این اپیزود به شکل فاجعه ای در حالی که سرشار از سکانس های اضافیست به مانند نیم ساعت جشن مست کردن و بگو و بخند که بیننده را گرفتار یک سکانس بی جهت طولانی و اضافی می کند اما در عین حال پر از کمبود سکانس های ضروریست مانند به نمایش نکشیدن نحوه ی اسارت میساندی و عدم ساخت و پرداخت واکنش آریا و جان به حقیقت ایگون تارگرین.
فیلمنامه در سکانس هایی از شمایل فیلمنامه خارج و کاملا به یک طرح خام شبیه میشود. سکانس حمله یورون گریجوی به کشتی ها و اسارت میساندی اوج این استاندارد ضعیف فیلمنامه نویسیست و فیلمنامه به یک طرح خام تبدیل می شود که هیچ جزییاتی به بیننده نشان نمی دهد.
صرفا نمایش عواقب این حمله بدون به تصویر کشیدن جزییات سوال برانگیزش می تواند به راحتی اوج ضعف نویسندگی این اپیزود قلمداد شود. این یعنی همان طرح خام که فاقد تمام شرح اتفاقات صحنه است. وقتی نویسنده در طرح خام سرنوشتی را برای یک شخصیت در نظر می گیرد نباید در همان طرح خام باقی بذارد. باید در قصه گویی فیلمنامه و در پیرنگ نوشته و نمایش داده شود وگرنه در ذهن بیننده سوال هایی ایجاد می شود.
میسناندی چکونه به اسارت گرفته شد؟ چرا غیر از میساندی چرا هیچکس دیگر اسیر نشد؟
اصلا این شخصیت چه اهمیت خاصی دارد که به اسارت گرفتن او به یک خبر مهم تبدیل می شود؟ در کدامین اقلیم است که میساندی ملکه و یا بانوی آنجاست؟ سریال صرفا برای اینکه یکی از شخصیت ها را قربانی کند این شخصیت را بسیار بزرگ تر از آن چیزی که هست نشان می دهد. آن هم با یک سیر غیر منطقی و بی قاعده.
سکانس واکنش سانسا و آریا به حقیقت ایگون تارگین یعنی آنقدر کم اهمیت است که حتی ارزش یک دقیقه تصویر و موسیقی هم نداشته باشد؟ سکانسی که می توانست به یکی از دراماتیک ترین لحظات سریال تبدیل شود با خمودگی و بی ذوقی تمام نادیده گرفته میشود.
منطق خنگ
بی قائدگی تمام این سکانس ها در برابر منطق خنگ سکانس پایانی هیچ است!
سرسی و تیر و طایفه و متحدین رذلش هیچ هدفی جز پیروزی در جنگ ندارند. در پایان این اپیزود سرسی را می بینیم که در یک قلعه و در یک موضع کاملا برتر است. دنریس و ارتشی که او را همراهی می کند به لحاظ عددی در موضع بسیار ضعیف تری هستند. اژدها که در لانگ شات یک سیبل کم دردسر به نظر می رسد. سرسی با کشتن میساندی رسما اعلان جنگ میکند. با منطقی که یورون گریجوی در آسمان اژدها را از آن فاصله شکار می کند باید آن اژدهای نشسته هم برایش قابل شکار باشد. کمان های مخصوص اژدها هم در بالای هر کدام از آن برجک ها می بینیم. سرسی و یورون به راحتی می توانند تمام ارتش کوچک دنریس را نابود کنند اما نمی کنند. چون نویسندگان اینگونه خواسته اند بدون آنکه کوچک ترین قواعد منطقی برای آن در نظر بگیرند.