Die Toten Hosen، گروه پانک راک از دوسلدورف است.این گروه کار خود را از سال 1982 شروع کرد. این ترک از البوم پنجم این گروه به اسم Ein kleines bisschen Horrorshau است.
الکس ،اشاره به الکساندر دلارج ،نقش اصلی رمان انتونی بورگس و فیلم استنلی کوبریک به اسم پرتقال کوکی دارد.
الکس و دوستانش با اکیپ کوچکشون، جنایت ها و خشونت های زیادی را انجام میدهند و از ان به اسم شوی وحشت (Horrorshau)یاد میکنند.
Hier kommt Alex!
الکس اومد!
In einer Welt, in der man nur noch lebt
Damit man täglich roboten geht
Ist die größte Aufregung, die es noch gibt,
Das allabendliche Fernsehbild
در دنیایی که در ان انسان فقط زنده است
که هر روز را همانند ربات ها بگذراند
بزرگنرین ترسی که هنوز باقیه
این قاب تلویزیون هر شبه
Jeder Mensch lebt wie ein Uhrwerk
Wie ein Computer programmiert
Es gibt keinen, der sich dagegen wehrt
Nur ein paar Jugendliche sind frustriert
همه مثل چرخ های ساعت کوکی
و مثل کامپیوترها از قبل برنامه ریزی شده زندگی میکنن
و کسی هم نیست که در مقابل اش ایستادگی کند
فقط چند تا جوون ناامید
Wenn am Himmel die Sonne untergeht
Beginnt für die Droogs der Tag
In kleinen Banden sammeln sie sich
Gehn gemeinsam auf die Jagd
وقتی خورشیدپشت ابرها میره
روز برای این رفقا شروع میشه
که تویه اکیپ(گروه) کوچیک جمع میشن
و با هم میرن بسوی شکار
Hey, hier kommt Alex !
Vorhang auf - für seine Horrorschau
Hey, hier kommt Alex !
Vorhang auf - für ein kleines bisschen Horrorschau
هی! الکس ومد!
پرده های نمایش کنار رفت-برای شوی ترسناک و وحشت اورش
هی،الکس اومد!
پرده ها کنار رفت-برای نمایش کوچولو و یکمی ترسناک
Auf dem Kreuzzug gegen die Ordnung
Und die scheinbar heile Welt
Zelebrieren sie die Zerstörung
Gewalt und Brutalität
در جنگ های صلیبی برخلاف معمول و قانون
وبرخلاف این دنیای به ظاهر خوب و ایده ال
اونا ویرانی ، خشونت و بی رحمی
را جشن میگیرن
Erst wenn sie ihre Opfer leiden sehn
Spüren sie Befriedigung
Es gibt nichts mehr, was sie jetzt aufhält
In ihrer gnadenlosen Wut
تنها وقتی قربانی شون رو زیر شکنجه میبینن
احساس رضایت میکنن
و چیزی نیست که حال مانع
خشم بیرحمانه شون بشه
Hey, hier kommt Alex !
Vorhang auf - für seine Horrorschau
Hey, hier kommt Alex !
Vorhang auf - für ein kleines bisschen Horrorschau
هی! الکس ومد!
پرده های نمایش کنار رفت-برای شوی ترسناک و وحشت اورش
هی،الکس اومد!
پرده ها کنار رفت-برای نمایش کوچولو و یکمی ترسناک
Zwanzig gegen einen
Bis das Blut zum Vorschein kommt.
Ob mit Stöcken oder Steinen
Irgendwann platzt jeder Kopf
Das nächste Opfer ist schon dran
Wenn ihr den lieben Gott noch fragt
"Warum hast Du nichts getHere Comes Alex
بیست تن مقابل یکی
تا وقتی که خون جاری بشه
چه با چوب یا سنگ هرلحظه سری منفجر میشه.
قربانی بعدی از قبل اینجاست
وقتی که شما از خدای عزیز پرسیدید:
"چرا کاری نمی کنی؟هیچ کاری نمی کنی؟"