دوستان من از سه سال پیش تقریبا بعد شکست در کنکور کارای مهاجرتم ر پی گرفتم
بینابین این اتفاقا سربازی ر هم معاف شدم دوستانی ک میشناسنم در جریانن
اول برای اسپانیا خواستم اقدام کردم و هر روز کارای ورق بازی شو دنبال کردم و همزمان با من دوست خوبم مهدی ساکی هم داشت همینکارو میکرد
درمورد تمکن مالی پرونده م ب مشکل خورد و ویزام دیگ صادر نشد
اما رفیقم رفت..الان اونجا شرکت اجیل و خشکبار ایرانی زده و تو رستوران هم کار میکنه و پزشکی مادرید میخونه
ی بار باهاش واتساپ زدم شنیدم چطور بل بل حرف میزنه
اما من موندم و باز از روی " احساسات" و "رو کم کنی فامیل" رفتم کارای المان ر استارت زدم
شاید اگر اگر همه چیز خیلی خوب پیش بره تا ده بیست روز دیگه برم و صدالبته پولایی ک داره خرج میشه
الانم دقیقا همینجای متنی ک دارم مینویسم از پشت تلفن یکی از فامیلایی ک نمیشناسمش از بابام داره ریز جزییات کاریمو میپرسه !!
بگذریم
الان احساس میکنم تصمیم اشتباهی گرفتم و خیلی احساسی فکر کردم
بیشترین چیزی ک تو زمینه مهاجرت برای ادم لازمه حتی صدها برابر و هزاران برابر مهم تر از پول، "روحیات" طرف مهمه که بپذیره
هیچوقت کسی اول باری ک میخواد مهاجرت ر کلید بزنه ب این مورد فکر نمیکنه و بعد تو فرودگاه امام و تو کشور مقصد میفهمه چه غلطی کرده که دیگه راه برگشت هم نداره
خواهش میکنم عاجزا تقاضا دارم اگر میخواید از این ویران بنام ایران خارج شید شرایط روحیات تون ر جستجو کنید و حتی مطمئنم باز هم قابل ارزیابی نیست تا وقتی که وارد شرایطش نشید
کاش کشورم کشوری بود که هیچوقت هممیهنان عزیز دنبال این راها نبودن
ادم وقتی برنامه هایی مث بفرمایید شام ر میبینه فکر میکنه مهاجرت چقدر سادست...ولی نه واقعا اینطور نیست
مهاجرت به اسپانیا
18 فروردین 1398_8 آوریل 2019