طرفداری- پس از پیروزی فوق العاده درخشان 7-1 برابر رم که در مرحله یک چهارم نهایی کوپا ایتالیا رخ داد و همه را در حیرت فرو برد، فدریکو کیه زا جوان توانست تمام توجهات را به سوی خود جلب کند. این ستاره 21 ساله با وجود اینکه تنها سومین فصل حرفهای خودش را در سری آ سپری می کند، تیمی را زیر استعداد خود له کرد که سال گذشته به نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا رسیده بود.
سرعت و حرکات هوشمندانه او باعث شدند تا در 18 دقیقه، دو گل به ثمر برساند. اولین گل یک فرار زیبا بود و دومین هم یک چیپ عالی از بالای سر دروازه بان که در نتیجه فرار از تله آفساید خط دفاعی رم ایجاد شد. در ادامه بازی هم با ضربه والی جالب، هتریکش را کامل کرد. با صعود به مرحله نیمه نهایی، تعداد گل هایش در کوپا به 5 گل رسید که در دور رفت بازی با آتالانتا، این تعداد به شش گل در سه بازی رسید.
مسیری که ویولا به سمت فینال طی می کند، مسیری روشن است. کیه زا یادآور روزهای طلایی برای ویولاست، روزهایی که یک آرژانتینی برایشان تداعی می کرد. هواداران متعصب فیورنتینا، انگار تاریخ را تکرار شده می بینند. تاریخی که در داخل دیوارهای بنفش آرتمیو فرانکیرخ داد و هرگز و هیچوقت، از یادها نرفت. حتی به قدری اوضاع جالب شده که می توان دژاوو نامید.
مشخصا تا الان حدس زدید که مقصد از این حرفها چیست. سوگلی جدید فلورانس، اکنون آتش عشق را دوباره شعله ور کرده است. برای درک بهتر، باید به 16 سال پیش برگردیم. 30 سپتامبر 2002 بود که فیورنتینا مقابل هواداران ناراضی، مقابل ونتزیا قرار گرفت. پس از شروعی بد به فصل، هواداران حق داشتند عصبی باشند. شکست در سه بازی از چهار بازی ابتدایی فصل، برای بنفش ها قابل قبول نبود. پس از گل دقیقه 87 کریستین پانوچی، تنش بالا گرفت اما این انریکو کیه زا- بازیکنی که برای بازی در کنار گابریل باتیستوتا خریداری شده بود اما با رفتن او، امید اصلی ویولا شد- بود که روی ارسال نونو گومز، با ضربه ای والی، دروازه حریف را کشود. آرتمیو فرانکی در یک آن به مکانی جادویی و احساسی تبدیل شد و همه کیه زا را در آغوش گرفتند. لحظه سختی بود، هنوز هم کسی فراموشش نکرده است.
پس از به ثمر رساندن 22 گل در فصل 2000/01، کیه زا کم کم شروع به پر کردن جای خالی گابریل باتیستوتای افسانهای کرد که نبودش، در قلب هواداران احساس می شد. او و روی کاستا بودند که مرهمی بر درد جدایی باتیستوتا شدند چون خدا می دانست اگر نبودند، چه بر مردم احساسی فلورانس می آمد.
در فصل 2001، کیه زا در پنج بازی ابتدایی پنج گل به ثمر رساند و فرمی را ادامه داد که در جدول برترین گلزنان، او را سوم می کرد. همه با حضور انریکو، خوشحال بودند. هیچکس تصور نمی کرد بازی برابر ونتزیا، آخرین مصاف او در پیراهن خوشرنگ فیورنتینا باشد. انریکو دچار پارگی رباط صلیبی شد و باقی فصل را از دست داد. یادتان است که به 30 سپتامبر اشاره کردیم و امیدی که در دل هزاران نفر ایجاد شد؟ خب، آن امید در یک لحظه به تیرگی گرایید و تا ابد خاموش شد. مشکلات اقتصادی، ورزشی و مالی، همه و همه دست به دست هم دادند تا انریکو به لاتزیو برود. او هرگز مقابل تیم سابقش حتی یک ضربه هم به توپ نزد. عشق او به فلورانس ابدی بود.
تقریبا 14 سال بعد در سال 2016، جادوی کیه زا شکل گرفت. پسر برگزیده برای برانگیختن شعله عشق در دل گروهی که عشق را فراموش کرده بودند. تولد فدریکو، آغاز راهی بود که زندگی را برای اهالی شهر زیباتر می کرد. وقتی به دستاوردهای پدر نگاه کنید، هتریک پسرک جوان مقابل رم، ناچیز به حساب می آمد. شاید او همان جادوگر فوتبالی باشد که طرفداران منتظرش بودند. ویولا از ورشکستی، سقوط، تبانی، حضور در دسته چهارم و بسیاری مشکلات جان سالم به در برده بود و همه این ها باید یک دلیلی داشته باشد. دلیلی مانند فدریکو که دوباره دلها را گرم کند. آن ها از خاکسترهای خود برخاستهاند.
زمانی ریکاردو مونتولیوو هم این روزها را تجربه کرد اما ... نشد! کریستین ریگانو در سری سی و بی الهام بخششان شد و به سوی پیروزی هدایتشان کرد اما او هم نشد. در دورهای لوکا تونی هم درخششی داشت ولی آن جرقه مخصوص را نداشت. هیچکس نداشت، انگار باید پسری از یک DNA آشنا می آمد و دلها را می برد. بله فدریکو خون بنفش در رگ هایش جاریست. در دوران پسا دل پیرو، توتی و روبرتو باجو، ایتالیا هیچوقت بازیکنی نداشت که جرقه خاصی داشته باشد. آنتونیو کاسانو و ماریو بالوتلی هم آمدند و رفتند ولی کم فروغ.
جالب است بدانید انریکو همیشه هوای فدریکو را داشته و به او کمک کرده تحصیلاتش را تکمیل کند. مطالعه در زمینه فیزیک و مخصوصا زبان انگلیسی، می تواند او را برای ارتباط با دنیای بهتری کمک کند. فوتبال عشق اول او بود اما او دوست داشتن فیزیکدان شود. با گذشت زمان، بخت و اقبال خود در فیورنتینا را خوش دید و فهمید فوتبال به زودی تنها کارش خواهد شد. او خیلی زود به تیم اصلی راه یافت و در دو فصل اولش تجربه کسب کرد. اکنون او یک ستاره شده است و به مانند جواهری در صندوقچه سران فیورنتینا نگهداری می شود.
با این حال می دانیم حتی گرانقدر ترین جواهرات هم توجه مردان بانفوذ اروپا را به خود جلب می کنند و تصور اینکه او در فلورانس به دوران خود پایان دهد، سخت است. بهترین توصیف برای او، وینگر مورد علاقه گواردیولاست. کسانی که سرعت و تکنیکی خوبی دارند. او ترکیبی از جذابی و نگرش را در خود دارد. هنوز خودش هم نمی داند واقعا در فلورانس خواهد ماند یا به جایی دیگر خواهد رفت. فعلا مهم این نیست. برای سالیان سال، همیشه وقتی نام کیه زا می آمد، به مرد قهرمان تیم پارما که شاهکار خلق کرد فکر می کردیم اما الان جوانی آمده که نام کیه زای بزرگ را یدک می کشد. شاید فدریکو در ابتدای راه باشد اما در حال نوشتن داستان مهم خودش است.
به قلم جاش باتلر برای وبسایت thesefootballtimes