وی !حکیمی فرزانه بنشسته و جملگی مریدان گرداگرد وی بنشستند
ناگهان طوفانی درگرفت
جملگی مردمان را طوفان درنوردید و شهر از سکنه تهی گردید
لیکن عده ای قلیل از مریدان در جای خود ثابت بودندی
حکیم با حالتی زار ، از مریدان بپرسید که چگونه اینچنین شد؟ آیا آنان مراتب عرفانی دارند؟
یکی از مریدان سخن بگفتا که ما همگی از طرفداران استقلال هستیم و از آنجا که سوراخ سوراخ بودندی ، طوفان از درون ما عبور کرده و اثری بر ما نخواهد داشت.