانی مد نظر سورنا در بین النهرین نگه داشته شده بود، سرانجام با سپاه سورنا رو در رو شد. سورنا در نبرد حران حیله ای به کار برد، به گونه ای که با هزار کاتافراکت (سواره زره پوش) و کمتر از دو هزار پیاده نظام در برابر کراسوس قرار گرفت، سردار رومی که سپاه اشکانی را از جهت نفرات و اسلحه ناتوان دید، پنداشت که سپاه اشکانی برای نبرد در بین النهرین آماده نبوده و شکست دادن سپاه پارتی بسیار آسان است و پیش آنکه به سپاه خود برای رفع خستگی و عطش اندکی فرصت بدهد، جنگ را آغاز کرد، اما غافل از آنکه سورنا هزاران تیرانداز ماهر و زبر دست در اطراف صحنه نبرد به حالت آماده باش نگهداشته بود.
لژیون های رومی که به سمت سپاه پارتی حرکت کردند، اول زوبین (نیزه های کوتاه برای پرتاب در جنگ) های خود را به کار بردند و بعد با شمشیر به جنگ تن به تن پرداختند. صفوف نام برده مرکب بود از سربازان ورزیده که تنگ به هم چسبیده بودند. همینکه صفوف رومی به حرکت درامد، صدای طبل از سپاه ایران بلند شد و سواره های ایرانی که پنهان شده بودند از هر طرف به جمع یک دیگر پیوستند. لازم به ذکر است تیرهای رومی بر سربازان اشکانی کارگر نبود چرا که پارتی ها به جهت مهارت بالای خود در تیر اندازی از دور جنگ می کردند. این مهارتی بود که رومی ها برای اولین بار با آن مواجه شدند و هیچگاه فکر نمی کردند بالاخره با سدی مواجه شوند که از لحاظ مهارت و سازماندهی دفاعی از آنان برتر باشد. پس از مدتی که سپاه رومی نزدیک شد سپاه ایران اسلوب جنگ و گریز را به کار برد یعنی همه با هم اندکی جنگ کرده و بعد به هر طرفی فرار می کردند. به این ترتیب پیاده نظام اشکانی صفوف لژیون های رومی را به هم می ریختند و در عین حال آنان را به محل های مد نظر آنان بود می کشاندن و در سواره نظام اشکانی نیز در زمان فرار به صورت قیقاج (تیراندازی از پشت در حین اسب سواری) به سپاه رومی تیر اندازی می کردند تاکتیکی بی نظیر که سپاه روم اولین بار در برابر سد محکم ایرانیان با آن رو به رو شده بود یعنی تیراندازی از پشت سر در حین سوارکاری و به همین ترتیب تلفات زیادی را به سپاه رومی تحمیل کردند.
در این احوال فابیوس پسر کراسوس که زیر دست بزرکترین سردار رومی یعنی ژولیوس سزار در مملکت گل (Gaule فرانسه امروزی) فنون رزمی را آموخته بود با هزار و چهارصد نفر از راه رسید به کمک کراسوس شتافت، ولی سواره نظام گل با وجود رشادت های فراوان نتوانستند حریف ارتش پارتی شوند. سپاه اشکانی باز از سپاه فابیوس فرار کرده و باز از هر طرف بر او تاختند. کراسوس درحالی که به دنبال نظم دادن به لژیون های از هم گسیخته خود بود، ناگاه با سر بریده شده پسرش مواجه شد که در میان سربازان پارتی بر سر نیزه ای بلند شده است.
سواره نظام و پیاده نظام اشکانی همین که سربریده ژنرال رومی را بر سر نیزه دیدند جرات و جلادتشان دوچندان شد و عرصه را بر رومی ها چنان تنگ کردند که اکتاویوس یکی از رهبران روم و از مشوقین این جنگ، و قیصر آینده روم، تصمیم به عقب نشینی گرفت.
سورنا تصمیم به متارکه به کراسوس نمود و او را متقاعد کرد که به طرف رودخانه رفته و پیمان متارکه را امضا نمایند. کراسوس پس از آنکه از صحت گفته های سورنا مطمئن شد به سمت رودخانه حرکت عزیمت کرد. پس از آنکه کراسوس و سورنا به تنهایی صحنه نبرد را ترک کردند صاحب منصب رومی از بیم اینکه نکند دوباره پارتی ها به آنان نیرنگی بزنند، به سمت سورنا یورش بردند و به طبع آن سواره نظامِ پارتی که تازه نفس تر از لژیون های رومی بودند پشت سر لژیون های رومی حرکت کردند و جنگی میان سپاه روم و ایران در این میان در گرفت که در پی آن تمام سواره نظام و خودِ کراسوس کشته می شوند. پس آنکه باقی سپاه روم با جنازه کراسوس مواجه می شوند بلافاصله متوحش گردیده و به استثنا دو هزار نفر که موفق به فرار شدند باقی یا اسیر اشکانیان شدند یا به دست اعراب افتادند. تاریخ نگاران رومی تلفات لشکر کراسوس را بیست هزار نفر یاد کرده اند(۵۳ ق.م). سر کراسوس از بزرگترین افراد دربار روم، را برای اُرُد، شاه اشکانی که در ارمنستان بود، بردند و به پای او انداختند.
بعد از فتح حران، اُرُد عزم تسخیر سوریه را کرد و با کاسیوس که بقیه قشون رومی را پناه داده بود جنگ نمود. اینجا رومی ها از تاکتیک پارتی ها بهره جسته و آنان را به کمینگاهی کشیده و سپاه پارتی را شکست داده و به عقب راندند و پیمان آتش بس بلند مدتی میان ایران و روم بسته شد تا اینکه باز در ۳۹ ق.م ارد، پسر خویش یعنی پاکر را با سپاهیان زیاد و لابی نیوس سردار رومی که در خدمت ایران بود، برای تسخیر سوریه فرستاد. در نتیجه این نبرد پاکر، پسر ارد کشته می شود و ارد از تصرف سوریه منصرف می شود و بعد به واسطه مرگ پسرش که خودخواهی او مسببش بوده از سلطنت بیزار شده و تاج و تخت را به پسر ارشدِ خود، فرهاد واگذار می کند.
حران و ماراتون
جنگ حران اهمیت زیادی در تاریخ ایران و جهان به خصوص مشرق زمین دارد. زیرا امپراتوری عالمگیر روم تا این زمان در همه جا فاتح بود و همچون هخامنشیان سودای فتح جهان را در سر می پروراند این اولین باری بود که چنین شکست سختی را متحمل شده بود. این شکست بر صولت آنان سایه افکند، و نام دولت پارت را در جهانِ آن زمان چنن بزرگ کرد که دولت های کوچک و بزرگ منطقه از آن زمان به بعد در طی صدها سال با احترام با آنان رفتار کنند.
جنگ حران را می توان نظیر جنگ ماراتون دانست. چنانکه تا پیش از نبرد ماراتون دولت عالمگیر هخامنشی اولین امپراتوری جهان که سودای فرمانروایی بر سه قاره را در سر می پروراند و گسترش آن متوقف شد. همچنین دولت عالمگیر روم مرتبه اولی که با سد متین ایران مواجه شد توصعه آن در آسیا متوقف شد و به مدت هفت صد سال ایران و ایرانیان به سان سپری نیرومند بودند که دولت های هند و چین عرب مغول و.... را سال ها از حمله رومیان در امان نگاه داشت.
پیش از این خواندیم: پادشاهان اشکانی (3): ایران و روم به سانِ آتش زیر خاکستر
همچون گذشته خرد و اندیشه نگهدارتان 🌹🌹🌹