شب گذشته استقلال یک بازی مهم دیگر را واگذار کرد تا رویای قهرمانی اش حداقل یک فصل دیگر به تعویق بیفتد.حال قصد داریم به بررسی فصل طولانی استقلال بپردازیم و ببینیم چه اتفاقاتی سبب شد استقلال کورس قهرمانی را واگذار کند:
پرده ی اول؛خرید های رسانه ای
بیایید واقع بین باشیم اکثر خرید های وینفرد شفر هم همچون علیرضا منصوریان فقط جنبه ی رسانه ای داشت.هرچند استقلال بازیکنان خوبی خرید ولی شفر بر اساس سبک بازی اش خریدهایش را انجام نداد و این به شدت در طول فصل نمود پیدا کرد.
پیرمرد آلمانی ابتدا به سمت خرید بازیکنان جوان رفت که در این بین فقط الهیار صیاد منش بود که به کارش آمد.در ادامه اما آبی ها خرید های پر سر و صدایی انجام دادند.
مثلا شفر میثم تیموری و فرشاد محمد مهر را جذب کرد که هردو جزء بهترین مدافعان کناری فصل گذشته ی لیگ بودند ولی پیرمرد آلمانی هرگز از آنها استفاده ای که باید را نکرد به طوری که شفر ترجیح میداد روزبه به وسط بیایید تا پژمان را به سمت راست دفاع ببرد و از دو بازیکن در پست هایی که کم اشتباه نبودند استفاده میکرد ولی هرگز تن به استفاده از محمد مهر نداد.در سمت چپ هم دقیقا همین سناریو اتفاق افتاد.زکی پور و آرمین سهرابیان که کم اشتباه هم نبودند دائم به میثم تیموری ترجیح داده میشدند که فصل پیش از دید خیلی از رسانه ها بهترین دفاع چپ لیگ بود.
اما میرسیم به عناصر هجومی و شاهکارهای غیرقابل باور پندار توفیقی و افتخاری که مرتضی آقاخان مصدوم را جذب کردند و آقا خان در طول یک فصل حتی یک بازی رسمی هم در پیراهن آبی های پایتخت ثبت نکرد.در سمت دیگر مرتضی تبریزی با قیمت بالا و انتظارات زیادی به استقلال آمد اما هرگز حتی سایه ای از مرتضی تبریزی ذوب آهن هم نبود.در طرف دیگر اما روح الله باقری تا حدود زیادی هواداران را امیدوار کرده بود تا اینکه شفر به یکباره و با آمدن تبریزی و الحاجی گرو همه چیز را تغییر داد و به کل باقری را از ذهنش پاک کرد!
خرید عجیب بعدی وینفرد الحاجی گرو نویمایری بودند که مثل توریست های خارجی چند ماهی در ایران با حقوقی خوب گذراندند و در نیم فصل برگشتند! بازیکن هایی که اگر نگوییم قرار بود تیام و جپبارف بعدی باشند ولی حداقل قرار بود کاری کنند نبود آن ها کمتر حس شود.
البته نباید از حق بگذریم که استقلال بازیکنان خوبی مثل طارق و پاتوسی را هم جذب کرد ولی کاری که استقلال در بازار نقل و انتقالات کرد درست مثل این میماند که 100 تخم مرغ شانسی بخری و در آخر فقط از چندتای آنها جایزه در بیاید.
پرده ی دوم؛سوء مدیریت محض!
قطعا در طول این فصل اشتباهات مدیریتی نقش به سزایی در عدم موفقیت آبی ها در سه جام داشته است.
ابتدا برگردیم به کادر مدیریتی قبلی و فراری دادن بازیکنان کلیدی در تابستان که هرگز از ذهن ها پاک نخواهد شد.درحالیکه حداقل انتظار هواداران نگه داشتن بازیکنان فصل قبل و تقویت تیم در جاهایی که ضعف دارند بود ولی در سری اتفاقات عجیبی که در تابستان رخ داد بازیکنان کلیدی آبی ها مثل تیام،امید ابراهیمی،جپارف و مجید حسینی یک به یک از آبی ها جدا شوند تا تصویر تاریکی از فصل بعد در همان تابستان برای هواداران رقم بخورد.قرار داد عجیب با شفر هم بخش دیگری از کارهای به جا مانده از مدیریت قبلی است که در حال حاضر دست فتحی و خطیر را در پوست گردو قرار داده است چرا که نه میتوانند شفر را اخراج کنند و نه میتوانند با او آینده ای را متصور شوند.
اما نباید از مدیریت جدید آبی ها هم بگذریم.با اینکه فتحی و خطیر تا اینجا عملکرد بدی نداشته اند اما اینکه مدیران در تهیه ی یک زمین تمرین مناسب هم ناتوان باشند برای تیم بزرگی مثل استقلال همانند یک جک تلخ میماند چرا که اولش خنده دار به نظر میرسد اما وقتی متوجه واقعیت میشوید تا مدت ها تلخی اش زیر زبانتان خواهد ماند.
پرده ی سوم؛شیری که شجاعتش را در گذشته جا گذاشته است
شفر این فصل به همه ی ما ثابت کرد به هیچ وجه آن شیر ژرمنی که او برای هواداران استقلال تصویر سازی کرده بود نیست چرا که در ذات شیرها ترسیدن نیست.
وینفرد شفر اکثر بازی های بزرگ این فصل را بیشترین محافظه کاری ممکن به میدان رفت و یک به یک آن ها را باخت اما باز هم درس نگرفت.شفر برخلاف انتظار کارشناس ها و با وجود ترافیک سنگین در پست مهاجم بازهم تصمیم گرفت در هیچکدام از مسابقات این فصل دو مهاجمه بازی نکند تا هوادار را جون به لب کند.
این روزها بحث دیگری هم که مطرح هست تغییر پست های عجیب شفر است.شفر به طرز عجیبی تمام بازیکنان را جابجا میکرد و شاهکارش در بازی با پدیده بیش از پیش نمایان شد.جایی که وریا را به بال راست،پژمان را به دفاع راست،داریوش را یک خط عقب تر و چشمی را به دفاع وسط آورد که باعث شد هیچکدام از بازیکنان نامبرده شده روز موفقی را پشت سر نگذارند.
البته در این بین نمیتوان از ساشا شفر هم چشم پوشی کرد.کسی که حالا گویا بیشتر از پدرش هم در مسائل فنی نقش داشت.یکبار دیگر بازی با الهلال را تماشا کنید تا متوجه بشوید ساشا سفر چقدر از لحاظ فنی مناسب استقلال بوده است!
پرده ی آخر؛خداحافظ آقای توریست!
هرچقدر هم گردن مدیریت استقلال بیندازیم نمیتوان از وینفرد شفر گذشت.
شفری که ابتدا پسرش را نه از لحاظ فنی بلکه از روی نسبت خونی به استقلال آورد و همه کاره اش کرد تا شاهد چنین روزهایی در استقلال باشیم.شفر و پسرش به قول خودش یک و سال نیم از خاویارها و فرش ها و پسته ها لذت بردند اما حالا وقت یک انقلاب بزرگ است.
حالا که استقلال کادر مدیریتی بهتری دارد باید به سراغ مربی برود که اول از همه دنبال آوردن اعضای خانواده اش در تیم نباشد و دوم هم جسارت داشته باشد.اول از همه جسارت ریسک پذیری چون تیمی که ریسک نکند هرگز نمیتواند رنگ خوش موفقیت را ببیند و دوم که بخش مهم تره ماجراست جسارت پذیرفتن اشتباهات و درس گرفتن از آن ها کاری که شفر هرگز انجام نداد.
در آخر هم باید گفت استقلال به یک خانه تکانی حسابی احتیاج دارد.خانه تکانی که بازیکن های ضعیف را با خود ببرد و یک تدبیر برای خرید های فصل بعد تا شاهد اتفاقات فصول گذشته نباشیم......
نظرتان را بگیویید را جع به شفر و فصل بعد؟