خواستم از نامجو بنویسم. اما دیدم هرچه از او بگویم از خود گفته ام. از نسل خودم. پس گفتم از خودم بنویسم. اولین بار پنجم دبستان بودم که صدایی توجهم را جلب کرد: یک روز از خواب پا میشی می بینی رفتی به باد! آن موقع قدرت تجزیه و تحلیلم از زمین فوتبال و شیطنت های کودکانه نمی توانست فراتر رود. اما اولین مرحله دریافت اثر هنری از طریق حس صورت می گیرد و آن کودک ۱۱ ساله تحت تاثیر نامجو قرار گرفته بود. پدرم از فرهاد سخن می گفت که موسیقی غربی را نه از تقلید کورکورانه بلکه به سبک و سیاق ایرانی اجرا می کرد. فرهاد صدای نسل او بود. صدای نسل من چطور؟ نسل های همیشه سوخته این سرزمین! مثل برق گذشت و به خودم آمدم دیدم از خواب پا شده ام و بیست سالم شده. به باد رفته ام. هیچکس هم دور و برم نبود. اما صدایی که در یازده سالگی شنیده بودم از یادم نرفته بود.
غذایم شده بود کوکوی دو شب مانده. کپی پدرخوانده می دیدم. پرونده ام کلفت تر می شد. جز انتقاد سازنده کاری از دستم بر نمی آمد. ملی پوشمان هم بازنده شده دولتمان هم همیشه شرمنده است. در مقابل دشمنی که به شقایق نورماندی می نازد، به بازیش راهمان نمی دهد و سربهسرمان میگذارد، پیش خود می گوییم شاید که آینده! جبر جغرافیایی ما یعنی خلقت ناخوانده ای که زادگاهمان آسیا شد و صبحانه ای به صرف سیگار و چایی...
یک روز همه ی ما به شیدایی به حبل المتین زلفش آویختیم... واعتصمو لا تفرقوا! بگو بگو که عشق همیشه در مراجعه است! چشمانمان خیس...دلمان چون گیس.. آشفته و ریساریس!
صدایش تسکینی بود بر رنج بی هویتی ما! پل زدیم به کلانتر جان همچون زندان ژان والژان... (یعنی خاطرات!) دهه ۴۰ خیلی باحال! نوستالژیای الکی! تالژیای الکی! ایام قدیم مردونگی بود...
حافظ و مولوی و سعدی و... با هنر او به زبان امروز سخن گفتند همه یکصدا فریاد زدند: صنما! جفا رها کن!
بگذریم... آقای نامجو! حالا که دور ایران را خط کشیدی و لعن فرستادی به این سرنوشت، فردا که چهل و سه سال از آمدنت خواهد گذشت، آیا شانه هایت افتاده تر می شود؟ آیا تولدت باز مجلس عزا است؟ آیا هنوزهم می روی سر کوچه یه پاکت سیگار بگیری؟ ..... کاش دوباره یک روز به شیدایی باز هم چنگ بزنیبه حبل المتین وطن!
تولدت مبارک! از تو خیلی آموختم و یاد گرفتم. میان خوانندگان دوزاری مجوز(!) دار این روزها و حتی روزهای قبل، فریادهای گره خورده در گلویمان در پس این بی هویتی، جایت همیشه خالی می ماند... تولدت مبارک... فقط ای کاش ای کاش قضاوتی قضاوتی درکار بود! انتهای الکی.....
پ.ن: این متن از سر علاقه نوشته شده. به زودی یک بیوگرافی از نامجو می گذارم و لیست ۲۰ آهنگ برترش رو به انتخاب خودم میذارم واستون