
خیلی سریع و بدون حاشیه برویم سراغ 8 بازی باقی مانده لیست.
بهترین بازیهای پلیاستیشن 1 از دیدگاه گیمشات؛ بخش اول
8- Silent Hill

«هری میسن» (Harry Mason) برای پیدا کردن دختر خواندهاش که به تازگی گم شده است، وارد شهری عجیب و مرموز به نامSilent Hill (تپه خاموش) میشود.
شاید اگر کسی الان نگاهی گذرا و سطحی به بازی Silent Hill بیاندازد، باورش نشود که بارها و بارها از این بازی به عنوان «ترسناکترین بازی تاریخ» در لیستهای مختلف یاد شده است. دلیل این موضوع کاملا واضح است، «سایلنت هیل» به بازیکنان ترس مصنوعی و لحظهای القا نمیکرد، این بازی با هنرمندی خاصی، ترسی روانی به مخاطبش القا میکرد. ترسی که شاید حتی خواب شب را هم از بازیکنش میگرفت!
شماره اول Silent Hill با اتمسفر خفه، سنگین و گرفته خودش، به خوبی حس تعلیق را به بازیکن منتقل میکرد، سپس به لطف داستان عمیقش، کاری میکرد که شخصیتهای بازی (مخصوصا شخصیت اصلی) چیزی فراتر از شخصیتهای خیالی باشند و بازیکن احساس کند که آنها شخصیتهایی کاملا واقعی هستند. بعد از همه اینها، گیمپلی فوقالعاده باورپذیر و واقعگرایانه بازی باعث میشد بازیکن از کوچکترین تهدیدهایی که شهر Silent Hill در خود نهفته بود هم بترسد و تک تک کارهایی که میکند، با برنامهریزی باشد. ضمن اینکه علاوهبر همه اینها، نمیتوان از موزیک بسیار عالی بازی و همینطور پازلها و معماهای جذاب و پایانهای گوناگونی که Silent Hill داشت هم به سادگی عبور کرد.
9- Resident Evil 3: Nemesis

24 ساعت قبل از آغاز وقایع 2 Resident Evil«جیل ولنتاین» (Jill Valentine) تلاش میکند تا از «راکون سیتی» (Raccoon City) خارج شود. بیشتر جمعیت این شهر هماکنون به زامبی تبدیل شدهاند…
انتخاب Resident Evil 3 برای قرار دادن در این لیست، کار بسیار سختی بود چون هر سه شماره اول Resident Evil به معنی واقعی کلمه لیاقت قرار گرفتن در این لیست را داشتند. شماره اولResident Evil در نوع خودش، یکی از پیشگامترین بازیهای تاریخ بود. این بازی انقدر پیشگام بود که حتی بسیاری، سری Silent Hill را هم وامدار همین شماره اول Resident Evilمیدانند. از آن طرف Resident Evil 2 با گستردهتر کردن داستان و گیمپلی شماره قبلی خودش توانست سری Resident Evil را به پدیدهای جهانی تبدیل کند و درنهایت Resident Evil 3 هم به لطف جدیدتر بودنش، از همه نظر سری Resident Evil را جذابتر کرد.
بازی Resident Evil 3 از همان فورمولهای موفق شمارههای قبلی Resident Evil استفاده کرد و توانست به یکی از به یاد ماندنیترین شمارههای این سری تبدیل شود. صحنههای ترسناک ناگهانی، کمبود مهمات، حس تعلیق، انتخابهای بازیکن که مسیر داستان بازی را تغییر میداد و پازلها و معماهای جالب بازی Resident Evil 3 از مهمترین ویژگیهای این بازی محسوب میشود.
10- Metal Gear Solid

«سولید اسنیک» (Solid Snake) سرباز تازهکاری است که ماوریت مهمی بهش سپرده شده؛ او باید به مقر دشمن برود، یک گروگان بسیار مهم را آزاد کند و جلوی یک فاجعه اتمی را نیز بگیرد.
قبل از بازی Metal Gear Solid، «هیدئو کوجیما» (Hideo Kojima) با سری Metal Gear (بر روی دستگاههای Arcade و کنسولهای قبلی) برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده بود و داستانهای Big Boss تا پیش از Metal Gear Solid هم طرفداران زیادی داشت. اما این Metal Gear Solid بود که هیدئو کوجیما و اسنیک و Big Boss و حتی به عقیده برخیها، استودیو کونامی را وارد فاز جدیدی از محبوبیت و بزرگی کرد.
شماره اول Metal Gear Solid به جز اینکه آغازگر یک سری فوقالعاده بود، به عقیده بسیاری از کارشناسان، بنیانگذار سبک Stealth و یا «مخفیگری» به سبک و سیاق کنونی، هم هست. این موضوع به علاوه بدعتگذاریهایی که این بازی در زمینه نزدیک کردن بازیهای ویدئویی به فیلمهای سینمایی داشت، در کنار توجه بینظیری که کوجیما مانند همیشه به جزئیات داشت و گیمپلی بازی که در نوع خودش بینظیر بود، باعث شد که از بازی Metal Gear Solid بارها و بارها به عنوان مهمترین بازی تاریخ یاد شود. بسیاری از کارشناسان بازیهای ویدئویی معتقدند که شماره اول Metal Gear Solid یک تنه، چندین و چند سال بازیهای ویدئویی را به جلو کشاند…
11- Metal Slug X

پس از وقایع شماره قبلی، همه فکر میکنند که شخصیت منفی و شیطانی بازی یعنی «ژنرال موردن» (General Morden) کشته شده است. اما به زودی اتفاقاتی مشکوک رخ میدهد که باعث میشود قهرمانان داستان احساس کنند که ژنرال موردن زنده است…
شاید یک مقدار سخت باشد که بلافاصله بعد از Metal Gear Solid، بخواهیم درباره «سرباز کوچولو» صحبت کنیم! سری Metal Slug (که در ایران به طرز عجیبی به «سرباز کوچولو» مشهور است) دقیقا برخلاف سری Metal Gear Solid همه تمرکزش روی این است که خودش را جدی نگیرد و صرفا یک بازی سرگرم کننده باشد که لذت نابی را به بازیکن منتقل میکند. اگر تنها یک بار هم یکی از شمارههای Metal Slug را تجربه کرده باشید، میدانید که سرباز کوچولو در این زمینه به طور کامل به خواستهاش رسیده است!
بازی Metal Slug X که درواقع نسخه بهبود یافتهMetal Slug 2 است، به عقیده بسیاری از طرفدران این سری، بهترین شماره Metal Slug است. برگ برنده این بازی، مانند دیگر شمارههای Metal Slug X این است که هیچ نیازی به گرافیک بالا ندارد و کسی هم ازش انتظار داستان قوی و عمیق ندارد. همه چیزی که ما به عنوان یک بازیکن از سریMetal Slug میخواهیم، این است که با خلاقیتهای بینظیرش، کمدی کمنظیرش و درنهایت گیمپلی معتادکنندهاش، ما را میخکوب خود کند. Metal Slug X در این زمینه کاملا موفق عمل کرده است…
12- Medal of Honor

همه چیز از همین صحنه شروع شد! تمام «مدال افتخار»های پلیاستیشن 2، تمام Call Of Dutyها و Battlefieldهای پلیاستیشن 3 و 4 و احتملا 5 و… (!) همه اینها از همین تصویر ناامیدکننده شروع شدند! اولین شماره Medal of Honor، اولین شوتر اول شخص نبود ولی یکی از اولین شوترهای اول شخصی بود که در جنگ جهانی رخ میداد و باز شاید بتوان از این بازی به عنوان اولین شوتر اول شخصی یاد کرد که با محبوبیتی جهانی همراه شد.
شاید این بازی برای مخاطب امروزی که آخرین شمارههای Call Of Duty و Battlefield را با آن گرافیکهای خیرهکننده بازی کرده، خندهدار به نظر برسد ولی شماره اول مدال افتخار برای کسانی که 20سال پیش عاشق بازیهای ویدئویی شده بودند، نه تنها خندهدار نبود بلکه نزدیکترین چیز به جنگهای جهانی محسوب میشد.
13- Crash Bandicoot: Warped

«کِرَش» (Crash) اینبار برای نجات زمین باید به زمان گذشته سفر کند و 25کریستال را قبل از دکتر «نئو کورتکس» (Neo Cortex) و «آکا آکا» (Uka Uka) پیدا و جمعآوری کند.
یک زمانی Pack-Man، سپس Mario و بعدش همSonic چهرههای شاخصی بودند که نه تنها تبدیل به نماد کنسولهایی شدند که رویشان منتشر شده بودند، بلکه حتی به نوعی نماد بازیهای ویدئویی هم شده بودند. اما پس از این شخصیتها، یک شخصیت عجیب غریب و دیوانه دیگر به نام کِرَش (که البته برای ما ایرانیها همیشه «کِراش» بود و خواهد ماند!) ظهور کرد که توانست به چهره شاخص کنسول پلیاستیشن 1 و کلا صنعت بازیهای ویدئویی تبدیل شود.
کراش، روباه شوخطبع و شارلاتانی بود که معمولا سرنوشت کره زمین به پنجههای او وابسته میشد! بازیهای کراش هم به همین اندازه احمقانه و البته خندهدار و دوستداشتنی بودند. استودیو Naughty Dog که در حال حاضر یکی از بهترین و قابل احترامترین استودیوهای بازیسازی جهان هم محسوب میشود، با سریCrash به معنی واقعی کلمه سنگ تمام گذاشته بود. البته در ایران Crash Bandicoot: Warped(همان کراش 3 خودمون!) و Crash Team Racing (کراش 4) از بقیه شمارههای کراش محبوبتر بودند. گیمپلی بازی Crash Bandicoot: Warped هم به عنوان یک بازی «پلتفرمر» (Platformer) و هم به عنوان یک بازی Racing و مسابقهای، فوقالعاده بود و Naughty Dog نشان داد که میتواند آیندهای درخشان در زمینه بازیهای ویدئویی داشته باشد. شمارههای دیگر کراش و مخصوصا کراش 4 هم میتوانستند در این لیست قرار بگیرند چون هم بازیهای فوقالعادهای بودند و هم برای ما ایرانیها بسیار خاطرهانگیز هستند ولی خب از نظر گیمپلی،Crash Bandicoot: Warped کاملترین و متنوعترین شمارهای که از این سری بر روی پلیاستیشن 1 منتشر شد، بود.
14- Harvest Moon: Back To Nature

پسری در دوران کودکیاش به مزرعه پدربزرگش میرود و آن جا با یک دختر هم سن و سال خودش بسیار صمیمی میشود. او پس از پایان تابستان مجبور میشود به شهر برگردد ولی به آن دختر قول میدهد که روزی دوباره به مزرعه برمیگردد. حال 10 سال از آن ماجرا گذشته، پدربزرگش مرده و او اکنون دوباره به مزرعه بازمیگردد…
معمولا بازیهای شبیهسازی، یا اصلا داستان ندارند و یا داستانشان خیلی سطحی و ابتداییست. اما سری Harvest Moon و مخصوصا بازی Harvest Moon: Back To Nature یک بازی شبیهسازی معمولی نبود. این بازی درواقع مخلوطی هنرمندانه و دوستداشتنی از دو سبک RPG یا همان نقشآفرینی و Sim یا شبیهسازی بود.
در ایران، از سری Harvest Moon معمولا با نام «مزرعهدار» یاد میشود. این سری باوجود فضای بسیار آرامی که دارد، اما هم در ایران و هم در بقیه دنیا، طرفداران بیشماری پیدا کرد. طراحی این بازی بسیاری کارتونی بود و به همین دلیل گرافیک پایینش حتی همین الان هم چندان تو ذوق نمیزند. گیمپلی بازی هم که واقعا هوشمندانه، حرفهای، باورپذیر و واقعگرایانه طراحی شده بود. در این بازی، بازیکنان عملا باید هر روز، یک سری کار را (از کاشتن بذر، برداشت میوهها، فروش میوه، دوشیدن شیر گاوها، فروش شیر و… گرفته تا ارتباط برقرار کردن با اهالی روستا و جلوگیری از منزوی شدن!) دوباره و دوباره و دوباره تکرار میکردند اما اگر شما هرگزHarvest Moon: Back To Nature را بازی نکردهاید، من به نیابت از تمام کسانی که این بازی را تجربه کردهاند، به شما میگویم که «مزرعهدار» هرچیزی بود جز «تکراری» و «خستهکننده»…
15- Pepsiman

شما «پپسیمن» (Pepsiman) هستید و باید در هر مرحله، به یک فردی که بسیار تشنه است و هیچ چیزی جز پپسی هم نمینوشد، قبل از تمام شدن زمان بازی، یک قوطی پپسی برسانید!
«پپسیمــــــــــــن»! اگر این عبارت را با لحن و ریتم درست خواندید که هیچی اما اگر هیچ ایدهای ندارید که من الان دارم درباره چی حرف میزنم، متاسفانه باید بگویم که نصف عمر شما بربادرفته! پپسیمن یک بازی تبلیغاتی بود که گیمپلی فوقالعاده ساده و ابتدایی داشت (شخصیت اصلی میدوید و ما باید جوری با او مانور میدادیم که به جایی نخورد!)، گرافیکش در بهترین حالت ممکن، معمولی بود و داستانش هم اگر درموردش صحبت نکنیم، سنگینتریم اما با همه این حرفها، به طرزی عجیب و غیرقابل توضیح، پپسیمن جای خودش را در دل مردم و مخصوصا ما ایرانیها باز کرد. برای خیلی از ماها، پپسیمن در کنار تکن 3 و یکی دو مورد دیگر، بازیای است که هرگز مانندش تکرار نخواهد شد. شاید The Last of Us یا سری Uncharted شاهکار باشند، اما برای خیلی از ماها، هیچ چیز پپسیمن نمیشود! اصلا انگار بازیهای جدید با آن گرافیکهای خیرهکننده و داستانهای عمیق و درگیرکنندشان که باعث شدهاند صنعت گیم تبدیل به هنر هشتم شود، برای ماهایی که پپسیمن و تکن 3 و… بازی کردهایم، در یک رقابت دیگر قرار دارند. برای همین یک بار دیگر هم تکرار میکنم که هرچقدر هم تکنولوژی پیشرفت کند و شاهکارهایی جدید در صنعت بازیهای ویدئویی خلق شوند، هیچ چیز پپسیمن نمیشود. هیچچیز؛ حتی اگر روزی پپسیمن 2 ساخته شود!
این مقاله در اینجا به پایان رسید.
درنهایت یکبار دیگر و برای حلالیت طلبیدن از برخی طرفداران خشمگین (!) این را یادآوری کنیم که ما قصد داشتیم در این لیست تنها 15عنوان از بهترین بازیهای پلیاستیشن 1 را معرفی کنیم. در نتیجه مجبور بودیم که برخی بازیها را از قلم بیاندازیم. به همین دلیل در این لحظه که به انتهای متن رسیدهایم، یک سلام نظامی به بازیهایی مانند Castlevania: Symphony of the Night و Worms Armageddon وTony Hawk’s Pro Skater و Rayman و چند اثر دیگر که میتوانستند در این لیست قرار بگیرند، میکنیم و مراتب احترام و قدردانی خود به این بازیها را اعلام میکنیم! اگر صنعت بازیهای ویدئویی در حال حاضر به یک هنر تبدیل شده و پولسازترین و موفقترین مقوله مربوط به سرگرمی هم محسوب میشود، بخاطر همین بازیهایی است که با خلاقیتهای خودشان این صعنت را به جلو هول میدادند.