طرفداری- برخی می گویند Nous sommes les meilleurs یا حتی Wir sind die Besten. هر دو به فرانسوی و آلمانی یک معنی دارند: "ما بهترین هستیم!". اما ما (انگلیسی ها) قهرمانانی بین المللی با حسابهای مالی ناعادلانه هستیم که نتیجه کارمان را مربیان رقم میزنند.
به نظر میرسد انگلیسیها به خانه برنمیگردند. از پنجره که نگاه کنید ما همین الان در مادرید، باکو (میزبانان فینالهای اروپایی امسال)، پورتو و آمستردام هستیم در حالی که از کیفیت شیر کافههای میزبانان فینال ایراد میگیریم، دور صندلی میچرخیم و دستهایمان را در می خانهی هتل باز می کنیم. ترکیبِ مستی از نخبه گرایی انگلیسی و نفهمیدن عمیق عبارت "نخبهگرایی انگلیسی" که تنها به خاطر هجابندی آن، دوست داریم تکرارش کنیم.
پس جلوی ما زانو بزنید. زانو بزنید قبل از اینکه دست ما یا یورگن کلوپ به شما برسد. یورگن کلوپ از طرف ما، شما را میگیرد چون پولش را ما میدهیم. پس فرقی بین کار ما و او نیست. قبل از اینکه مائوریسیو پوچتینویِ انگلیس دستش به شما برسد. یا مائوریتزیو ساری. او هم دستش به شما میرسد حتی وقتی که شبیه بازرس کلوزو زیر لب چرت و پرت میگوید و فلسفه تعویض انگلیسی را درک نمیکند. (بازرس کلوزو: شخصیتی ساختگی در سری کتابهای پلنگ صورتی نوشته بلیک ادواردز است-مترجم)
دقیقا کی وقت آن میشود که نفسی عمیق بکشیم و این ادعاهای پسا امپریالیستیِ انگلیسی را کنار بگذاریم و ببینیم این اتفاقات واقعا به چه معنی است.
با هر معیاری، حضور چهار تیم انگلیسی در دو فینال اروپایی موفقیتی بی نظیر است. بیشتر از این هم شاید به وجود بیاید. یک ماه بعد، فینال لیگ ملتها است و انگلیس شانس خوبی برای بردن دارد. همچنین جام جهانی زنان هم در پیش است که انگلیس شانس رفتن به مراحل بالا را دارد. در میان تبلیغاتِ عجیب و غریب و ادامه دار که اسمش لیگ برتر انگلیس است، اگر از یک زاویهی مشخص به همهی این جامها و لیگها نگاه کنیم، این بهترین اتفاقی است که میتواند برای انگلستان بیافتد.
هیجان انگیز بود که باشگاههای داخلی در هفتهی اخیر چنین فوتبالِ داخلیِ پر هیجان و سخت کوشانهای ارائه دادند و از فیلتر مراحل آخر بزرگترین تورنمنت های باشگاهی در جهان، عبور کردند. اما در عین حال، مشکلات واضحی در یاد کردن از این بازیها به عنوان "دورانِ انگلیسیِ فوتبال" وجود دارد. پس بیایید نقطه به نقطه آن را بررسی کنیم. اینکه فینال لیگ اروپا و لیگ قهرمانان کاملا از یک کشور باشد بی سابقه است. این اولین بار بود و اگر کمی تصویر بزرگتر را ببینیم احتمالا قلهی رفیعِ فوتبال است. با هر معیاری که نگاه کنید ما هنوز در "دورانِ اسپانیاییِ فوتبال" هستیم. حتی با محاسبه امسال، لالیگا از ۱۲ فینالیست اخیر لیگ قهرمانان، ۷ تای آن را مال خود کرده است. ۱۴ جام اخیر لیگ قهرمانان و لیگ اروپا، ۱۰ قهرمان لالیگایی به خود دیده است. دورانهای دیگری هم وجود داشته است. ایتالیایی ها بین ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۹، ۸ بار جام یوفا را بردند و از ۲۲ فینالیست جام باشگاههای اروپا، ۹ تیم ایتالیایی بودند. آن هم زمانی که استعدادها مثل امروز در چند باشگاه جمع نشده بودند و تیم های مختلف شانس بیشتری در خرید استعدادها داشتند.
از بین لیورپول و تاتنهام یکی قهرمان میشود که دومین قهرمان انگلستان در ۱۱ سال اخیر است. هر طوری که از دور به قضیه نگاه کنید، لیگ برتر انگلستان هنوز در رقابتهای اروپایی یک غریبه است. هنوز تنها یک تصویر در آینهی عقب است.
چه شکوهِ بزرگی. این لحظهیِ انگلیسیِ فوتبال، واقعا چقدر انگلیسی است؟ در ظاهر که تقریبا هیچی. از ۸۸ بازیکنی که در ۴ نیمه نهایی اروپایی این هفته به میدان رفتند، تنها ۸ تای آنها انگلیسی بودند. ۹ نفر برزیلی بودند. ۱۲ نفر اسپانیایی. هیچکدام از ۸ مربی انگلیسی نبودند. هیچ انگلیسی در نیمه نهایی اروپا گلزنی نکرد.
آژاکس، فوتبال متشخصِ هلندی را بازی کرد. لیورپول یک بازیِ آلمانیِ مدرن ارائه کرد. تاتنهام تقریبا به شیوه مارچلو بیلسا بازی کرد. بارسلونا به سبک کرایوفبال بازی میکند. چلسی همان بازی که نمیدانیم دقیقا چیست اما ناپلی است، ارائه کرد. حتی ۴ نیمه نهایی که انگلیسی ها میزبان بودن هم در ورزشگاههای مالکان آمریکایی یا روس یا مردی که در جزایر کایمن زندگی میکند برگزار شد. تنها نقطهی مشترک این موفقیت با انگلیس، در جغرافیا و فرهنگِ هواداریِ وابسته به پول است. به جز اینها، حضور انگلیسی ها در زمین یا اتاق مدیران را میتوان فراموش کرد.
پس نه آنچنان با شکوه است و نه آنچنان انگلیسی. با این حال، این لحظهی انگلیسیِ فوتبال چقدر به فوتبال واقعی ربط دارد؟ آدمهای زیادی هستند که به نقشِ حسابهای بزرگ مالی فوتبال در انگلستان اشاره خواهند کرد. از ۱۰ باشگاه ثروتمند دنیا، ۶ تای آن در انگلستان بازی میکنند. راستی، دو باشگاه صدرنشین انگلستان در ثروت زودتر از مسابقات کنار رفتند و وقتی جمع زیادی از باشگاههای ثروتمند با هم بازی میکنند، احتمالا هر کدامشان یکی دو باری بازی را خواهند برد.
این نتایج بیشتر از آنکه پیروزی فوتبال باشد، پیروزی یک سیستم تجاری است. لیگ برتر یک محصولِ فوتبالیِ دراماتیکِ ناب ارائه میدهد. آن هم زمانی که تقریبا ثروت را بین اعضایش به طور یکسانی تقسیم میکند. از این زاویه هم نباید آنچنان به انگلیسی بودن خود افتخار کنیم: بتاز ای زیبایِ کارآمدِ شرکت هایِ بزرگ، بتاز و ما را از غرور سرشار کن. سپس، تمام آنها را از طریق حق عضویت شبکههای تلویزیونی از ما پس بگیر!
نه اینکه این موفقیت چیز بدی باشد یا به خاطرش بخواهیم عذرخواهی کنیم. درآمد تبلیغاتی این موفقیت به سختی به دست آمده است. این فرهنگ، حمایت مشخص از فوتبال و موفقیتهای تاریخی انگلستان است که این کشور را به آهنربایی برای پول تبدیل کرده است. سوال اصلی اینجاست که چرا اینقدر طول کشید تا هوش مدیریتی توانست اینها را کنار هم قرار دهد. اگر واقعا انگلیسی است که مربیان، بازیکنان و مدیران انگلیسی همیشه اینجا بودند؛ پس چرا نشد؟
حالا زمان تاباندن نور بر پیکر این اتفاق است. و نوبت لذت بردن از نامیدن این اتفاق به عنوان "لحظهی انگلیسی فوتبال!". همین نامیدن، خود به تنهایی تعریف کلمه "English" یا انگلیسی است؛ یک سمفونی، برای کیفیتهای مشترک، تداخل فرهنگی و در هم شکستن مرزهای ملی به سوی دیگران!