Amirhosein 19ما يه معلم زبان داشتيم يه بار اونقدر كسخلش كرديم برگشت گفت ميخوام يه خاطره تعريف كنم
گفت ما يه دوست داشتسم كه مرده من اينو خيلي دوس داشتم يه بار سر كلاس يكي از دانش آموزا از اين پرسيده بود اقا اين خروس چرا رو كمر اين مرغ نشسته
اينم هيچي پيدا نكرده بود بگه گفته بود ،پسر جان داره مي كنه توش ميكنه
بعدش هم برگشت به ما گفت اگر خفه نشيد ميكنم تو كونتون:/