پیرمرد پینتوریکوخزترین جمله تاریخ ادبیات معاصر:|
خدا شاهده یبار زمستون با دو سه تا از اقوام زدیم تو دل کوه یه جای بکر تو کوه های لرستان،بیشتر از یک متر برف رو زمین بود،سگ سرما بودااا( بچه هایی که اهل لرستان و منطقه بیرانشهر یا همون چغلوندی سابق باشن میدونن طبیعتش چطوره یا زمستونا چطور برف چ بوران میاد).
از قبلم قرار بود شب تو همون کوه بمونیم وسیله اینام باهامون از پتو غذا و ...
یه کوهی داره به اسم آخیمی،هوا داشت تاریک میشد اونجا یه غار مانندی بود که قرار شد همونجا بمونیم تا صبح،چادر داشتیم و گون هم بود واسه اتیش و ... تو نگاه اول اون لحظه فک میکنی پای هیچ بنی بشری به اینجا نرسیده،میبینم رو دیواره غار با زغال و خط خوش نوشتن؛ در زندگی زخمهایی هست ...:))