طرفداری- از سال 2007 که کاکا توپ طلا را از آن خود کرد، هیچ بازیکنی به جز لیونل مسی، کریستیانو رونالدو و لوکا مودریچ دستشان به این عنوان نرسیده است. در واقع پس از آن سال، دنیای فوتبال به شکل چشم گیری تغییر کرد. مردی که احتمالا و نه قطعا، بهترین دفاع راست لیگ برتر جزیره بود، به عنوان گرانقیمت ترین مدافع جهان شناخته شد؛ رد بو... ببخشید رازن بال اشپورت لایپزیش به لیگ قهرمانان اروپا صعود کرد و بسیاری اتفاقات دیگر.
به قلم سم فرانس در وبسایت thesefootballtimes - این در حالی است که سوپر ایجنت پرتغالی دنیای فوتبال به راحتی یکی از پرافتخارترین تیم های انگلیس را اداره می کند و این گناه مدرنیزه شدن فوتبال است. از زمانی که کاکا بهترین فوتبالیست روی سیاره شد و خودش را وقف عیسی مسیح کرد، خیلی چیزها تغییر کرده است. سران میلان به انتقال رکوردشکن کاکا به رئال مادرید که توسط فلورنتینو پرز مطرح شد، وسوسه شدند و این پسر معصوم، در سانتیاگو برنابئو به سایهای از خود تبدیل شد.
پس از رفتن کاکا، میلان به رتبه دهم تنزل پیدا کرد، بدترین رتبهاش در هزاره جدید. پول کاکا صرف خرید بازیکنان با استعداد شد اما تاج و تخت روسونری در ایتالیا از دست رفته بود. ریکاردو در اواخر دوران فوتبالی خود بسیار افت کرد، شاید به همین دلیل بسیاری نمی دانند چه بازیکن خوبی بود. شاید برایتان عجیب به نظر بیاید که با وجود مسیِ 20 ساله و رونالدوی 22 ساله، او بهترین بازیکن جهان بود.
«یک عصر و چرخه جدید در حال آغاز است. قبل از من بازیکنان بزرگی بودند که این عنوان را کسب کردند و حالا هم بازیکنان خوبی در حال ظهور هستند.» این صحبت های کاکا پس از دریافت جایزه بود. دقیقا تمام حرف هایش درست بود به جز اینکه چرخه جدید قرار بود سال بعدش آغاز شود و این جریان حتی او را هم پشت سر بگذارد. رونالدو و مسی گرد و خاک به پا کردند و دیگر حتی یک دهه قرار نبود کسی به توپ طلا فکر کند، به همین دلیل هم ارزش عنوان کاکا بسیار بالاست.
کافی است به آمار و ارقام کاکا در طول فصل 2006/07 نگاهی بندازیم تا متوجه شویم چرا او بهترین بازیکن روی زمین بود. 18 گل و 10 پاس گل، شاید در عصر مسی ها و رونالدوها چندان عالی به نظر نرسد-از آنجایی که این دو معمولا به 50 گل در فصل می رسند-اما کاکا مانند آن ها یک مهاجم نبود و اثر خوبی روی تیم داشت. با این حال در آن فصل میلان در لیگ چندان عالی نبود.
تیمی متشکل از کافو، دیدا، مالدینی، اینزاگی، سیدورف، گتوزو، نستا و پیرلو، پس از رسوایی های کالچوپولی با کسر هشت امتیاز روبرو شد. یکی از بازی های خاطره انگیز که ارزش دوباره تماشا دارد، بازی 4-3 در سن سیرو بود که نراتزوری توانست پیروز شود. گرچه میلان در آن بازی به حقش نرسید و می توانست با گل دقایق پایانی کاکا، دوباره امید پیدا کند و رقیبش را شکست دهد اما اینتر سه امتیاز را از آنِ خود کرد.
با این حال همه چیز در اروپا فرق می کرد. در گروهی متشکل از لیل، آاک آتن و اندرلخت، میلان با رهبری کاکا یکی پس از دیگری رقبا را از پیش رو برداشت. رقبا و مدافعان دیگر از او ترس داشتند. در مرحله حذفی که سلتیک حریفشان بود، دو تساوی 0-0 در مجموع دو بازی رفت و برگشت، کار را به وقت های اضافی کشاند تا کاکا از وسط زمین با از پیش رو برداشتن مک مانوس و پل تلفر، توپ را به آرامی از زیر دستان آرتور بروس عبور دهد.
در دور بعد حریف بایرن مونیخ بود؛ تیمی که رقیبی قدرتمندتر به شما می رفت. بازی 1-1 دنبال می شد تا اینکه در لحظات پایانی، با خطای لوسیو بر روی کاکا، داور اعلام ضربه پنالتی کرد تا این بازیکن برزیلی ضربه را به گل تبدیل کند. دنیل فن بویتن در لحظات پایانی دوباره حساب کار را به تساوی رساند تا باواریایی ها از امتیاز گل زده در خانه حریف بهره مند شوند. در بازی برگشت ولی میلان وحشتناک شد و همکاری او، سیدورف و اینزاگی، کار بایرن مونیخ را به پایان رساند تا روسونری به نیمه نهایی صعود کند. این میلان، اصلا بوی میلانِ بازی های داخلی را نمی داد.
در بازی رفت مقابل منچستریونایتد که اولدترافورد میزبان بود، کاکا شاهکار کرد. گل اول او باکیفیت بود. توانست با یک کنترل خط دفاع را از جریان خارج کند و با رویارویی با ادوین فن در سار، به راحتی گلزنی کند ولی موضوع این نیست؛ موضوع، گل دوم اوست که خیره کننده بود. او در ابتدا در گوشه سمت چپ زمین، دارن فلچر را نابود کرد، سپس با دریبل سرپای گابریل هاینتزه، رسما از دور بازی خارجش کرد. سپس نوبت پاتریس اورا بود که در این گل تاریخی سهمی داشته باشد و تخریب شود. پس از اینکه سه مدافع از پیش رو برداشته شدند، در فضایی بسیار خالی و مناسب، توپ را پیش برد و مانند تمام کننده های قهار، با ضربه ای آرام و تمیز، فن در سار را دوباره مغلوب کرد تا روسونری پیش بیفتد. وین رونی و رونالدو دست به کار شدند تا بازی 3-2 شود اما امکانش وجود نداشت روسونری این فرصت عالی را از دست بدهد.
در زیر باران سرد سن سیرو، بهترین بازیکن جهان تنها یازده دقیقه نیاز داشت تا بازی را تمام کند. ضربه نیمه والی او به گل تبدیل شد تا دستانش را رو به آسمان باز کند و شادی خاصش را انجام دهد. در ادامه جیلاردینو و سیدورف هم گلزنی کردند تا میلان با شکست 3-0 یونایتد، به فینال مسابقات راه یابد و حریف لیورپول در آتن شود؛ دیداری که هیچ جنبه ای جز انتقام نداشت!
کاکا در فینال گلزنی نکرد اما در اوایل بازی با شوت از راه دور، بسیار به گلزنی نزدیک شد. ریکاردو کاکا ولی پاس گل فیلیپو اینزاگی را تمام کرد تا تیر خلاصی بر پیکر لیورپول زده باشد. بازی تمام و میلان قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شد تا هفتمین قهرمانی اروپاییاش را کسب کند و افتخار ایتالیا در روزهای بد و پر از رسوایی این کشور باشد. در صحنه معروفی، او زانو بر زمین گذاشت، دست هایش را بالا برد و با پیراهن «من به عیسی مسیح تعلق دارم»، به شادی پرداخت. او کل دوران حرفهای خود را در این حرکت خلاصه کرد.
البته که او اولین بازیکن مذهبی نیست که باور داشت استعدادش موهبتی از سمت بهشت بود. کاکا همچنان یکی از خیرین کلیساهای برزیل است و همیشه و دائما به آن ها کمک می کند. او همیشه تلاش کرده چهره واقعی و حقیقی خودش را به جهانیان نشان دهد. یک روزنامه نگار برزیلی، یک بار این چنین کاکا را توصیف کرد: «مردی بسیار خوب در حرفه نامردها.»
این چیزی نیست که در نسل جدید مشاهده کرده باشیم. البته این منش و بزرگی هنوز در بین بعضی بازیکنان وجود دارد و تا زمانی که جهان ادامه دارد، وجود خواهد داشت. از شوخی های عجیب و غریب پوگبا تا سختکوشی انسانِ بزرگی چون انگولو کانته، فرق بسیار است. می دانید، کاکا از جنس انسان های معمولی نبود. نه تنها بهترین بازیکن جهان بود، بلکه یکی از دوست داشتنی ترین انسان های ورزش هم به حساب می آمد. کسی نبود که از کاکا بدش بیاید. پسری که به مادربزرگ خود کمک می کرد به کلیسا برود، همیشه برای کمک به مادرش به خانه بر می گشت و یک برادر با معرفت بود. در روزگاری عجیب و پر از بی تعصبی و فساد، کاکا می تواند در ویترین تاریخ فوتبال قرار گیرد.