مطلب ارسالی کاربران
از گور برخواسته...
وقتی جنگ می کنی تازه یاد می گیری که مقاومت چه لذتی عجیبی دارد. نه از این منظر که حتما پیروزی می شوی فقط از این منظر که مقاومت می کنی. داستان سری آ ایتا شده داستان یک قهرمان و چند مقاوم، چند مقاومی که داست دارند همیشه جلوی بانوی پیری را بگیرند که هرسال تمام ایتالیا را فتح می کند ولی جلوی غول های همسایه راحت زانو میزند. ایتالیا برای این تک کوچک بوده و هست و به همین دلیل تجربه کالچو پولی را به جان خرید تا شاید به راحتی غول های تا دندان مصلح را شکست دهد ولی هیچ به سراغش امد. هیچ در فلسفه جدید غرب به معنای نیستی است ولی این هیچ برای تک قهرمان یک نگرش جدید بود از نوع مقاومت. وقتی قهرمان داستان به مانند شخصیت لئوناردو دیکاپریو در بازکشته الخاندرو گونسالس اینیاریتو دفن شد همه مقاوم ها قهرمان نشدند ولی یک مقاوم بود که خوب از نبود قهرمان استفاده کرد و خودش را به ایتالیا و اروپا آگاهانه نشان داد. مورینیو غول میلانی را بیدار کرده بود و سه گانه بی نظیر را در مادرید جشن گرفته بود درحالی که رقیب در حال مقاومت بود. جایگاها عوض شده بود.ساختار جابجا شده بود. کنش و واکنش ها از هم کسسته بودند و پرچم های ابی و سیاه از بالای جوزپا مه آتزا به خوبی دیده می شود ولی تورین هنوز تسلیم نشده بود.گویی دوست داشت همه فکر کنند خوابیده یا نه مرده است.پس 2010 را برای سر از خاکستر بیرون آوردن و پوس انداختن انخاب کرده بودند. از سری بی برگشته بودند. خانواده آنیلی و شرکت اکمسور را به عنوان مالک انتخاب کرده بودند . سال 2011 را به عنوان شروع امپراطوری انتخاب کردند. به مانند گرگ های گرسنه سری آ را دریدند و پرچم ها را یکی یکی خاک کردند و جنامهای بزرگ را ویترین روزهای خوبشان کردند. ویترینشان کوچک نیست ولی گنجایش ندارد پس یونتوس استادیوم را ضمیمه داستان می کنند با یک تاج به نام کریستیانو رونالد. کریس داستان مادرید را به خوبی نوشت ولی اینبار باید به مانند الساندرو باریکو داستانی به جذبه ابریشم او می نوشت. فصل اول حضور که سخت گذشت ولی او خودش را به خوبی نشان داد و حال باید زنده کننده نام دربی باشد که "جیانی بره را" که دو همشهری روبه روی هم نی ستند. امشب نه کشوری فتح می شود و نامی جابجا می شود ولی شاید شاهی بمیرد و تاریخی هم برگردد. پس داستان شاهکشی و تاریخ ادامه دارد....