اختصاصی طرفداری- آژاکس آمستردام بعد از صعود از مرحله گروهی این فصل لیگ قهرمانان، موفق شده رئال مادرید و یوونتوس را به عنوان قهرمان بلامنازع سه دوره اخیر مسابقات و همچنین یکی از مدعیان درجه یک فتح این فصل بازی ها، از چمپیونزلیگ حذف کند. آنها با تیمی که نیمی از آن متشکل از آکادمی مشهورشان است، به تنها تیم تاریخ لیگ قهرمانان بدل گشته اند که توانسته لوس بلانکوس و بیانکونری ها را در یک فصل در خانه آنها شکست دهد و این تنها آغاز راه جوانان هلندی است.
رسیدن به جمع 8 تیم نهایی لیگ قهرمانان به خودی خود دستاورد بزرگی برای آژاکسی به شمار می رفت که هزینه تمام شده بازیکنان شان برای فصل جاری، برابر با تیم های دسته یک انگلیس همانند میدلزبرو و استون ویلا بود، ولی آنها با پیروزی تحسین برانگیز مقابل یوونتوس مدعی و پرستاره توانستند قدم بزرگ تری به سمت رویای شاید غیرممکن شان در راه رسیدن دوباره به قله اروپا، بردارند. حتی اگر نام آژاکس به خاطر ریشه غنی شان در بین بزرگان اروپا جای داشته باشه، آنها نتوانسته بودند بعد از سال 2003، به یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان برسند و این اولین حضورشان در بین تیم های نیمه نهایی در قرن حاضر به شمار می رود. آخرین بار در 1997 بود که توانسته بودند به این مرحله برسند و البته با شکست سنگین 2 به 6 برابر یوونتوس، از دور بازی ها کنار رفته بودند.
در واقع این اولین حضور پررنگ آنها در لیگ قهرمانان بعد از سال 2010 هم به شمار می رود؛ سالی که یوهان کرایوف و شاگردانش، تمام اصول دهه های اخیر باشگاه را دور ریختند و فلسفه جدیدی برای آنها تعریف کردند. این دوره که به انقلاب مخملی مشهور است، بعد از فوت شماره 14 افسانه ای در 2015 ادامه پیدا کرد و در همین دوره بود که بذرهای پرورش نسل فعلی تیم قدیمی هلندی، کاشته شد و آنچه در ادامه می خوانید، داستان یک راه انقلاب موفق است.
انقلابی که با یک یادداشت آغاز شد
انقلاب مخملی مورد بحث با یادداشتی آغاز شد که یوهان کرایوف در عصبانیت از رکود و رخوت در باشگاه بعد از حذف صفر به 2 مقابل رئال مادرید در لیگ قهرمانان برای تلگرافِ هلند نوشت. کرایوف اعتقاد داشت هیات مدیره باشگاه باید با بازیکنان قدیمی، جایگزین شوند، چون قدیمی ها بودند که می دانستند فلسفه آژاکس چیست. کرایوف اعلام کرد راه رسیدن دوباره آژاکس به قله، از یافتن و پرورش استعدادهای بومی می گذرد. کرایوف که از سوی هواداران ناامید آژاکس به عنوان یکی از نمادهای خداوند دیده می شد، به عنوان فرزند خلف باشگاه، دوباره به جمع مدیریتی فراخوانده شد تا فلسفه بازی و شکوه سابق را به آنها بازگرداند. کرایوف موفق شده بود 3 بار با آژاکس قهرمان اروپا شود و هیچ اعتقادی به ضعف مالی باشگاه در عدم نتیجه گیری آنها نداشت و برهمین اساس، در یکی از مشهورترین نقل قول هایش، گفته است: "هیچ وقت ندیده ام یک کیسه پول بتونه گلی بزنه!"
کرایوف که با دستیارانی چون ویم یونک، هافبک سابق آژآکس و اینتر، و دنیس برکمپ افسانه ای، مسلح شده بود، شروع به بیدارسازی روح خفته باشگاه گرد. روبن یونگ کیند که در همین برهه به عنوان رئیس مرکز استعدادیابی باشگاه گمارده شد و یکی دیگر از چهره های انقلاب بود، در این باره می گوید: "اون قدرت تغییر هر چیزی رو داشت و علاوه بر این، انرژی و انگیزه ایده پردازی هم در شخصیتش بارز بود."
پروژه کرایوف، حول و حوش مربیگری فردی و تخصصی برنامه ریزی شده بود و چهار اصل اساسی زیر را دنبال می کرد:
- انجام بازی جذاب که براساس اصول همیشگی آژاکس بوده است
- تشکیل حداقل نیمی از تیم اصلی از بازیکنان آکادمی و جوانان که کیفیت بازی در 8 تیم برتر اروپا را داشته باشند
- استعدادیابی مستمر با این اصل که فقط بازیکنانی که سطح بالاتری نسبت به نفرات آکادمی داشته باشند، می توانند خریداری شوند
- خلق فرهنگ همکاری به این صورت که همه باید در کنار هم کار کنند و پذیرای بازخوردهای مستمر مثبت باشند
اصول هویتی، دی ان اِی آژاکس و ایده پردازی همیشگی هم فلسفه های مدیریتی باشگاه بود که مدنظر قرار گرفت. این به معنای آن بود که یونگ کیند، یونک و دیگران باید همواره به دنبال راه های جدید برای احیای باشگاه باشند؛ کرایوف هم به عنوان رهبر انقلاب و نقش مشاور، پروژه را هدایت می کرد.
ورزش های سرعتی و رزمی
یونگ کید علاوه بر پرورش جوانانی چون دالی بلیند، کریستین اریکسن و توبی آلدرویلد، پیشینه قابل توجهی هم مربیگری دو و میدانی داشت و در نتیجه تجربیاتش از پرورش ورزشکاران سایر رشته ها را در اختیار مدیریت باشگاه قرار می داد. علاوه بر این، متخصصینی از پرش با نیزه، فوتبال آمریکایی و جودو هم دعوت شدند تا بازیکنان آژآکس را به عنوان یک ورزشکار، از هر حیث آماده کنند. شاید مناسب ترین فرد استخدام شده، برام سوم، مربی سابق دوی 800 متر، بود که متخصص تکنیک های دویدن بود و در این باره آموزش های تخصصی را در اختیار جوان با استعداد، ولی خام به نام ماتیاس ده لیخت، قرار داد.
ده لیخت که الان 19 ساله است، دیگر تبدیل به مدافع وسطی پابه توپ شده و در حالی که شبیه پسربچه های 12 ساله است، علاوه بر حضور در تیم ملی، بازوبند کاپیتانی گودنزونن را هم در اختیار دارد. او در این سال ها آنقدر پیشرفت کرده که حتی بازی مقابل کریستیانو رونالدو هم هیچ ترسی برایش نداشت. خبرهای منتشر شده هم حاکی از آن است که قرار است طی تابستان با مبلغی در حدود 50 میلیون پوند راهی یکی از تیم های بزرگ اروپا مثل بایرن مونیخ یا بارسلونا شود.
یونگ کید در مورد سال های نوجوانی ده لیخت، این طور صحبت می کند: "به عنوان یک نوجوون، چندان تکنیک دویدن خوبی نداشت. تمرینات زیادی با ماتیاس در این باره، پیاده کردیم. این مورد بسیار مهمی ـه. کرایوف اینو خیلی خوب درک می کرد و می گفت وقتی در گلف یک مربی برای سوراخ ها و یک مربی برای ضربه ها داریم، اینکه در فوتبال فقط یک مربی برای 25 نفر داشته باشیم، بی معنا است."
هدف بعدی مربیان، تمرکز روی ضعف بدنی ده لیخت بود. برای همین هم وقتی فقط 17 ساله بود، اولین بازی ملی اش را انجام داد و کمک بسیاری به آژاکس برای رسیدن به فینال لیگ اروپا، نشان داد. پیشرفت فوق العاده سریعش نشان از انعطاف پذیری و هوش بالایش دارد که به او کمک کرده تحصیلات دبیرستانش را برخلاف بسیاری از فوتبالیست های حرفه ای، کامل کند. همچنین مشهور است که ده لیخت، ذهنیت بسیار نزدیکی به کرایوف دارد، چون همیشه با یک یا دو هدف پا به زمین می گذارد و با تمام تمرکزش، تلاش می کند آنها را بی هیچ نقصی، پیاده کند.
مطالعه سبک تخصصی ماتیس ده لیخت، جواهر قیمتی تیم ملی هلند و باشگاه آژاکس
دونی فن ده بیک یکی دیگر از ستاره های نسل جدید فوتبال هلند است که دیشب مقابل یوونتوس درخشید و از سیستم آکادمی باشگاه رشد پیدا کرده است. همانند ده لیخت، نواقص فیزیکی و تکنیکی او هم به موقع شناسایی و رفع شده است. وقتی هنوز نوجوان بود، برکمپ به عنوان یکی از اعضای کادر مدیریتی باشگاه اعلام کرد آن قدر تکنیک خوبی دارد که اگر به خوبی هدایت شود، می تواند برای تیم اصلی بازی کند. یونگ کیند در حال خنده می گوید: "فهمیدن اینکه چه ایرادی داره، خیلی راحت بود. افتضاح می دوید. استقمات بالایی داشت، ولی پاهاش زیاد قدرتی نبودن. برای همین برنامه ریزی ها انجام شد و براش جلسات تمرینی بیشتر در نظر گرفتیم." الان دیگر فن ده بیک به یکی از هافبک های آینده دار اروپا بدل شده و احتمال انتقالش به تاتنهام طی تابستان هم مطرح شده است.
در فصل 16-2015 بود که فرانکی دی یونگ هم به مجموعه آژاکس اضافه شد؛ بازیکنی که انتقال فصل آینده اش با مبلغ 65 میلیون پوند به بارسلونا نهایی شده است. دی یونگ که فوق العاده مستعد بود، تا 18 سالگی در آژاکس جایی نداشت، ولی توانسته بود تکنیک و مهارت های خدادادی اش را به خوبی پرورش دهد. او در تیم دوم ویلِم رشد کرده بود، معمولا اعتنایی به توصیه های مربیان نداشت و براساس غریزه بازی می کرد. نتیجه بازیکنی شده که کاملا در لحظه بازی می کند و به خاطر پیش بینی ناپذیربودن و مهارت تکنیکی بالا، خیلی سخت می توان روی پایش تکل زد. تنها کاری که آژاکس برای دی یونگ کرده، ارتقای قدرت بدنی اش بوده؛ آنها همچنین پذیرفته اند مجبور کردن دی یونگ به پیروی از یک استایل بازی یا اصول تکنیکی، ممکن است نتیجه منفی داشته باشد.
مطالعه سبک تخصصی فرنکی دی یونگ؛ اعتماد به نفس خالص
اطمینان از مسیر برنامه ریزی برای آژآکس، تنها با فراخواندن متخصصین در حوزه های مختلف، امکان پذیر نبود. یونک و یونگ کیند، دفترچه تماس موبایل هایشان را زیرورو کردند تا به بهترین نفرات حوزه مربیگری و پیشرفت در فوتبال، دست پیدا کنند. در همین زمان، آژاکس متدولوژی خاصی پیاده سازی کرد که براساس مشاوره با متخصصین این حوزه در باشگاه های اسپانیایی مثل بارسلونا، اتلتیک بیلبائو و ویارئال بود. یونگ کیند همچنین به سراغ رومئو یوزک هم رفت که حضور سه ساله اش به عنوان مدیر فنی تیم ملی کرواسی، تاثیر بزرگی در رسیدن آنها به فینال جام جهانی 2018 داشت. جلساتی هم با باب بروویس برگزار شد؛ فردی که برای مدتی طولانی هدایت تیم های زیر 16 و 17 ساله های بلژیک را در اختیار داشت و در پرورش ستاره هایی مثل ادن هازارد و کوین دی بروین، نقش قابل توجهی داشته است.
در خانه هم آنها روابط خود را با 40 باشگاه فوتبال آماتور ارتقا دادند تا از روند استعدادیابی و کشف ستاره های آینده، اطمینان حاصل کنند. براساس همین جلسات و مشاوره ها، آنها تغییرات جالبی هم پیاده کردند که مثلا در یک مورد، مدرسه ای در کمپ تمرینی احداث کردند که بازیکنان شان به اندازه فوتبال، به درس شان هم برسند. مهم تر از همه اینکه سیستم تمرینات برای بازیکنان آکادمی را تغییر دادند. آنها تمرینات 11 مقابل 11 در زمین فوتبال استاندارد را به 6 در مقابل 6 در یک چهارم زمین فوتبال، تغییر دادند تا تکنیک بازیکنان، بهتر شود. بازی روان و منعطف، اهمیت بالایی در این برهه پیدا کرد و ده لیخت باز هم به عنوان مورد مطالعه برجسته، مورد نظر قرار گرفت. به عنوان یک نوجوان بسیار مستعد، در رده های سنی مختلف و همچنین پست های متفاوت، بازی کرد. خیلی زود مشخص شد در دریافت و حرکت با توپ، کند است و برای همین به پست هافبک وسط منتقل شد. این ضعف در کوتاه مدت، تبدیل به نقطه قوت بلند مدت خط دفاعی آژآکس شده و یوونتوس و رئال مادرید را در فصل جاری لیگ قهرمانان، با یکی از پابه توپ ترین مدافعان وسط اروپا مواجه کرده است.
یکی دیگر از چهره های خط دفاع آژاکس مدافع راست آنها، نصیر مزراوی است که برای پرورش او هم زحمات بسیاری صرف شده است. مزروای که یکی از مهره های تاثیرگذار نسل طلایی پسران خوب به شمار می رود، در ابتدا به خاطر قدوقامت کوتاه و نحیفش، توجهی به خود جلب نمی کرد و حتی نزدیک بود به سمت در خروجی آژاکس هدایت شود. با این حال، آنها به دو دلیل او را نگه داشتند. اول اینکه برای گروه سنی خود هنوز خیلی کوچک بود و اینکه والدینش هر دو بلند قد بودند و احتمال قد کشیدنش وجود داشت.
یونگ کیند می گوید: "اون رو برای تمرین به یک گروه سنی پایین تر فرستادیم، چون فقط چند ماه تفاوت وجود داشت. همه چیز عالی پیش رفت و یک هو شبیه کریستیانو رونالدو شد." مزروای الان 180 سانتی متر قد دارد و دیگر هیچ گاه نحیف و کوتاه به نظر نمی رسد.
باید به فن ده بیک آموزش داده می شد تا این قدر محتاطانه پاس ندهد. یونک دو اصل قابل توجه کرایوف را به او یاد داد: اولی همیشه ارسال رو به جلو و نه به طرفین و دومی اهمیت نفر سوم برای فراهم کردن فضا بود. در اصول کرایوف، به محض این که دو نفر شروع به پاسکاری بکنند، نفر سوم باید شروع به دویدن کند: "تمریناتی طراحی کردیم که وقتی به عنوان بازیکن سوم توپ به دستتون بیاد، امتیاز می گیرید یا اینکه فقط وقتی به عنوان نفر سوم توپ گرفتید، مجاز به گلزنی هستین."
اگر کرایوف همچنان زنده بود، حتما به رویکرد روبه جلوی فن ده بیک و فرارهایش به عنوان نفر، افتخار می کرد؛ مهارت هایی که برایش 8 گل و 9 پاس گل در لیگ هلند به همراه داشته و شاید عامل اصلی در درخششش مقابل یوونتوس هم بوده است. در طی انقلاب مخملی، استعدادهای هلندی که شاید فقط 6 ساله بوده اند، قلسفه های فوتبال کرایوف را به امید غریزی شدن شان، آموخته اند. برای همین هم آژاکس فعلی جوری بازی می کند که انگار در دی ان ای شان، آتش جریان دارد.
تغذیه صحیح
همان طور که مشهور است آرسن ونگر کلم بروکلی را جایگزین چیپس کرده بود، آژاکس هم تغییر قابل توجهی در تغذیه مجموعه تحت تعلیمش داد. متخصصینی از کمیته المپیک هلند فراخوانده شدند تا آشپزخانه های باشگاه پرسابقه را سرشار از مواد غذایی غنی کنند. علاوه بر این و براساس این سیاست که تمام بازیکنان باید به صورت انفرادی تحت رسیدگی قرار بگیرند، جوانان آژاکس رژیم های غذایی اختصاصی دریافت کردند تا به پیشرفت شان کمک کند. همچنین دستگاه های شیرینی و شکلات از باشگاه بیرون رفت و با مواد غذایی مفیدتر، جایگزین شد. چکاپ های مربوط به آلرژی ها هم در برنامه منظم بررسی قرار گرفت.
ادامه راه
در پایان سال 2015، اختلافات در بدنه مدیریتی باشگاه باعث شد کرایوف، یونک و یونگ کیند باشگاه را ترک کنند. به نظر می آمد اصول مدنظر کرایوف نادیده گرفته می شوند و در نتیجه، انگار پروژه به پایان رسیده بود. با این حال، مارک اوورمارس به عنوان مدیر ورزشی و ادوین فن درسار به عنوان مدیر بازاریابی، در انتقال پروژه به فاز بعدی و تکمیل رنسانس آژاکس، کمک کردند. فن درسار که هوش تجاری قابل توجهی نشان داده، الان دیگر مدیر ارشد اجرایی باشگاه است. این ها به باشگاه کمک کرده اند تا فینال لیگ اروپای 2017 و نیمه نهایی لیگ قهرمانان 2019 برسند. کرایوف آرزو داشت تیم محبوبش بتواند خود را در جمع 8 تیم برتر اروپا ببیند، ولی آنها الان در یک سطح بالاتر، خود را در میان 4 تیم پایانی مسابقات قرار داده اند.
این توفیقات در شرایطی بدست آمده که اصول اساسی مبنی برتشکیل نیمی از تیم از بازیکنان آکادمی و هزینه خرید برای بازیکنان خارج از باشگاه تنها در صورت با کیفیت بودن شان، هیچ وقت نادیده گرفته نشده است. مثال بارز مورد دوم، خرید دوسان تادیچ است که تابستان گذشته از ساوتهمپتون به جمع پسران خوب پیوست و توانسته در این فصل نزدیک به 30 گل برایشان به ثمر برساند.
به سرمربی باشگاه که برسیم، اریک تن هاگ کاملا به اصول کرایوف مبنی بر فوتبال هجومی، وفادار بوده است. حضورش به عنوان دستیار پپ گواردیولا، که خود از سینه چاکان مکتب کرایوف است، در بایرن مونیخ، این اصول را برایش کاملا جا انداخته است. تن هاگ دوست دارد بازیکنانش آزادانه بازی شان را بکنند و این شیوه ماجراجویانه را به مربیگری اش هم منتقل کرده است که در پیروزی های ماندگار خارج از خانه شان مقابل غول های اروپا در مادرید و تورین، هویدا بود.
یونک و یونگ کیند هم به مسیر خود در جای دیگری ادامه می دهند. آنها موسسه ای تحت عنوان "مشاوره کرایوف" بازگشایی کرده اند و به باشگاه ها و تیم های ملی مختلف، اصول شماره 14 فراموش نشدنی را آموزش می دهند. نمی توان گفت اگر کرایوف بود، چه نظری در مورد تیم فعلی داشت، ولی همه امیدوارند موفقیت های نسل طلایی و ریشه های آن که به انقلاب مخملی برمی گردد، او را راضی کرده باشد.
انقلاب با این جمله کرایوف که "این تیم دیگر آژاکس نیست" شروع شد و الان، 9 سال بعد، آژاکس دوباره آژاکس شده است...
به قلم چارلی اِکلشِر برای تلگراف با اندکی دخل و تصرف