طرفداری - پس از پایان جام ملت های آسیای اخیر و حذف تیم ملی کشورمان در مرحلۀ نیمه پایانی، کارلوس کی روش پس از 8 سال حضور در فوتبال کشورمان، از ایران خداحافظی کرد و کمی بعد به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال کلمبیا انتخاب گردید.
در این یادداشت که در دو بخش تقدیم مخاطبین طرفداری خواهد شد، قصد داریم کارنامۀ گزینههای بالقوه برای جانشینی کی روش در تیم ملی فوتبال ایران را بررسی کنیم و احتمال حضور و درصد مؤفقیت آن ها بر روی نیمکت یوزهای ایرانی را به بحث بگذاریم. در این میان سعی کردیم که برای نیمکت تیم ملی فوتبال کشورمان، به بررسی گزینه های محتمل و عاقلانه (نه غیرممکن و بلندپروازانه) بپردازیم. به سراغ گزینه های بلندپروازانه و دهان پُر کُن مانند زیدان، مورینیو، بلان، لوپتگی که می دانیم به فوتبال ایران نمی آیند و یا کلینزمنی که هم به سبب زندگی در آمریکا و هم به دلیل نتایج ضعیف نمی تواند گزینه ای عقلانی برای ما باشد، نرفتیم. علاوه بر این مربیان آزاد و بدون تیمی که به نوعی فاقد تجربۀ ملی هستند یا با فوتبال آسیا آشنا نیستند از این چرخه خارج شده اند. همچنین مربیانی که به نوعی علناً اعلام کرده اند که به دنبال یک پیشنهاد خوب از فوتبال اروپا هستند و علاقه ای به کار در فوتبال آسیا ندارند هم طبعاً در این لیست 20 نفره حضور ندارند. امید است که با یک انتخاب مناسب از سوی فدراسیون فوتبال پروسۀ پیشرفت تیم ملی کشورمان همچنان ادامه پیدا کند و خدایی ناکرده یک انتخاب غلط (به ویژه از نوع ایرانی) رؤیای صعود از مرحلۀ گروهیِ جام جهانی 2022 را به کابوسِ عدم صعود به جام جهانی تبدیل نکند.
هروه رنار
حیف که «آقای برگزیده» به ایران نمی آید!
در شبِ بسیار تلخِ سلاخیِ یوزهای ایرانی در برابر سامورایی های آبی، حضور هروه رنار در VIP استادیوم هزاع بن زاید درست در کنار ابراهیم شکوری سرپرست دبیر کل فدراسیون فوتبال، گمانه زنی های زیادی در ارتباط با حضور این سرمربی مؤفق فرانسوی روی نیمکت تیم ملی فوتبال کشورمان ایجاد گردید. در میان این نکتۀ بسیار مهم و حیاتی فراموش شد که هروه رنار تا پایان جام جهانی 2022 قراردادش را با تیم ملی فوتبال مراکش تمدید کرده و ظاهراً یک بند فسخ بسیار سنگین در این قرارداد جدید گنجانده شده است. اگر به هر دلیلی بخواهیم در خوش بینانه و یا حتی ساده لوحانه ترین حالت ممکن، برای حضور این مربی 50 ساله روی نیمکت تیم ملی شانسی هر چند ناچیز را قائل شویم، بد نیست که نگاهی گذرا به کارنامۀ کاری وی بیندازیم:
رنار را می توان مؤفق ترین سرمربی حال حاضر فوتبال آفریقا قلمداد کرد. او کارش را با دستیاریِ پیرِ بزرگِ فرانسوی و باسابقۀ فوتبال آفریقا "کلود لروی" آغاز کرد و برای مدتی دستیار این سرمربی کهنه کار فرانسوی (که هم اکنون سرمربی تیم ملی توگو ست) در شانگهای کاسکوی چین (که بعدها به بیجینگ رن تغییر نام داد) و تیم ملی غنا بود. نخستین تجربۀ سرمربیگری رنار تیم ملی زامبیا بود که حتی با این تیم در اوایل خرداد ماه سال 1387 به ایران آمد و در یک دیدار تدارکاتی در برابر تیم ملی فوتبال کشورمان در زمان سرمربیگری علی دایی بازی کرد و 2-3 شکست خورد. آن مسابقۀ پرحاشیه را با داوری مسعود مرادی، پنالتی عجیبی که برای ایران گرفت، فریادها و اعتراض های عجیب و غریب و همیشگی علی دایی به داور، اعتراض و توهین تماشاگران به رضا عنایتی و خداحافظی او از تیم ملی و همچنین کنفرانس مطبوعاتیِ پس از پایان بازی علی دایی و تسویه حساب شخصیِ او با علی کریمی (جایی که در آن دایی به طور تلویحی اعلام کرد دیگر علی کریمی را به تیم ملی دعوت نمی کند) به یاد می آوریم.
رنار در کنار استاد خود کلود لروی
پس از یک مقطع کوتاه و نامؤفق کار در تیم ملی آنگولا و لیگ الجزایر، او از ابتدای بازی های جام ملت های آفریقا در سال 2012 که بطور مشترک در کشورهای گینۀ استوایی و گابن برگزار می شد، دوباره به جمع گلوله های مسی (لقب تیم ملی زامبیا) بازگشت. نخستین شاهکار خارق العادۀ او با تیم گمنامش در همین دوران رقم خورد! رنار با استفاده از تاکتیک 2-4-4 خطی در شرایطی که به وینگرهایش آزادی عمل زیادی داده بود، توانست گلوله های مسی را با تنها یک مساوی در مرحلۀ گروهی و 5 پیروزی به شکل معجزه آسایی به مقام قهرمانی این رقابت ها برساند. آنها تا فینال تمامی بازی هایشان را در شهر بندری باتا در گینۀ استوایی برگزار کردند و در پایان در ورزشگاه 40،000 نفری دانگونج واقع در لیبرویل پایتخت کشور گابن، در دیدار نهایی در برابر نسل طلایی فوتبال ساحل عاج با تمام ستاره هایش همچون کاپیتان دروگبا، برادرانِ توره، ژروینیو، مکس ژاردل، ویلفرد بونی، امانوئل ابوئه، سیدو دومبیا و شیخ تیوتۀ فقید، 120 دقیقه مقاومت کردند و در ضربات پنالتی با نتیجۀ 7-8 فیل های نارنجی را با تمام ستارگانشان از پای درآوردند و قهرمان آفریقا شدند. این قهرمانی بهترین عنوان تاریخ فوتبال زامبیا بوده و هنوز هم هست. گفتنی است در پایان این تورنمنت، رنار در مصاحبه ای احساسی و جالب با الهام از آقای خاص ژوزه مورینیو (که در آن زمان سرمربی رئال بود) خود را "آقای برگزیده" در آفریقا نامید! لقبی که مثل توپ در تمامی رسانه های ورزشی جهان صدا کرد!
رنار پس از قهرمانی با زامبیا در جام ملت های آفریقا
او پس از حدود یک سال و نیم کار در زامبیا در اواخر اکتبر سال 2013 برای هدایت باشگاه سوشو به لوشامپیونه یا همان لیگ 1 فرانسه رفت و پس از نتایج پرانتقاد و حاشیه های فراوانی که منجر به محرومیت طولانی مدت وی از سوی فدراسیون فوتبال فرانسه شده بود، در پایان فصل با این تیم به دستۀ دوم فوتبال فرانسه سقوط کرد و از این تیم جدا شد. او در تابستان سال 2014 به تیمی که رؤیاهایش را در فینال جام ملت های آفریقای 2012 نابود کرده بود پیوست و سرمربی ساحل عاج شد. پس از اتمام مرحلۀ مقدماتی و صعود به جام ملت های آفریقای 2015 شاهکار بعدی رنار رقم خورد!
در ابتدا قرار بود که جام ملت های آفریقا در سال 2015 در کشور مراکش برگزار شود، ولی به دلیل این که در آن زمان، بیماری مهلک اِبولا در آفریقا شیوعی هولناک و همه گیر یافته بود، میزبان اولیۀ تورنمنت آن سال یعنی کشور مراکش از میزبانی این رقابت ها امتناع کرد و گینۀ استوایی که یکی از میزبانان مشترک این رقابت ها در سال 2013 بود، مجدداً میزبانی این رقابت ها را بر عهده گرفت. گویی مُقَدّر شده بود که گینۀ استوایی کشور شانس رنارد باشد! رنار با ساحل عاجی که اولین و آخرین قهرمانیَش در جام ملت های آفریقا به سال 1992 باز می گشت به فینال آن رقابت ها رسید و این بار در قامت سرمربی کشوری که در دو دورۀ پیشین این رقابت ها در ضربات پنالتی به زامبیای او باخته بود، در جدالی بسیار سخت و نفسگیر باز هم در همین ضربات مرگبار پنالتی با نتیجۀ 8-9 غنا را از پای درآورد و با تتمّۀ نسل طلایی فوتبال ساحل عاج قهرمان آفریقا شد. نکتۀ جالب اینجا بود که رنار در آن رقابت ها از تاکتیک 3-4-3 بهره جست و با تاکتیکی که برای فیل های نارنجی آفریقا تا حدودی نامتعارف و ناآشنا بود قهرمان آفریقا شد.
رنار پس از قهرمانی با ساحل عاج در جام ملت های آفریقا
او پس از دومین قهرمانیَش در جام ملت های آفریقا، ساح عاج را ترک کرد و برای مدتی کوتاه تجربه ای نامؤفق به عنوان سرمربی باشگاه لیل فرانسه داشت و پس از کسب 13 امتیاز از 13 مسابقه از سِمَتِ خود اخراج شد.
در فوریۀ سال 2016 او به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال مراکش برگزیده شد. مغربی ها که برای چندین سال در عرصۀ فوتبال ملی دچار افت شده بودند، توانستند پس از 20 سال به همراه رنار تیم سابق وی ساحل عاج را کنار زده و به جام جهانی 2018 صعود کنند. رنار باز هم هوش و انعطاف تاکتیکی مثال زدنی خود را نشان داد و این بار با تاکتیک 1-3-2-4 توانست شیرهای اطلس را با 11 گل زده و بدون گل خورده راهی بازی های جام جهانی روسیه نماید. شایان ذکر است که مغربی ها بلافاصله پس از صعود به جام جهانی 2018 قرارداد رنار را تا سال 2022 تمدید کردند. در روسیه تیمِ او در گروه مرگ با تیم های اسپانیا، پرتغال و ایران هم گروه شد که به رغم ارائۀ بازی های شایسته، مغربی های بدشانس با کسبِ تنها یک امتیاز از اسپانیا در ردۀ چهارمِ گروهِ دومِ آن رقابت ها به کار خود پایان دادند.
احتمال حضور در ایران: شاید 5 درصد!
باز هم این نکته را باید تکرار کنیم که قرارداد او تا جام جهانی 2022 با شیرهای اطلس تمدید شده است. حقوق سالانۀ این مربی 50 ساله چیزی حدود 750،000 یورو می باشد که ظاهراً پس از تمدید قرارداد با فدراسیون فوتبال مراکش این مبلغ افزایش یافته است. نباید فراموش کنیم که مغربی ها در حدِ فاصل میان سال های 2010 تا 2012، به سرمربی وقتشان اریک گرتسِ بلژیکی ماهیانه 250،000 یورو دستمزد می دادند و در آن زمان پس از کناره گیری فابیو کاپلو از تیم ملی فوتبال انگلستان اریک گرتس گران قیمت ترین سرمربی ملی فوتبال دنیا بود! این نکته نشان می دهد که بر خلاف فوتبال بی برنامه و فقیر ما که اخیراً در آن، حتی چگونگی پرداخت دستمزد مربیان خارجی به دلیل تحریم های ظالمانۀ بانکی بشدت دچار اختلال شده است، مراکشی ها از هر جهت منابع لازم را برای حفظ "آقای برگزیده" دارند.
همچنین بسیار بعید خواهد بود که حتی خود رنار هم قید همکاری با تیم بسیار خوب و پرستاره ای که ساخته را بزند و در صدد فسخ قراردادش با فدراسیون فوتبال مراکش آن هم با انگیزۀ پیوستن به فوتبال پر از مشکل و حاشیۀ ایران بر بیاید. پس از این که در جریان شکست تحقیرآمیز تیم ملی فوتبال کشورمان در برابر مردان سرزمین آفتاب، اروه رنار را در کنار ابراهیم شکوری و امیررضا خادم دیدیم، ناخودآگاه شایعات و مطالبی مبتنی بر مذاکره با رنار و احتمال حضور وی به عنوان سرمربی آتی تیم ملی فوتبال کشورمان مطرح گردید. حال آن که پس از گذشت چند روز و پایان جام ملت های آسیا، به نظر می رسد که جنجال ها و جوزدگی ها به پایان رسیده باشند و با در نظر گرفتن واقعیت هایی مبنی بر قرارداد تمدیدشدۀ رنار با شیرهای اطلس تا سال 2022 و البته بضاعت کم سخت افزاری و نرم افزاری فوتبال ما به خصوص در قیاس با فوتبال مراکش، احتمال حضور این مربی بزرگ فرانسوی در ایران به رغم ارزش، دانش و بینشی که دارد، چیزی نزدیک به صفر باشد!
نکتۀ دیگر تمایل شدید سعودی ها و اماراتی ها برای استخدام رنار به عنوان سرمربی تیم ملی کشورشان است، به خصوص که هر دو کشور با تحقیر در برابر قطری که قهرمان جام ملت های آسیا شد به دنبال یک گزینۀ بزرگ و قهرمان روی نیمکت تیم ملی کشورشان هستند. نباید از یاد برد که سعودی ها در آخرین بازی مرحلۀ گروهی 0-2 به قطر باختند و در گروهشان دوم شدند، همچنین اماراتی ها هم با توجه به شکست و تحقیر 0-4 در برابر قطر در دیدار نیمه نهایی جام ملت های آسیا آن هم مقابل دیدگان تماشاگران خودی، غرورشان به شدت جریحه دار شده است؛ در نتیجه از نظر تصمیم سازانِ فوتبالیِ هر دو کشور رنار ارزش صبر کردن تا تابستان آتی و پایان جام ملت های آفریقا را دارد، به همین دلیل هر دو به دنبال رنار هستند. البته رنار در آخرین مصاحبه اش از تعهد خود به کار در مراکش سخن گفته است. آن چه که مسلّم است این است که او تا پایان رقابت های جام ملت های آفریقا که در تابستان سال آینده برگزار می شود، در مراکش خواهد ماند، اما این که پس از این تورنمنت او در مراکش می ماند یا خیر جای بحث خواهد داشت. اگر بخواهیم برای مدتی یک گزینۀ موقت انتخاب کنیم، شاید چند ماه دیگر رنار یک گزینۀ مهم و محتمل برای هدایت تیم ملی باشد، البته اگر زورمان به تجهیزات و امکانات بسیار بالا و قدرت مالیِ شگفت انگیزِ سعودی ها و اماراتی ها برسد!
احتمال مؤفقیت در ایران: 90 درصد
با نگاهی گذرا به کارنامۀ کاری اروه رِنار، در می یابیم که اویی که آرزو دارد روزی در فرانسه سرمربی باشگاه محبوبش پاریسن ژرمن شود، شاید در عرصۀ باشگاهی رزومۀ متزلزل و نه چندان جالبی داشته باشد، ولی به عنوان یک سرمربیِ ملی با هوش، زیرکی، تجربه، بازیخوانی و البته انعطاف و تنوعِ تاکتیکی کم نظیری که دارد، یک معجزه گر و برندۀ تمام عیار محسوب می شود و در دستاوردها، افتخارات و کارنامۀ پربار وی به عنوان یک مربیِ عرصۀ ملی کوچک ترین تردیدی وجود ندارد. او همین چندی پیش به عنوان بهترین مربی سال 2018 آفریقا انتخاب شده است.
برت فن مارویک
انتخابِ اُکازیون: جادوگر هلندی!
در میان گزینه های لینک شده به تیم ملی فوتبال کشورمان برای جانشینی کارلوس کی روش، این هلندی 66 ساله یک گزینۀ بسیار خوب به شمار می آید. فن مارویک متولد ماه میِ 1952 در شهر کم جمعیت دیفنتر واقع در شرق مرکزی هلند می باشد. دوران مربیگری وی در سال 1998 از تیم فورتنا سیتارد با جانشینی پیم فربیک آغاز گردید. او در نخستین فصل حضورش در فورتنا لیگ هلند را در جایگاه هفتم به پایان رساند و در فصل بعد از آن نیز توانست فورتنا را به فینال جام حذفی هلند (KNVB Cup) برساند. در سال 2000 فن مارویک هدایت باشگاهی را بر عهده گرفت که اولین قهرمان هلندی در تاریخ جام باشگاه های اروپا بود: فاینورد روتردام. او در اولین فصلش با فاینورد نایب قهرمان اِردیویزیه شد. در فصل 2002-2001 شاید بزرگ ترین افتخار دوران مربیگری فن مارویک رقم خورد: در رقابت های جام یوفا در آن سال، فاینورد تحت هدایت وی با شکست رقبایی همچون پائوک سالونیکا، فریبورگ، گلاسکو رنجرز و پی.اس.
وی آیندهوون به دیدار نیمه پایانی راه یافت؛ آن ها در آن مرحله در برابر اینتر میلانِ هکتور کوپر قرار گرفتند، بازیِ رفت در جوزپه مه آتزا را با گل بخودی ایوان کوردوبا (که بعدها یکی از بهترین مدافعان تاریخ نراتزوری شد) از افعی های نراتزوری بردند و در بازی برگشت در خانه با کسب تساوی 2-2 اینترِ کوپر را حذف کردند و به فینال رسیدند. در دیدار فینال فاینوردِ فن مارویک به مصاف دروتموندِ ماتیاس سامر رفتند که در دیگر دیدار مرحلۀ ماقبل پایانی، دیگر تیم شهر میلان را با شایستگی شکست داده بود. باشگاهِ رودِ ماس (لقب فاینورد) در دیدار نهایی با درخشش پیر فن هویدونگ که آقای گل همین رقابت ها نیز شد، زنبورهای شهر دورتموند را 2-3 شکست داد و قهرمان شد. نکتۀ مهم در ان مسابقه تغییر تاکتیک بجای فن مارویک بود. او در حالی که پیش تر تیمش را با 2-4-4 آرایش می کرد، در آن فینال از 3-3-4 تدافعی بهره برد و فاینورد را قهرمان کرد.
باشگاه بعدی فن مارویک همین دورتموند بود! فن مارویک پس از یک نایب قهرمانی و سه مقام سومی با فاینورد در لیگ هلند سکان هدایت بورسیا دورتموند را بر عهده گرفت. او در بیشتر بازی هایی که هدایت زنبورها را عهده دار بود از تاکتیک 3-3-4 تهاجمی بهره می برد که البته چندان مؤفق نبود. تصویری به یادماندنی از دورتموند فن مارویک برای ما، دیدار رفت این تیم با بایرن مونیخ در فصل 2006-2005 بود که به میزبانی زنبورها در زیگنال آیدونا پارک برگزار شد. نکتۀ جالب و به یادماندنی آن مسابقه گل اول بایرن بود که با حرکت بسیار زیبا و انفرادی علی کریمی توسط او به ثمر رسید. آن بازی را بایرن با نتیجۀ 1-2 به سود خود پایان داد. درست یک سال و یک روز پس از همان مسابقه راه فن مارویک و دورتموند از هم جدا شد. فن مارویک در ژوئن سال 2007 به فاینورد بازگشت و فصل را در ردۀ نازلِ ششم به پایان رسانید، هر چند که او توانست فاینورد را به مقام قهرمانی جام حذفی هلند (KNVB Cup) در همان فصل برساند. در پایان آن فصل فن مارویک جانشین مارکو فن باستن در تیم ملی هلند شد.
در راه صعود به جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی، لاله های نارنجی با نروژ، اسکاتلند، مقدونیه و ایسلند هم گروه شده و با 8 بردِ متوالی، با 17 گلِ زده و تنها 2 گلِ خورده با قدرتِ هر چه تمام تر به جام جهانی صعود کردند. نتایج هلند در آن زمان به حدی خیره کننده بود که لاله های نارنجی برای نخستین بار در طول تاریخشان برای ماه های آگوست و سپتامبر 2011 بالاتر از اسپانیای رؤیایی آن زمان، در صدر رنکینگ فیفا قرار گرفتند!
او در آفریقای جنوبی از تاکتیک 1-3-2-4 استفاده نمود و در جام جهانی 2010 مرحلۀ گروهی را با سه برد متوالی در برابر دانمارک ژاپن و کامرون به اتمام رسانید. در مرحلۀ یک-هشتم نهایی هلندی ها، پدیدۀ آن جام اسلواکی را ناپدید و حذف کردند. اسلواک ها که در مرحلۀ گروهی ایتالیای لیپی، مدافع عنوان قهرمانی را حذف کرده بودند با نتیجۀ 1-2 به هلندِ فن مارویک باختند و حذف شدند. اوج شاهکار فن مارویک در آن جام در مرحلۀ یک چهارم نهایی با شکست دادن برزیلِ دونگا بود. هلند زیر نظر وی با ارائۀ یک بازیِ کاملاً تاکتیکی و شجاعانه برزیلی که از مدعیان قهرمانی آن جام به شمار می رفت را با حساب 1-2 بردند، به نیمه نهایی رسید و در آن مرحله بدون مشکل خاصی اروگوئه را 2-3 مغلوب کردند و فینالیست شدند. در دیدار فینال شاید کمی جوِ بازی روی عملکرد لاله ها تأثیر گذاشت و در شرایطی که هلند زیر نظر فن مارویک تا آن زمان تنها در یک دیدار دوستانه به استرالیای پیم فربیک باخته بود، نتوانست نمایش های خوب خود را تکرار کند و با گل دقیقۀ 116 آندرس اینیستا به اسپانیا باخت و نایب قهرمان شد. حدود دو سال بعد هلندی ها توانستند به عنوان تیم اول گروهشان به جمع 16 تیم یورو 2012 صعود کنند و در گروهی بسیار سخت که متشکّل از 4 قهرمان اسبق و آیندۀ جام ملت های اروپا بود با آلمان، دانمارک و پرتغال هم گروه شدند و با ارائۀ نمایشی بسیار ضعیف و سه شکست متوالی به کار خود خاتمه دادند. این تورنمنت آخرین حضور او روی نیمکت هلند بود، هر چند با کسب میانگین امتیازی 2.15 امتیاز در 52 مسابقه، بهترین میانگین امتیازی کسب شده توسط فن مارویک روی نیمکت یکی از تیم های تحت هدایتش، مربوط به همین دوران می باشد.
پس از رد پیشنهاد سرمربیگری در دو باشگاه ساوثهمپتون انگلستان و اسپورتینگ لیسبون پرتغال، در اواخرِ سپتامبر 2013، فن مارویک هدایت باشگاه بحران زدۀ هامبورگ را پذیرفت و جانشین تورستن فینک شد، هر چند به توفیق نرسید و تنها پس از 143 روز اخراج شد.
در روزهای پایانی آگوستِ 2015، پس از 8 سال افتِ فاحش با دو دوره ناکامی در صعود به جام جهانی و دو بار حذف از مرحلۀ گروهی جام ملت های آسیا، فدراسیون فوتبال عربستان برای صعود به جام جهانی 2018 فن مارویک را به خدمت گرفت. فوتبال افول کردۀ سعودی ها که از نسلی نه چندان مستعد برخوردار بود، زیر نظر وی متحول شد و آن ها توانستند مرحلۀ اول مقدماتی صعود به جام جهانی 2018 را بالاتر از امارات تیم سومِ جام ملت های 2015 به پایان برسانند و به عنوان تیم اول به مرحلۀ بعد صعود کنند. در مرحلۀ دوم آن ها در یک گروه بسیار سخت و دشوار گرفتند و با ژاپن، استرالیا، امارات، عراق و تایلند هم گروه شدند. در شرایطی که از سوی رسانه ها و کارشناسان فوتبال عربستان، به فن مارویک به دلیل پروازی بودن و زیر نظر نگرفتن لیگ داخلی آن کشور هجمه های زیادی وارد شده بود و در شرایطی که فدراسیون فوتبال عربستان به گمان عدم صعود به جام جهانی، کمپی که فن مارویک برای سبزها در روسیه خواسته بود و به شدّت روی آن تأکید کرده بود را رزرو نکرده بودند، سعودی ها با شکست دادن ژاپن در بازی پایانی گروهشان به طور مستقیم و پس از 12 سال به جام جهانی راه پیدا کردند. این صعود باورنکردنی سبب محبوبیت فراوانِ فن مارویک در کشور عربستان شد به گونه ای که مردم آن کشور به او «جادوگر هلندی» لقب دادند.
هر چند او که شدیداً از دست رسانه ها و مقامات فوتبالی عربستان دلخور بود، برای حضور در جام جهانی قراردادش را با آن ها تمدید نکرد. گفتنی است در عربستان زیر نظر فن مارویک، محمد السهلاوی یکی از آقای گل های مرحلۀ مقدماتی صعود به جام جهانی 2018 لقب گرفت. در روزهای پایانی ژانویۀ 2018، فن مارویک هدایت تیم ملی فوتبال استرالیا را برای حضور در جام جهانی 2018 با امضاء قراردادی شش ماهه بر عهده گرفت. کانگوروها با او 7 بازی اعم از 4 مسابقۀ دوستانه و 3 دیدار در مرحلۀ گروهی جام جهانی انجام دادند، در دیدارهای دوستانه و در مارس ساکروس در نخستین مسابقه به نروژ 1-4 باختند و در بازی دوم در کرِیوِن کاتیجِ لندن کلمبیا را بدون گل متوقف کردند. در ماه ژوئن هم جمهوری چک و مجارستان را به ترتیب 0-4 و 1-2 شکست دادند و به جام جهانی رسیدند. در جام جهانی و در نخستین مسابقۀ مرحلۀ گروهی، استرالیایی ها در برابر فرانسه که در پایان قهرمان همین جام شد، نمایشی شجاعانه داشتند و با نتیجۀ 1-2 و تنها به خاطر کمک داور ویدیویی (VAR) مغلوب شدند. در دیدار دوم در برابر دانمارکی که قهرمان و نایب قهرمانِ همین تورنمنت (فرانسه و کرواسی) را آزار داد، به تساوی 1-1 رسیدند و در دیدار پایانی با حساب 0-2 برابر پروی حذف شده شکست خوردند. پس از جام جهانی فن ماوریک از جمه کانگوروها جدا شده و هم اکنون بیکار است.
احتمال حضور در ایران: 60 درصد
فن مارویک مربی ارزان قیمتی نیست. زمانی که او با عربستان قرارداد بسته بود سالانه حدود 4.5 میلیون یورو دستمزد می گرفت، حتی قرارداد شش ماهه اش با استرالیا حدود یک میلیون دلار بود؛ در نتیجه میزان قرارداد وی اگر از دستمزد کارلوس کی روش بیشتر نباشد کم تر هم نخواهد بود. همچنین تجربۀ حضور او در فوتبال عربستان از فن مارویک چهرۀ یک مربی پروازی را ترسیم می کند. با توجه به شروط شش گانه ای که فدراسیون فوتبال برای سرمربی جدید تیم ملی مدّ نظر قرار داده است، مرخصی های فن مارویک می تواند موجب مسائلی مانند عدم حضور وی در ایران برای در نظر گرفتن بازی های لیگ، خلل در زیر نظر داشتن تیم های پایه و هم اندیشی با مربیان لیگی و در کل داخلی گردد. همین نکات می توانند مانع بزرگی برای حضور او روی نیمکت تیم ملی ما باشند. هر چند این واقعیت را هم نباید از یاد برد که در قرارداد فدراسیون با کی روش نیز مطمئناً بندهایی وجود داشت که به نوعی حالتی فرمالیته داشتند و از سوی هر دو طرف هم رعایت نشدند! همچنین این نکته را نیز نمی توان از یاد برد که اگر فدراسیون فوتبال واقعاً فن مارویک را می خواهد، باید برای استخدام او عجله کند چون مطبوعات فوتبال امارات علاقۀ زیادی به حضور وی بر روی نیمکت تیم ملیِ کشورشان دارند و منابع مالی فدراسیون فوتبال امارات با منابع مالی فوتبال ایران قابل قیاس نیست.
احتمال مؤفقیت در ایران: 90 درصد
جدای از نتایج درخشان روی نیمکت تیم ملی هلند، با توجه به حضور مؤفق فن مارویک در عربستان سعودی و استرالیا که البته بلندمدت هم نبود، فن مارویک فوتبال آسیا را به خوبی می شناسد و همین نکتۀ بسیار مهم می تواند در تسهیلِ جا افتادن او و همچنین مؤفقیتش روی نیمکت تیم ملی کشورمان نقشی حیاتی و تعیین کننده داشته باشد. همچنین در میان مربیان هلندی، فن مارویک یک مربی نسبتاً تدافعی به شمار می آید (تکرار می کنیم "در میان مربیان هلندی")؛ در نتیجه از بُعدِ تاکتیکی هم پیشرفت فوتبال ملیِ ما که در حضور 8 سالۀ کی روش دفاع کردن را به خوبی آموخته است، با حضور فن مارویک تسریع خواهد یافت. این نکته را هم باید ذکر کرد که فن مارویک یک مربی متعهد است چرا که در طول دوران کوتاهی که در استرالیا حضور داشت دستیارانی داشت که پول آن ها را از جیب خود پرداخت کرد. جمیع این جوانب از برت فن مارویک به عنوان یک گزینۀ محتمل بر روی نیمکت تیم ملی کشورمان، یک گزینۀ نسبتاً ایده آل می سازد.
لوئیس فن خال
مورد عجیب دکتر جکیل و مستر هاید!
آلویسیوس پائولوس ماریا فن خال ملقبه به لوئیس فن خال در آگوست 1951 در آمستردام هلند به دنیا آمد. او کار خود را به عنوان کمک مربی در باشگاه A.Z آلکمار آغاز کرد و پس از دو سال او به عنوان دستیار لئو بین هاکر سرمربی وقتِ آژاکس به آمستردام رفت. بعد از جدایی بین هاکر از آژاکس در سال 1991، او به عنوان سرمربی این باشگاه پرسابقه برگزیده شد. نخستین دوران حضور وی به عنوان سرمربی آن هم در آژاکس فوق العاده بود! او در ابتدا با شکست دادن تورینو قهرمان جام یوفا در فصل 1992-1991 گردید، سپس جام حذفی هلند در فصل 1992-1993را فتح کرد، بعد از آن در لیگ هلند (اردیویزیه) برای سه فصل متوالی (1994-1993، 1995-1994 و 1996-1995) قهرمان شد. شاهکار وی در فصل 1995-1994 با قهرمانی بدون حتی یک شکست هم در لیگ هلند و هم در لیگ قهرمانان اروپا رقم خورد. در آن فصل آژاکس با فن خال سه بار در برابر میلانِ کاپلو به برتری رسید. آن ها دو بار در مرحلۀ گروهی با نتیجۀ مشابه 0-2 و یک بار هم در فینال همان رقابت ها با گلِ دیرهنگام پاتریک کلایورت میلان را شکست دادند و برای چهارمین مرتبه مقام قهرمان اروپا شدند. آژاکسِ فن خال شش ماه بعد از آن با شکست دادن گرمیوی برزیل در ضربات پنالتی جام بین قاره ای را فتح کرد و با در هم کوبیدن رئال ساراگوسا سوپرکاپ اروپا را هم از آن خود نمود. فصل بعد نیز آن ها به فینال لیگ قهرمانان رسیدند ولی این بار در دیدار نهایی در ورزشگاه المپیکوی شهر رم، در ضربات پنالتی با درخشش آنجلو پروتزی به یوونتوسِ لیپی باختند و نتوانستند از عنوان قهرمانی خود دفاع کنند. در این دوران فن خال با بهره گیری از تاکتیک 3-4-4 تهاجمی خود نام خود را به عنوان یک تئوریسین بزرگ در فوتبال اروپا مطرح کرد.
در سال 1997 او به جای سر بابی رابسون فقید به مدت سه فصل سکان هدایت بارسلونا را بر عهده گرفت. او در فصل اول حضورش با آبی اناری پوشان در فتح لالیگا و کوپا دل ری دبل کرد و با از پیش رو برداشتن دروتموند در دو دیدار رفت و برگشت سوپرکاپ اروپا را نیز برد. در فصل دومش هم قهرمان لیگ شد ولی در فصل سومش کورس قهرمانی لیگ را به دپورتیوو لاکرونیا باخت. جدای از این که در این سه فصل فن خال در لیگ قهرمانان اروپا به توفیق خاصی نرسید، او همواره با رسانه های کاتالونیا مشکل داشت چرا که از دید آن ها تعداد بازیکنان هلندی که با نظر فن خال به بارسا پیوسته بودند زیاده از حد بود. همچنین در آن زمان فن خال عنوان کرده بود که به دلیل تفاوت های فرهنگی نتوانسته است در بارسا فلسفۀ فوتبالیش را پیاده کند؛ به عنوان مثال او قصد داشت که از ریوالدو به عنوان یک وینگر چپ بهره جوید، در حالی که ستارۀ برزیلی می خواست در مرکز بازی کند. به هر روی یک روز پس از پایان فصل 2000-1999 و قهرمان شدن دپورتیوو در لالیگا او با گفتن این جملۀ ماندگار به کار خود در بارسا پایان داد و به هلند بازگشت:
دوستان و اصحاب جراید! من می روم. تبریک به شما!
در سال 2000 او جانشین فرانک ریکارد برای هدایت تیم ملی فوتبال هلند شد. آن ها در راه صعود به جام جهانی 2002 با پرتغال و ایرلند جنوبی هم گروه شدند و به شکلی باورنکردنی با قرار گرفتن در ردۀ سوم گروهشان از صعود به جام جهانی 2002 بازماندند. از آن گروه پرتغال به دلیل تفاضل گل بهتر به طور مستقیم به جام جهانی رفت و ایرلند هم در بازی پلی-آف توانست تیم ملی کشورمان با سرمربیگری میروسلاو بلاژویچ را در دو بازی رفت و برگشت شکست دهد و راهی جام جهانی شود. پس از حذف عجیب و شوک آور هلند فن خال جای خود را به دیک ادووکات داد و لاله های نارنجی را ترک کرد.
در سال 2002 او با قراردادی دو ساله به بارسا بازگشت، هر چند به دلیل سیاست های عجیب نقل و انتقالاتی و کسب نتایج پرفراز و نشیب دچار مشکل شد. به عنوان مثال او ریوالدویی که با برزیل قهرمان جهان شده بود را در شرایطی که یک سال از قراردادش باقی مانده بود آزاد کرد و نخواست، سپس خوان رومن ریکلمه را جانشین وی کرد هر چند که عملکرد ریکلمه بشدت ضعیف و ناامیدکننده از کار درآمد. او در دورۀ دومِ حضورش در بارسا با کسب 10 برد پیاپی در لیگ قهرمانان اروپا رکورد زد، ولی به علت کسب نتایج ضعیف در لالیگا در ژانویۀ سال 2003 به طور دوستانه از جمع آبی-اناری ها جدا شد. شایان ذکر است که بازیکنانی همچون کارلس پویول، ژاوی و آندرس اینیستا برای نخستین مرتبه با نظر فن خال در بارسا بازی کردند. به هر روی، فن خال در تابستان سال 2005 به جای کو آدریانزه که به پورتو رفته بود، سکان هدایت آخرین باشگاه دوران بازیگریش آلکمار را بر عهده گرفت. او در چهارمین سال حضورش در AZ با این تیم به مقام قهرمانی باشگاههای هلند در فصل 2009-2008 رسید و نتایج او در آلکمار تا حد زیادی اعتبار مخدوش شدۀ وی را احیا کرد.
او در ابتدای فصل 2010-2009 به عنوان سرمربی بایرن مونیخ برگزیده شد و از این باشگاه به عنوان "باشگاه رؤیایی" خود نام برد، مدیران بایرن هم با خرید آرین روبن از رئال مادرید، به او هدیۀ بزرگی دادند. هر چند فن خال فصل را چندان خوب شروع نکرد، ولی بعدتر با اضافه کردن جوانانی مثل توماس مولر و هولگر باداشتوبر به ترکیب اصلی بایرن، استفاده از باستین شوای اشتایگر به عنوان یک وینگر و البته قرض دادن لوکا تونی به رم و اعتماد به ایویکا اولیچ، توماس مولر، میروسلاو کلوزه و ماریو گومز در خط حملۀ تیمش، پایه های ساختنِ یک بایرن بی رحم و دوست داشتنی را بنا نهاد. آن ها پس از حذف رقبای سرسختی مثل یوونتوس، فیورنتینا، منچستر یونایتد و المپیک لیون به دیدار نهایی لیگ قهرمانان آن سال رسیدند. در فینال هم آن ها و هم رقیب ایتالیاییشان اینتر میلان پس از کسب یک دوگانۀ داخلی، برای کسبِ یک سه گانۀ رؤیایی به مصاف هم رفتند که اینترِ مورینیو با درخشش دیه گو میلیتو تیم شایستۀ فن خال را شکست داد و فاتح سه گانه شد، هر چند در پایان همان فصل فن خال به عنوان بهترین مربی سال فوتبال آلمان برگزیده شد. حدود سه ماه بعد درست یک روز پیش از تولدش او با شکست شالکه سوپرکاپ آلمان را هم برد، هر چند با ظهور دورتموند کلوپ این روزهای خوب ادامه پیدا نکرد و نهایتاً در مارس 2011 از سمت خود اخراج شد.
در ژوئیۀ 2012 پس از یک نمایش کابوس وار در یورو 2012، فدراسیون فوتبال هلند، لوئیس فن خال را جانشین برت فن مارویک کرد. هلندِ فن خال در مرحلۀ مقدماتی و در راه صعود به جام جهانی 2014، با 9 برد، یک مساوی، 34 گل زده و تنها 5 گل خورده، مقتدرانه راهی جام جهانی شد. لاله های نارنجی در گروه دوم آن جام با اسپانیا (مدافع عنوان قهرمانی)، شیلی و استرالیا یک گروه بسیار سخت را تشکیل دادند. نکتۀ جالب تکرار بازی فینال جام جهانی 2010 در نخستین بازی این گروه بود، جایی که هلندِ فن خال با در هم کوبیدن 1-5 ماتادورها، انتقامی بسیار سخت از اسپانیا گرفت و در نهایت گروه را با سه برد متوالی به پایان رسانید. لاله ها سپس با حذف دو نمایندۀ کونکاکاف (مکزیک و کاستاریکا) به مرحلۀ نیمه پایانی رسیدند و با آرژانتین و کاپیتان افسانه ایش لیونل مسی دیدار کردند. به رغم نمایش بسیار خوبی که هلندی ها داشتند، در ضربات پنالتی با درخشش سرخیو رومرو که زمانی در آلکمار شاگرد همین فن خال بود و به گفتۀ فن خال راه و چاهِ پنالتی گرفتن را از خود وی یاد گرفته بود، مغلوب شدند و در نهایت با شکست دادن 0-3 برزیل میزبان به مدال برنز این جام بسنده نمودند.
پیش از آغاز جام جهانی 2014 فن خال به عنوان سرمربی منچستریونایتد برگزیده شد و در نخستین اقدام، رایان گیگز را دستیار اول خود کرد. او تصمیم گرفت همان سیستم سه دفاعه اش (عموماً 2-5-3) که در تیم ملی هلند استفاده می کرد را در منچستر تحت هدایت خویش اعمال نماید. به رغم پیروزی های پیاپی در بازی های پیش فصل منچستر فن خال لیگ برتر را با شکست عجیب خانگی 1-2 در برابر سوانزی سیتی آغاز نمود و با باخت 0-4 در برابر تیم دسته سومی میلتون کینز دانز از لیگ کاپ آن سال خداحافظی کرد. فصل اول حضور فن خال روی نیمکت شیاطین سرخ با ردۀ چهارم این تیم در لیگ برتر و بازگشت به لیگ قهرمانان اروپا به پایان رسید. فصل دوم شیاطین سرخ با فن خال هم پر از فراز و نشیب بود. آن ها در همان مرحلۀ گروهی لیگ قهرمانان سوم و حذف شدند، در یک-هشتم پایانی لیگ اروپای ان سال با شکست تلخِ 1-3 برابر رقیب همیشگی و سرسختشان لیورپول در مجموع دو مسابقه کنار رفتند، لیگ را با تفاضل گل کمتر نسبت به منچسترسیتی در ردۀ پنجم به پایان رساندند و سهمیۀ لیگ قهرمانان را از دست دادند و در نهایت با شکست 1-2 کریستال پالاس به مقام قهرمانی FA CUP رسیدند گرچه این قهرمانی از اخراج فن خال در پایان فصل جلوگیری نکرد.
احتمال حضور در ایران: 50 درصد
در اوایل سال 2017 و پس از مرگ همسر یکی از دو دختر فن خال، گفته شد که فن خال به دلیل مسائل خانوادگی خود را بازنشست کرده است، هر چند اندکی بعد فن خال این مسئله را تکذیب کرد و عنوان کرد که پروندۀ بازگشت به فوتبال را نمی بندد. در اواخر همان سال فن خال در ادعایی بسیار عجیب گفت: احتمالاً هدایت باشگاه دیگری را برعهده نخواهم گرفت. اگر هم برعهده بگیرم، یک باشگاه بزرگ انگلیسی را هدایت خواهم کرد، فقط از لج منچستریونایتد!
اما حدود 4 ماه قبل، فن خال با به اشتراک گذاشتن ویدیویی خطاب به مردم ایران به شدت خبرساز شد:
سلام ایرانیان عزیز! من در اتومبیل دوست خوبم سالار نشسته ام .از دیدن بازی های فوتبال ایران لذت بردم و به زودی به کشورتان ایران سفر خواهم کرد تا این کشور را از نزدیک ببینم. زنده باد ایران!
همچنین سایت دی اسپورت آلمان ادعا کرد: تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز به عنوان یکی از ثروتمند ترین تیم های فوتبال ایران که در حال حاضر به عنوان پاریس سن ژرمن فوتبال ایران شناخته می شود، قرار است تا لوئیس فن خال را به عنوان سرمربی خود انتخاب کرده و او را جایگزین توشاک نماید. دی اسپورت در ادامه نوشت: تراکتورسازی می تواند یک سرمربی همچون فان خال را به راحتی جذب کند. همچنین این رسانه آلمانی در قسمت دیگری از گزارش خود نوشت: شایعاتی نیز مبنی بر انتخاب لوئیس فن خال به عنوان سرمربی آینده تیم ملی فوتبال ایران شنید می شود چرا که قرار داد کارلوس کی روش تا زمستان به پایان خواهد رسید.
البته هنوز از حضور فن خال در کشورمان خبری نشده است، ولی به هر صورت نمی توان با شایعه و احتمال حضور فن خال در تیم ملی فوتبال کشورمان ساده انگارانه برخورد کرد و آن را جدی نگرفت! البته دستمزد بالای فن خال را هم نمی توان فراموش کرد.
احتمال مؤفقیت در ایران: 60 درصد
فن خال حد وسط ندارد! او یا مثل دوران حضورش در آژاکس و البته آلکمار، سال اول حضورش در بایرن و یا دوران دوم حضورش در تیم ملی هلند عالی نتیجه گرفته یا همچون دوران اول حضورش در تیم ملی هلند، سال دوم حضورش در بایرن و دوران هدایت منچستر یونایتد همه را ناامید کرده است! در کارنامۀ کاری او به رغم مؤفقیت های فراوان و غیرقابل انکار، ناکامی های بزرگی نیز دیده شده و توی ذوق می زنند! می توان گفت که کارنامۀ او بی شباهت به این رمان مشهور نویسندۀ اسکاتلندی رابرت لوئیس استیونسون نیست: «مورد عجیب دکتر جکیل و مستر هاید!»
همچنین باید این سؤال را از خود بپرسیم که آیا اصلاً فن خال برای حضور در ایران انگیزه های لازم را دارد یا خیر؟!
دو مصداق بارز برای پاسخ گفتن به این سؤال دو مربی سابق و کنونی تراکتورسازی هستند؛ جایی که توشاک برای به مؤفقیت رساندن تراکتورسازان هیچ انگیزۀ خاصی از خود نشان نداد، اما لیکنز در همین مدت کوتاه نشان داده که برای مؤفقیت در جمع تی تی های از انگیزه های شخصی لازم برخوردار است.
بدون تردید اگر فن خال برای مؤفقیت در فوتبال ایران انگیزه داشته باشد، به ویژه این که بپذیرد که به نوعی بر تیم های ملی پایۀ فوتبال ما نظارت کند، یک گزینۀ فوق العاده برای تیم ملی فوتبالمان خواهد بود.
پیم فربیک
بازنشستگی، العین ... یا ایران؟!
شاید این مربی هلندی 62 ساله افتخارات خاصی در دوران مربیگری اش نداشته باشد، ولی به دلیل سابقۀ قابل احترامی که در عرصۀ فوتبال ملی به ویژه در فوتبال آسیا دارد، می تواند یک گزینۀ بالقوۀ مناسب برای هدایت تیم ملی فوتبال کشورمان باشد. فربیک در سال 1981 کار خود را به عنوان دستیار در باشگاه دوردریخت هلند آغاز کرد. او سابقۀ سرمربیگری فاینورد و فورتنا سیتارد را به ترتیب در اواخر دهۀ 80 و اواسط دهۀ 90 میلادی نیز دارد. در فصل 1995-1994 او مؤفق شد با فورتنا سیتارد از ارست دیویزیه (سطح دوم فوتبال هلند) به اردیویزیه صعود کند و تا سال 1997 که سرمربی این تیم بود و جای خود را به برت فن مارویک داد، این تیم نه چندان مطرح را در سطح اول فوتبال هلند حفظ کرد.
پیم فربیک در دو مقطع درتیم ملی کره جنوبی به همراه افشین قطبی سرمربی کنونی فولاد خوزستان و اسبق تیم ملی و پرسپولیس دستیار گاس هیدینگ و سپس دیک ادووکات بوده است. البته پیم فریک غیر از کره جنوبی در تیم ملی امارات هم سابقۀ دستیاری ادووکات را نیز دارد.
این مربی هلندی پس از جام جهانی ۲۰۰۶ جانشین دیک ادووکات در رأس هرمِ فنیِ تیم های ملی امید و بزرگسالان کره جنوبی گردید. فربیک در ابتدا در بازیهای آسیایی ۲۰۰۶ دوحه قطر هدایت تیم زیر ۲۳ سال کره جنوبی را در دست داشت که در دیدار رده بندی ۰-۱ به امیدهای ایران با هدایت رنه سیموئژ باخت و چهارم شد. سپس در راه صعود و مرحلۀ انتخابی جام ملتهای ۲۰۰۷ فربیک و تیم ملی فوتبال کره جنوبی با تیم ملی کشورمان به هدایت امیر قلعه نویی هم گروه بود که در بازی رفت با گل دقیقۀ پایانی وحید هاشمیان برای ایران، برد را با تساوی عوض کرد و در بازی برگشت در تهران هم تیم ملی کشورمان با گل های عنایتی و بادامکی کرۀ فربیک را شکست داد و بالاتر از کره به عنوان تیم اول به جام ملت ها صعود کردیم. در جام ملت های 2007 کره با هدایت فربیک در گروه چهارم با تیم های عربستان سعودی، بحرین و اندونزی هم گروه شد و بازی ها را چندان خوب شروع نکرد. کره ای ها در بازی اول با عربستان به تساوی 1-1 رسیدند، در بازی دوم با ارائۀ یک نمایش پرانتقاد به بحرین 1-2 باختند و در بازی سوم با نتیجۀ 0-1 یک برد حداقلی را در برابر اندونزی کسب کردند. نکتۀ جالب این بود که اگر سعودی ها در بازی آخرشان بحرین را شکست نمی دادند، این بحرین بود که به جای کره به عنوان تیم دوم از گروهش صعود می کرد! به هر روی کره جنوبی با یکی از ضعیف ترین نسل هایش که در مرحلۀ گذار به سر می برد، به مرحلۀ یک-چهارم نهایی رسید و در دیداری سنتی در این مرحله برای چهارمین بار متوالی با ایران روبه رو شد. برخلاف سه تقابل قبلی دو تیم که جذاب و پرگل بود، رویکرد محافظه کارانۀ دو سرمربی باعث پدید آمدن 120 دقیقۀ کسالت بار شد و در نهایت با درخشش لی وون جائه، کرۀ فربیک دوئل پنالتی ها را از ایران قلعه نویی برد. کره ای ها دو بار دیگر هم بدون این که در جریان بازی به رقبایشان گل بزنند به ضربات پنالتی رسیدند: در نیمه نهایی به عراقی که نهایتاً قهرمان همان جام شد در دوئل پنالتی ها 3-4 باختند و در جدال رده بندی باز هم پس از 120 دقیقه بدون گل در پنالتی ها ژاپن را 5-6 شکست دادند و به عنوان سوم و مدال برنز دست یافتند.
فربیک پس از آن تورنمنت در دسامبر 2007 هدایت تیم ملی استرالیا را در دست گرفت و با نمایشی تحسین برانگیز کانگوروها را به جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی رهنمون ساخت. آن ها در راه صعود به جام جهانی 2010 با چهار کشور ژاپن، بحرین، قطر و ازبکستان هم گروه بودند که با 6 برد، دو تساویِ بدون گل، 12 گل زده و تنها 1 گل خورده با 20 امتیاز به عنوان تیم اول گروهشان به جام جهانی صعود کردند. کانگوروهای تحت هدایت فربیک در جام جهانی 2010 در گروه چهارم با آلمان، غنا و صربستان هم گروه شدند. در بازی اول 0-4 به آلمان ها باختند، در بازی دوم با تیم خوب غنا 1-1 مساوی کردند و در بازی سوم صربستانی که آلمان را شکست داده بود را 1-2 بردند و با قرار گرفتن در ردۀ سوم گروهشان، با سری بلند جام را ترک کردند.
پس از جام جهانی 2010 فربیک سرمربیگری تیم ملی زیر ۲۳ ساله های مراکش را بر عهده گرفت و با استفاده از امتیاز میزبانی شیرهای جوان را به المپیک 2012 لندن رسانید. بازیکنانی مانند نورالدین آمرابات و یاسین بونو عضو آن تیم امیدهای مغرب بودند.
در سال 2016 فدراسیون فوتبال عمان، سکان هدایت تیم ملی این کشور را به فربیک داد. او تیمی متشکّل از بازیکنان جوان و بااستعداد ساخت و با آن تیم در بیست و سومین دورۀ بازی های جام خلیج فارس به مقام قهرمانی رسید. این قهرمانی اولین قهرمانی دوران مربیگری فربیک بود. در جام ملت های آسیا 2019، عمانی ها در گروهی سخت با ژاپن، ازبکستان و ترکمنستان هم گروه بودند. آن ها در دو بازی نخست به رغم نمایشی تحسین برانگیز بازی هایشان را با حداقل اختلاف به ازبکستان و ژاپن واگذار کردند و سپس با برتری 1-3 برابر ترکمنستان به عنوان یکی از چهار تیم برتر سوم برای اولین بار در تاریخ عمان از گروهشان صعود کردند؛ هر چند در مرحلۀ یک-هشتم پایانی با درخشش علیرضا بیرانوند به تیم ملی کشورمان 0-2 باختند و از دور رقابت ها کنار رفتند.
احتمال حضور در ایران: 50 درصد
در شرایطی که قرارداد فربیک تا ژوئن سال آینده اعتبار داشت و به نظر می رسید که مردم و مقامات فوتبال عمان به طور جدی به ادامۀ حضور فربیک در عمان تمایل دارند، فریبک از سمت خود استعفا کرد و با عنوان کردن این که می خواهد اوقات بیشتری را در کنار خانواده اش سپری کند، به نوعی خود را بازنشسته نمود. هر چند استعفای او از تیم ملی فوتبال گمانه زنی هایی مبتنی بر جانشینی زوران مامیچ در باشگاه العین امارات را در پی داشت؛ ولی با توجه به این که در آخرین اخبار گفته شده است که باشگاه العین مذاکراتی با ولادان میلویویچ سرمربی باشگاه ستارۀ سرخ بلگراد داشته، شایعۀ حضور او روی نیمکت العین را نمی توان چندان جدی گرفت. به هر حال اگر مسئلۀ بازنشستگی وی جدی باشد، به خودی خود فربیک از میان کاندیداهای هدایت تیم ملی حذف خواهد شد.
احتمال مؤفقیت در ایران: 80 درصد
فربیک شاید یک مربی قهرمان نباشد، اما یک معلم است؛ شاید یه بَرَنده نباشد، ولی یک مربی سازنده است. او با سابقۀ کاری یک دهه و نیم کار در فوتبال آسیا، در صورت هدایت تیم ملی فوتبال کشورمان، به سرعت در ایران جا خواهد افتاد. پیش از جام ملت های امسال هم او در مصاحبه ای به طور ویژه از علیرضا جهانبخش به دلیل روند پیشرفتی که در فوتبال اروپا داشته تمجید کرد، لذا این نکته نشان می دهد که او از کار کردن با ستاره های مستعد فوتبال ما بدش نخواهد آمد، حتی اگر سخن از بازنشستگی او باشد. همچنین او یک مربی محافظه کار است که با دو هافبک در جلوی خط دفاع و یک مهاجم نوک بازی می کند و تیم های او فوتبالی مبتنی بر پاس های کوتاه و ارسال از جناحین ارائه می دهند. همین نکته برای فوتبال ما که با کی روش دفاع کردن را به خوبی آموخته، به نوعی می تواند ادامه دهندۀ راه مربی پرتغالی باشد البته با ادویۀ هلندی!
پی نوشت نویسنده:
با عذرخواهی از تمامی کاربران عزیز سایت طرفداری - لازم به ذکر است که در این یادداشت نامی از پیم فربیک آورده شده که متاسفانه به دلیل بیماری سرطان، این مربی با تمامی شایستگی هایی که به لحاظ فنی برخوردار است، نمی توان از او به عنوان یکی از گزینه های سرمربی گری تیم ملی کشورمان نام برد.
بازهم از کاربران عزیز سایت طرفداری به خاطر این اشتباه عذرخواهی می کنم.
آلبرتو زاکرونی
گران و افول کرده
متولد 1953 در شهر کوچک ملدولای ایتالیا، دوران بازیگری زاکرونی به سبب مصدومیت بسیار کوتاه بود. او کار خود را به عنوان مربی در سی سالگی در باشگاه آماتور رئال چزناتیکو آغاز کرد. او دو بار در سری سی 2 و سری سی 1 (به ترتیب سطح های چهارم و سوم فوتبال ایتالیا) قهرمان شد و در سال 1995 به اودینزه پیوست و در فصل اول حضورش در اودینزه سهمیۀ یوفا کاپ را برای این باشگاه کسب کرد. در فصل 1997-1996 اودینزۀ تحت هدایت وی پس از یوونتوسِ لیپی و اینتر سیمونی به مقام سوم سری آی ایتالیا رسید که پس از نایب قهرمانی در فصل 1955-1954 این عنوان بهترین مقام اودینزه در تاریخ سری آ بوده است؛ البته باید گفت 27 گلِ اولیور بیرهوف در این مؤفقیت بزرگ نقشی به سزا داشت. در سال 1998 زاکرونی به عنوان سرمربی غول بزرگِ روسونریِ شهر میلان برگزیده شد و با خرید اولیور بیرهوف از باشگاه سابقش و البته درخشش دوبارۀ این بازیکن، میلان را به قهرمانی سری آ رسانید. دوران خوب او در میلان طولانی نبود و در فصل 2001-2000 به دنبال کسب نتایج ضعیف سیلویو برلوسکونی مالک وقت میلان او را از میلان اخراج کرد. در اول اکتبر سال 2001 رئیس باشگاه لاتزیو سرجیو کرانیوتی وی را به عنوان سرمربی بیانکوچلستی انتخاب کرد هر چند دوران حضور زاک در لاتزیو چندان جالب رقم نخورد. عقاب ها با زاکرونی در دو بازی رفت و برگشت به ترتیب با نتایج 0-2 و 1-5 به شکل تحقیرآمیزی به همشهری خود رم باختند و در نهایت فصل را در ردۀ ششم پایین تر از کیه ووی تازه صعود کرده به سری آ به پایان رساندند. او در پایان آن فصل از لاتزیو جدا شد و جای خود را به روبرتو مانچینی داد.
زاکرونی که بیش از یک سال بیکار بود، در اکتبر 2003 جانشین هکتور کوپر در دیگر غول شهر میلان یعنی اینتر شد. نتایج او با اینتر پر از فراز و نشیب بود. به عنوان مثال آن ها در لیگ در دو بازی رفت و برگشت یوونتوس لیپی را شکست دادند، ولی از ماه فوریه تا اواسط مارس با دو تساوی و چهار شکست پیاپی حتی تا ردۀ هفتم جدول نزول کردند. در لیگ قهرمانان نیز اینتر در خانه با حساب 1-5 به آرسنال باخت و در نهایت پایین تر از آرسنال و لوکوموتیو موسکو در گروهش سوم شد و به جام یوفا تبعید گردید که در جام یوفا هم در مرحلۀ یک چهارم پایانی به دست مارسی حذف شدند. به رغم تمامی این نوسانات زاکرونی با چهارم نمودن اینتر در سری آ سهمیۀ لیگ قهرمانان فصل بعد را کسب کرد، گرچه مدیرعامل آن زمانِ اینتر ماسیمو موراتی در پایان فصل با او قطع همکاری کرد و برای مرتبۀ دوم این بار در اینتر روبرتو مانچینی جانشین وی شد. زاکرونی در سال های 2006 و 2010 در دو باشگاه شهر تورین (تورینو و یوونتوس) به ترتیب جانشین جانی ده بیازی و چیرو فررا گردید و بدون کسب توفیق خاصی از هر دو باشگاه جدا شد.
در تابستان سال 2010 در انتقالی غافلگیرکننده، زاکرونی سکان هدایت تیم ملی ژاپن را به دست گرفت. او در نخستین بازیش که یک دیدار دوستانه بود، با برتری 0-1 دربرابر آرژانتین یک پیروزی روحیه بخش و تاریخی برای سامورایی های آبی به ارمغان آورد. چند ماه بعد در جریان بازی های جام ملت های آسیا 2011 که در کشور قطر برگزار می شد، ژاپن زاکرونی با اقتدار قهرمان شد. آن ها در نخستین بازی مرحلۀ گروهی با اردن 1-1 کردند، سپس در دیداری که با قضاوت عجیب و غریب محسن ترکی با اشتباهاتی به زیان هر دو تیم همراه بود، سوریه را 1-2 بردند و در دیدار آخر نیز با در هم کوبیدن عربستان سعودی با نتیجۀ 0-5، انتقام شکست در دیدار نیمه پایانی جام ملت های 2007 را از سعودی ها گرفتند. در مرحلۀ یک-چهارم نهایی سامورایی ها 2-3 قطر میزبان به سرمربیگریِ متسوی فقید را حذف کردند و پس از آن در دیداری دراماتیک با شکست دادن کره جنوبی در ضربات پنالتی فینالیست شدند. در دیدار نهایی در شرایطی که پیش بینی ها حاکی از برد استرالیا بود، ژاپن با ارائۀ یک بازی کاملاً تاکتیکی در یک ماراتنِ تمام عیار پس از 120 دقیقۀ نفس گیر، با نتیجۀ 0-1 استرالیا را برد و با کسب قهرمانی چهارم در آسیا رکورددار شد. ژاپن زاکرونی درراه صعود به جام جهانی 2014 به عنوان تیم اول، بالاتر از استرالیا به جام جهانی صعود کرد و در جام جهانی 2014 با تیم های کلمبیا، ساح عاج و یونان هم گروه شد. در شرایطی که ژاپن 5 بازی آخر دوستانۀ خود را با پیروزی پشت سر گذاشته بود، با امیدِ فراوان پا به جام جهانی گذاشت. در بازی اول در شرایطی که ژاپنی ها با گل دقیقۀ 16 هوندا از ساحل عاج پیش بودند، با دریافت دو گل در نیمۀ دوم به این تیم باختند، در دیدار دوم در برابر یونانِ ده نفره 0-0 مساوی کردند و در واپسین بازیشان به رغم نمایش خوب در برابر کلمبیای پکرمن، 1-4 باختند و از دور مسابقات کنار رفتند. این آخرین حضور زاک در سرزمین آفتاب بود.
در ابتدای سال 2016، زاکرونی به سوپرلیگ چین رفت و هدایت بیجینگ گوآن را با قراردادی دو ساله بر عهده گرفت هر چند پس از کسب تنها 9 امتیاز از 9 بازیِ اول آن هم با تنها 7 گل زده، زاکرونی از سمت خود اخراج شد. در اکتبر 2017 فدراسیون فوتبال امارات زاکرونی را جانشین ادگاردو بائوزا کرد. با توجه به میزبانی در جام ملت های آسیا 2019، اماراتی ها امید زیادی داشتند که با زاکرونی که سابقۀ قهرمانی در همین رقابت ها را داشت برای اولین بار به مقام قهرمانی برسند. پس از مصدومیت شدید عمر عبدالرحمن از ناحیۀ رباط صلیبی اماراتی ها طراح اصلی خود در میانۀ میدان را از دست دادند و پس از نتایج ضعیف در بازی های دوستانه، نمایش انتقادآمیز آن ها در خود رقابت های جام هم ادامه پیدا کرد و سرانجام در دیدار نیمه پایانی با حساب 0-4 در برابر قطری که نهایتاً قهرمان شد تحقیر شده و از رقابت ها کنار رفتند. پس از این شکست زاکرونی در کنفرانس مطبوعاتی از مردم امارات عذرخواهی کرد و تصریح کرد که رسیدن به نیمهنهایی جام ملت های آسیا نه برای او دستاورد خاصی محسوب می شود و نه باعث رضایت مردم این کشور خواهد شد. بدین ترتیب پروندۀ حضور وی روی نیمکت امارات هم بسته شد.
احتمال حضور در ایران: 30 درصد
زاکرونی با دریافت حقوق سالانه 2.5 میلیون دلار از اماراتی ها جزء مربیان گران قیمت جام ملت ها به شمار می رفت. از طرف دیگری نتایج مصیبت بار او با بیجینگ گوآن و نمایش ناامیدکننده و ضعیف امارات او باعث دلزدگی همۀ مخاطبین فوتبال شده است. این که با توجه به این مسائل فدراسیون فوتبال بخواهد برای حضور زاکرونی در فوتبال ایران هزینۀ بالایی متقبل شود چندان محتمل به نظر نمی رسد.
احتمال مؤفقیت در ایران: 50 درصد
به هر حال زاکرونی یک مربی باتجربه است، او سابقۀ نشستن روی نیمکت 4 باشگاه بزرگ ایتالیایی و کسب اسکودتو با میلان را داراست. همچنین او با فوتبال آسیا آشنایی خوبی دارد. اگر واقعاً انگیزه ای که برای هدایت ژاپن داشت را در ایران هم داشته باشد، می توان به مؤفقیت او امیدوار بود؛ باز هم تکرار می کنیم اگر این انگیزه را داشته باشد!
روبرتو دونادونی
انصافاً آن قدرها هم بد نیست!
پس از فتح 6 اسکودتو، چهار سوپرکوپا ایتالیا، سه قهرمانی در جام باشگاه ها و لیگ قهرمانان اروپا، سه سوپرکاپ اروپا، دو جام بین قاره ای، یک نایب قهرمانی و یک مقام سومی جهان در عرصۀ ملی و البته یک قهرمانی در لیگ برتر فوتبال عربستان سعودی در واپسین سال بازی حرفه ای؛ دونادونی با کوله باری از افتخارات از دنیای فوتبال خداحافظی کرد و وارد ورطۀ مربیگری گردید. این مربی 55 ساله که از او به عنوان یکی از بهترین وینگرها و انعطاف پذیرترین هافبک های تاریخ فوتبال ایتالیا نام برده می شود، دوران مربیگریش را در سال 2001 آغاز کرد. پس از دو دورۀ کوتاه حضور در لیوورنو و جنوا، او در اواسط فصل 2005-2004 به لیوورنو بازگشت و فصل را در ردۀ نهم به پایان رساند. در حقیقت این رده برای لیوورنویی که هر فصل مثل آسانسور بین سری آ و سری بی در حال حرکت بود، شگفت انگیز بود. در اواسط فصل 2006-2005 در شرایطی که دونادونی با لیوورنو در ردۀ ششم سری آ ایستاده بود، به دنبال اختلاف نظرهای شدید با رئیس باشگاه آلدو اسپینلی، از سمت خود استعفا داد. پس از قهرمانی ایتالیا در جام جهانی 2006 و وداع لیپی با آتزوری (لیپی از این خداحافظی به عنوان یکی از بدترین تصمیمات دوران مربیگری خود یاد می کند) فدراسیون فوتبال ایتالیا در اقدامی غافلگیرکننده دونادونی را که در آن زمان به عنوان مربی افتخارات و تجربۀ چندان زیادی نداشت جانشین لیپی کرد. دونادونی با آتزوری خوب شروع نکرد. آن ها در ابتدا و در یک دیدار دوستانه در "آرماندو پیکی" استادیوم خانگی باشگاه لیوورنو با نتیجۀ 0-2 به کرواسی باختند و وارد پروسۀ بازی های مقدماتی یورو 2008 شدند.
آتزوری در راه صعود به یورو 2008 در یک گروه عجیب و غریب و بسیار سخت با فرانسه، اوکراین، اسکاتلند، لیتوانی، گرجستان و جزایر فارو هم گروه شده بود. آن ها در بازی اولشان در استادیو-سن پائولوی شهر ناپل یک تساوی 1-1 ناامیدکننده در برابر لیتوانی داشتند و در بازی دوم هم که به نوعی تکرار فینال جام جهانی آن هم تنها پس از کمتر از دو ماه بود، در استاردوفرنس 1-3 مغلوب فرانسه شدند. پس از این دو نتیجۀ بسیار بد، طوفان ایتالیای دونادونی آغاز شد. آتزوری به جز یک تساوی بدون گل در بازی برگشت خود جلوی فرانسه، تمام رقبایش را از دم تیغ گذرانید و در نهایت بالاتر از فرانسه به عنوان تیم اول گروه به یورو 2008 صعود کرد. اوج کار آتزوری در آن رقابت ها دبل کردن اسکاتلندی بود که با الکس مک لیش فُرمی عالی داشت و در هر دو بازی رفت و برگشت خود در برابر فرانسه پیروز شده و این تیم را دبل کرده بود. در حقیقت ایتالیای دونادونی در دیدار ماقبل پایانی خود، با شکست دادن اسکاتلند در هَمپدُن پارکِ گلاسکو با گل دیرهنگام کریستین پانوچی، هم صعود خود به یورو 2008 را به عنوان تیم اول مسجّل نمود و هم صعود فرانسه را به عنوان تیم دوم.
چند ماه بعد ایتالیا که پیش از یورو 2008 به دلیل مصدومیت کاپیتانش فابیو کاناوارو را با بدشانسی از دست داده بود، با ارائۀ یک نمایش بسیار ضعیف و شکست 0-3 در برابر هلند، تورنمنت را آغاز کرد. ظاهراً تقدیر دونادونی شروع های خیلی بد بود، هر چند تورنمنت برای آتزوریِ وی به خوبی ادامه نیافت. ایتالیا در بازی دوم در شرایطی در برابر رومانی با نتیجۀ 1-1 متوقف شد که اگر سوپرسِیوِ بوفون در برابر پنالتی آدرین موتو در دقیقۀ هشتاد و دوم نبود، آن ها در همان بازی دوم با رقابت ها خداحافظی می کردند. در نهایت ایتالیا در بازی سوم خود با درخشش دنیله ده روسی 0-2 فرانسه را شکست داد و پس از هلند از گروه مرگ آن رقابت ها بالا آمد. در دیدار یک-چهارم نهایی در شرایطی که آتزوری آندره آ پیرلو و رینو گتوزو را به دلیل محرومیت در اختیار نداشت به مصاف اسپانیایی رفت که با سه پیروزی به این مرحله رسیده بود. نمایش ایتالیا با همۀ کمبودهایش در برابر ماتادورها اصلاً بد نبود.
حتی در اواخر مسابقه تیم دونادونی می توانست روی توپ ارسالیِ فابیو گروسو به گل رسیده و اسپانیا را حذف کند، ولی در شرایطی که آن توپ داشت در دهانۀ دروازۀ خالی اسپانیا به کامورانزی می رسید، کنترل عجیب و بی موقع لوکا تونی درست مثل یک مدافع، بانی دفع آن توپ شد و بازی به وقت های اضافه و در نهایت ضربات پنالتی کشیده شد که با برتری 2-4 اسپانیا برگِ جدیدی از تاریخ در عرصۀ فوتبال ملی دنیا توسط ماتادورها ورق خورد. پس از آن تورنمنت دونادونی از سمت خود اخراج شد و مارچلو لیپی به ایتالیا بازگشت.
در مارس 2009 اورلیو دی لورنتیس مالک باشگاه ناپولی، به دنبال کسب نتایج ضعیف ادی رجا را اخراج و دونادونی را جانشین وی کرد. در 11 بازی که تا پایان آن فصل مانده بود دونادونی تنها در دو دیدار برابر اینتر و کیه وو پیروز شد و در نهایت در فصل پس از آن، به دنبال شکست در برابر رم در ماه اکتبر دونادونی قراردادش را با ناپولی فسخ نمود. حدود یک سال بعد، دونادونی هدایت باشگاه فانوس به دست کالیاری را بر عهده گرفت و توانست در پایان فصل این تیم را در سری آ حفظ کند، هر چند دو هفته پیش از آغاز فصل 2012-2011 به دلیل اختلافات عمیقی که در سیاست های نقل و انتقالاتی باشگاه، میان دونادونی و ماسیمو سلینو رئیس کالیاری پدید آمده بود، دونادونی از سمت خود اخراج شد. در دسامبر 2011 (آذر 1390) مذاکراتی جدی میان دونادونی با محمد رویانیان مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس صورت گرفت که وی جانشین حمید استیلی روی نیمکت ارتش سرخ فوتبال ایران گردد که این مذاکرات به سرانجامی نرسید.
یک ماه بعد دونادونی سکان هدایت پارمایی که خطر سقوط تهدیدش می کرد را بر دست گرفت و با نتایج بسیار خوب من-جمله 7 برد متوالی که در تاریخ باشگاه بی سابقه بود، نه تنها پارما را در سری آ نگه داشت، بلکه لیگ را در ردۀ هفتم و هم امتیاز با رم به پایان رسانید. او قراردادش را با پارما تمدید کرد و به رغم این که پارما به عنوان یکی از کاندیداهای سقوط شناخته می شد، فصل 2013-2012 را در ردۀ دهم پایان داد. شاهکار دونادونی در فصل 2014-2013 بود که توانست به رغم مشکلات بسیار شدید مالی با پارما فصل را در مکان ششم به پایان برساند و برای اولین بار از سال 2007، سهمیۀ یورولیگ را برای این تیم به ارمغان بیاورد، هر چند به دلیل همان مشکلات شدید مالی و ورشکستگی، نه تنها پارما از حضور در رقابت های اروپایی منع شد، بلکه در پایان فصل 2015-2014 لیگ را در قعر جدول به پایان رساند و به دلیل همین ورشکستگی تا سری دی سقوط کرد. دونادونی که به همراه اعضای کادر فنی و بازیکنان پارما به مدت یک سال حقوق نگرفته بود، در پایان فصل این تیم را ترک کرد.
در اکتبر سال 2015 دونادونی هدایت بولونیا که تازه به سری آ بازگشته بود را به عهده گرفت و در طول دو فصل اول حضورش در این تیم مؤفق شد این تیم را در رده های چهاردهم و پانزدهم قرار دهد. در تابستان 2017 باشگاه بولونیا ایتالیا رسماً اعلام کرد قرارداد روبرتو دونادونی، سرمربی سرشناس خود تا سال 2019 تمدید کرده است، هر چند پس از پایان فصل 2018-2017 و تکرار ردۀ پانزدهم، او از بولونیا کنار گذاشته شد. پس از جام جهانی 2018، صحبت هایی مبنی بر حضور دونادونی روی نیمکت تیم ملی ژاپن به گوش می رسید که نهایتاً این اتفاق رخ نداد و هاجیمه موریاسو سکان هدایت ژاپن را در دست گرفت.
احتمال حضور در ایران: 50 درصد
به نظر نمی آید گزینۀ دونادونی روی میزِ فدراسیون فوتبال باشد، اما این نکته را باید مدّ نظر داشت که در طول دورانی که دونادونی سرمربی بولونیا بود، سالانه از این باشگاه 1 میلیون یورو دستمزد می گرفت. فراهم نمودن وجهی در این حول و حوش برای فدراسیون فوتبال ما با توجه به درآمدهایی که از حضور در جام جهانی داشته است، کار چندان سختی به نظر نمی رسد.
احتمال مؤفقیت در ایران: 70 درصد
دونادونی تجربۀ ملی دارد؛ البته شاید دوران حضور دونادونی روی نیمکت تیم ملی ایتالیا چندان مؤفق نبوده باشد، منتهای مراتب زمانی که نتایج سرمربیان بعد از دونادونی در آتزوری را با نتایج دوران خود او مقایسه می کنیم، به این نتیجه می رسیم که نمی توان از دایرۀ انصاف خارج شد و او را در آتزوری یک شکست خوردۀ مطلق نامید. او شاید یک گزینۀ ایده آل نباشد، ولی مطمئناً گزینۀ بدی هم نیست و در عین جوانی باتجربه و باانگیزه است. همچنین به واسطۀ تجربۀ کوتاهی که وی در سال پایانی بازیگریش در فوتبال عربستان داشت، با فوتبال آسیا چندان غریبه نخواهد بود.
جیانی ده بیازی
باتجربه و ارزان قیمت
جانی ده بیازی به عنوان یک مربی کهنه کار و باتجربۀ ایتالیایی می تواند در دسترس باشد. دوران مربیگری ده بیازی 62 ساله از سال 1990 آغاز شد. در سال 2000 سکان هدایت باشگاه مودنا در سری سی را در دست گرفت و مؤفق شد در طی دو سال با این تیم دو صعود پشت سر هم از سریِ سی به سری بی و از سری بی به سری آ داشته باشد. در حقیقت مودنا با ده بیازی پس از 38 سال به سری آ صعود کرد. قناری ها (لقب مودنا) فصل 2003-2002 در سری آ را با شکست خانگی 0-3 در برابر میلان آغاز کردند، هر چند در هفتۀ دوم توانستند در المپیکوی رم در برابر رم که نایب قهرمان فصل قبل بود با کسب پیروزی 1-2 به یک برد تاریخی دست پیدا کنند. ده بیازی مودنا را در نخستین فصل حضورش در سری آ آن هم پس از 38 سال حفظ کرد و فصل را در ردۀ سیزدهم به پایان رسانید. در پایان فصل او از جمع قناری ها جدا شد و در آخرین فصل بازی روبرتو باجو هدایت برشا را بر عهده گرفت هر چند در میانه های فصل اخراج شد. در سپتامبر 2005، اوربانو کایرو، مالک جدید باشگاه تورینو که تازه به سری بی سقوط کرده بود، ده بیازی را استخدام کرد و ده بیازی هم در پایان فصل گاومیش های تورین را به سری آ برگرداند.
دو هفته پیش از آغاز فصل 2007-2006 کایرو ده بیازی را اخراج و آلبرتو زاکرونی را جایگزینی وی کرد، هر چند به دنبال کسب نتایج ضعیف با زاکرونی، در اواخر فوریۀ 2007 ده بیازی را به تیم برگرداند و ده بیازی هم تورینو را در سری آ حفظ کرد. پس از یک دوران نامؤفق در اسپانیا با لوانته و تجربۀ سقوط با این تیم، در شرایطی که 5 بازی به پایان فصل 2008-2007 باقی مانده بود، ده بیازی به تیم در حال سقوط تورینو بازگشت و دوباره این تیم را از سقوط نجات داد. پس از یک تجربۀ نامؤفق در اودینزه، اتفاقی مهم در دوران مربیگری ده بیازی رخ داد. در اواخر سال 2011 فدراسیون فوتبال آلبانی ده بیازی را به عنوان سرمربی تیم ملی این کشور استخدام کرد. ده بیازی تلاش کرد که برای فوتبال آلبانی که هیچ گاه نتوانسته بود در طول تاریخش به تورنمنت مهمی صعود کند، نسلی جدید بسازد. هر چند آلبانیایی ها مثل همیشه در صعود به جام جهانی 2014 ناکام بودند، ولی کار بزرگ آن ها در مرحلۀ مقدماتی یورو 2016 صورت گرفت. عقاب ها در راه صعود به یورو 2016 در گروه نهم مقدماتی با پرتغال (که نهایتاً قهرمان همان تورنمنت شد)، دانمارک، صربستان و ارمنستان هم گروه شدند و رؤیای صعود آن ها به یک تورنمنت بزرگ با قرار گرفتن در ردۀ دوم آن گروهِ سخت درست بالاتر از دانمارک و صربستان، به شکلی معجزه آسا تحقق یافت.
فُرمِ آلبانیِ ده بیازی به حدی خوب بود که حتی در یک دیدار دوستانه در ژوئن 2015، آلبانی برای نخستین بار در تاریخش توانست با نتیجۀ 0-1 فرانسه را مغلوب سازد. آلبانی تحت هدایت ده بیازی در آگوست 2015 تا ردۀ بیست و دوم رنکینگ فیفا بالا آمد، رده ای که بهترین ردۀ تاریخ آلبانی در رنکینگ فیفا بوده و هنوز هم هست. در مارس 2016، به دلیل «اشاعه دادن کلاس، فرهنگ و ارزش های فوتبال و مربیان فوتبال ایتالیایی در دنیا» ده بیازی از سوی فدراسیون فوتبال ایتالیا برندۀ جایزۀ نیمکت طلایی شد. آلبانی در مرحلۀ گروهی یورو 2016 در گروه اول با فرانسۀ میزبان، سوئیس و رومانی هم گروه شد. آن ها بازی اولشان را با نتیجۀ خفیف 0-1 برابر سوئیس واگذار کردند. در بازی دومشان در شرایطی که تا دقیقۀ 90 فرانسۀ میزبان را 0-0 متوقف کرده بودند، با دو گل دیرهنگام گریزمان و پایت در دقایق 90 و 96 مغلوب خروس ها شدند، خشم بسیار شدید و واکنشِ ده بیازی پس از گل اول فرانسه، در شرایطی که تیمش در برابر میزبان تا لحظات پایانی مقاومتی جانانه داشت یکی از تصاویر ماندگار آن رقابت ها بود. در نهایت آلبانی در بازی سوم خود در برابر رومانی با نتیجۀ 0-1 به بردی تاریخی دست یافت، هر چند که در پایان از دور رقابت ها کنار رفت. در راه صعود به جام جهانی 2018 آلبانیِ بدشانس در یک گروه بسیار سخت در کنار اسپانیا و ایتالیا دو قهرمان جهان قرار گرفت. در شرایطی که از همان آغاز مشخص بود که آلبانی شانس چندانی برای صعود به اولین جام جهانی تاریخش ندارد، سرانجام ده بیازی در ژوئن 2017 از سرمربیگری عقاب ها کناره گیری کرد. ده بیازی در مقطعی کوتاه در اوایل فصل هدایت باشگاه دپورتیوو آلاوز اسپانیا را بر عهده گرفت که باز هم حضور او در اسپانیا برایش خوش یُمن نبود و تنها پس از 9 مسابقه، شش شکست و تنها سه پیروزی از سمت خود برکنار گردید.
احتمال حضور در ایران: 40 درصد
ده بیازی جزء مربیان ارزان قیمت محسوب می شود. اگر فدراسیون فوتبال حقیقتاً بخواهد به دلیل مشکلات شدیدِ ارزی کشور و کاهش بی رویۀ ارزش پول ملی، یک مربی خارجی ارزان قیمت استخدام کند، بدون شک می تواند به ده بیازی فکر کند. دستمزد ده بیازی در زمانی که وی سکان هدایت تیم ملی آلبانی را بر عهده داشت، تنها 280،000 یورو در سال بود! با توجه به دستمزد ناچیز ده بیازی، اثرگذاری مثبت و تاریخ سازی وی در فوتبال آلبانی و همچنین این که او در حال حاضر بیکار است و با جایی قرارداد ندارد، می تواند یک گزینۀ بالقوه برای حضور بر روی نیمکت تیم ملی کشورمان باشد. البته بعید به نظر می رسد که اصلاً فدراسیون فوتبال ما چنین گزینه ای را مدّ نظر قرار دهد!
احتمال مؤفقیت در ایران: 60 درصد
هر چند بزرگ ترین افتخار ده بیازی به عنوان یک مربی باشگاهی نگه داشتن چند تیم ایتالیایی در سری آ یا صعود از سری بی به سری آ ست، منتهای مراتب او با کار بزرگی که در فوتبال آلبانی انجام داده، نام خود را در تاریخ فوتبال این کشور جاودانه کرده است. البته این یک حقیقت تلخ است که کار در فوتبال عجیب و غریب آسیا لِمِ خاصِ خودش را دارد، اما این نکته که ده بیازی خودش را به عنوان یک مربی ملی ثابت کرده است، انکارناپذیر است.
اریک گرتس
کوله باری از تجربه، افتخار و مؤفقیت و البته بسیار گران!
با کارنامه ای سرشار از مؤفقیت چه به عنوان بازیکن و چه به عنوان سرمربی علی رغم چهار فصل بیکار بودن، اریک گرتس می تواند یکی از گزینه های در دست گرفتن زمام امور تیم ملی کشورمان باشد. او در دوران بازیگری به عنوان یک مدافع جسور و پرجوش و خروش، لقب «شیر» را به خود اختصاص داده بود. عمده شهرت گرتس به دوران بازی او باز میگردد، جایی که باید گرتس را یكی از بهترین مدافعان تاریخ فوتبال بلژیك لقب داد. نباید فراموش كنیم كه نسل طلایی اولِ بلژیك در دهه 80 میلادی، یكی از بزرگان فوتبال دنیا محسوب میشد و علاوه بر گرتس که مدافع راست و کاپیتان آن تیم بود، بزرگانی چون برادرانِ فن دِر اِلست، انزو شیفو، یان كولمانس، رنه فاندریکن، فرانک فرکوترن، ژان ماری فاف و میشل پرودوم در آن سالها از بزرگان فوتبال جهان در لباس شیاطین سرخ بودند.
بلژیك در جام ملتهای اروپا (1980) با کنار زدن ایتالیای میزبان، پس از آلمان غربی دوم شد و در جام جهانی 1982 در دیدار افتتاحیه به مصاف قهرمان دنیا آرژانتین رفت که در آن مسابقه، بلژیکی ها با برتری0-1 برابر مدافع عنوان قهرمانی آرژانتین و ستارۀ نوظهورش دیه گو مارادونا را نقره داغ کردند و به مرحله دوم جام جهانی صعود كردند. امّا چهار سال بعد، شیاطین سرخ از آن هم فراتر رفتند و به جمع چهار تیم برتر جام راه پیدا کردند. دوران بازیگری گرتس که با نمایشی تحسین برانگیز در تیم ملی بلژیک و همچنین افتخارات و قهرمانی های فراوان در باشگاه های استاندارد لیژ و آیندهوون همراه بود، در سال 1992 پایان پذیرفت.
گرتس دوران مربیگری خود را بلافاصله پس از پایان دوران فوتبالش در همان سال 1992 آغاز کرد. نخستین افتخار وی در فصل 1997-1996 در ژوپیلیه (لیگ بلژیک) رقم خورد جایی که توانست قهرمانی بلژیک را برای باشگاه نه چندان مطرح لیرس آن هم پس از 37 سال به ارمغان بیاورد. ارزش این کار گرتس زمانی بیشتر می شود که بدانیم از آن فصل تاکنون لیرس دیگر هیچ گاه نتوانسته در سطح اول فوتبال بلژیک توفیق خاصی کسب کند. پس از قهرمانی با لیرس، گرتس به کلاب بروژ پیوست و در همان فصل اول حضورش در این باشگاه در فتح لیگ و جام حذفی بلژیک دبل کرد. این افتخارات سبب شد که در پایانِ هر دو فصلِ یادشده، گرتس به عنوان بهترین مربی سال فوتبال بلژیک برگزیده شود. در فصل 2000-1999 گرتس به هلند رفت و سکان هدایت یکی از باشگاه های مهمِ دوران بازیگری خود یعنی آیندهوون را به مدت سه فصل به دست گرفت. او در دو فصل اول حضورش در هلند با آیندهوون هم اردیویزیه را فتح کرد و هم در سوپرکاپ هلند قهرمان شد، اما در فصل سوم در رقابتی سخت کورس قهرمانی را به آژاکس باخت و در پایان فصل از آیندهوون جدا شد. گرتس پس از سه فصل حضور نه چندان مؤفق در فوتبال آلمان و باشگاه های کایزرسلاترن و وولفسبورگ، به ترکیه رفت و از آغاز فصل 2006-2005 سرمربی غول بزرگ فوتبال آن کشور یعنی گالاتاسرای شد و در نخستین فصل حضورش در این باشگاه سوپرلیگ ترکیه را فتح نمود. اوضاع در فصل بعد برای گرتس و گالاتاسرای به خوبی پیش نرفت و پس از حذف از مرحلۀ گروهی لیگ قهرمانان اروپا و اتمام سوپرلیگ در ردۀ سوم پایین تر از فنرباغچه و بشیکتاش، گرتس در پایان فصل شیرهای سرخ و زرد فوتبال ترکیه را ترک کرد.
در سپتامبر 2007 باشگاه فوتبال مارسی فرانسه سرمربی خود آلبر امون را به دنبال کسب نتایج بسیار ضعیف از سمت خود برکنار و اریک گرتس را جانشین وی نمود. گرتس در نخستین فصل حضورش در فرانسه توانست مارسی بحران زده را سرپا کند و با کسب مقام سوم در پایان فصل سهمیۀ لیگ قهرمانان را برای این تیم کسب نماید. در فصل 2009-2008 مارسیِ گرتس در شرایطی که با بوردو در کورسی سخت برای قهرمانی لوشامپیونه قرار داشت، به مقام نایب قهرمانی رسید. در پایان همان فصل گرتس به عنوان مربی سال فوتبال فرانسه برگزیده شد.
در سال 2009 گرتس هدایت باشگاه الهلال عربستان را بر عهده گرفت و علاوه بر قهرمانی سوپرلیگ و جام پادشاهی عربستان با الهلال، با این تیم تا مرحلۀ نیمه پایانی لیگ قهرمانان آسیا بالا آمد. در سال 2010 گرتس سکان هدایت تیم ملی فوتبال مراکش را بر عهده گرفت و با دریافت حقوق سالانه 3 میلیون یورو از این کشور، در مقطعی عنوان گران ترین سرمربی ملی فوتبال جهان را به خود اختصاص داد. گرچه گرتس با مراکش جام ملت های عرب در سال 2012 را برد، ولی در همان سال به دنبال شکست در برابر موزامبیک در مرحلۀ انتخابی جام ملت های آفریقا 2013 از سمت خود اخراج شد. یک ماه پس از این اتفاق گرتس به قطر رفت و هدایت باشگاه لخویا (الدوحیلِ کنونی) را به عنوان مدافع عنوان قهرمانی فوتبال قطر پذیرفت و در پایان آن فصل پس از السد، تیم او در مکان دوم لیگ ستارگان قطر قرار گرفت. در فصل 2014-2013 گرتس با لخویا، هم قهرمان لیگ ستارگان قطر شد و هم جام ولیعهد این کشور را فتح نمود. پس از این قهرمانی گرتس به امارات رفت و به باشگاه الجزیرۀ ابوظبی پیوست که در پایان فصل در پی العین به مقام نایب قهرمانی لیگ امارات رسید. این آخرین حضور اریک گرتس روی نیمکت یک تیم بوده است.
احتمال حضور در ایران: 40 درصد
اریک گرتس یک مربی گران قیمت به حساب می آید. هر جا رفته حقوق بالایی دریافت کرده و بهترین امکانات ممکن هم برایش فراهم بوده است. باید دید که آیا فوتبال کشور ما با تمام مشکلات مالی، سخت افزاری و نرم افزاری که دارد برای او کشش و جذابیت خاصی ایجاد می کند یا خیر؟ همچنین باید این سؤال را هم بپرسیم که آیا فدراسیون فوتبال ما با انتخاب این مربی گران قیمت که حدود چهار سال هم استراحت کرده، ریسک می کند یا خیر؟
احتمال مؤفقیت در ایران: 60 درصد
گرتس با فوتبال منطقه غریبه نیست؛ او با الهلال و لخویا به ترتیب قهرمان عربستان و قطر شده است و سابقۀ سرمربیگری تیم ملی مراکش و باشگاه الجزیرۀ امارات را نیز دارد. به عنوان یک مربیِ قاطع و مؤفق او اعتقاد دارد: باید بتوانید همزمان ظریف و قدرتمند باشید. هرگز نباید هیچکدام از این دو وجه را فراموش کنید در غیر این صورت زمانی که لازم باشد با مشت روی میز بکوبید توان این کار را نخواهید داشت. همچنین گاهی لازم است به بازیکن دلداری دهید. توان یک تیم در لحظات سخت مشخص می شود. نکته اساسی این است که یک بازیکن برای اینکه به خوبی تمرین و بازی کند، باید احساس راحتی کند. برای بازگرداندن اعتماد به نفس، نیاز به برخوردی ویژه است. برای این منظور هر بازیکن باید احساس راحتی کرده و در پُستِ اصلیِ خود بازی کند.
همچنین روی این نکته کار کنید که توپ را به سرعت از دست ندهید. وقتی یک تیم بتواند ۱۰ یا ۱۵ پاس متوالی بدهد، بدون اینکه توپ به پای حریف برسد اعتماد به نفس پیدا می کند و ناخودآگاه بازیکنان جرئت بیشتری برای نفوذ پیدا می کنند. در حرفۀ من بازی دادن به بازیکنی که شایستگی لازم را ندارد معادل امضای حکم اخراج سرمربی ست. تنها چیزی که اهمیت دارد این است که تیم به پیروزی برسد و مهم نیست از چه بازیکنی استفاده می کنید. من روشی دارم و می خواهم بتوانم در چشم بازیکنان نگاه کنم و به آن ها توضیح دهم که چرا بازی می کنند و یا بازی نمی کنند.فوتبالیست الجزایری مجید بوغره که در لخویا شاگرد گرتس بود، دربارۀ این مربی بلژیکی می گوید: مربی ما گرتس نیازی به معرفی ندارد. او هم در اروپا و هم در دنیای عرب كاملاً شناخته شده است. گرتس به هرجا كه رفته، تغییراتی به وجود آورده و نام خود را بر سر زبانها انداخته است. گرتس یك رهبر واقعی است، رهبری كه با بازیكنان خود حرف میزند و با نفوذ به روح و روان آنها، به بازیكنان انگیزه میدهد. گرتس همیشه رابطه خوبی با بازیکنانش برقرار می کند و روش بینظیری در كار خود دارد.
با این تفاسیر نمی توان گرتس را برای تیم ملی گزینۀ چندان بدی تلقی نمود.
مارک ویلموتس
خوک جنگی، گاومیش دانگلبرگ یا سیاستمدار و سرمربیِ نامؤفق؟!
سرمربی سابق و هافبک هجومی اسبق تیم ملی بلژیک که در دهۀ 90 میلادی و در جریان جام های جهانی 1990، 1994، 1998 و 2002 به عنوان بازیکن عضو تیم ملی بلژیک بود، در حال حاضر بیکار است. ویلموتس در دوران بازیگری یک بازیکن مؤفق بود. 12 سال در تیم ملی بلژیک حضور داشت و در 70 بازی ملی 28 گل به ثمر رساند که 5 گلِ آن مربوط به جام های جهانی 1998 و 2002 بودند. در جام جهانی 98 فرانسه در جریان تساوی 2-2 بلژیک با سرمربیگری ژرژ لیکنز در برابر مکزیک، هر دو گل بلژیک را ویلموتس به ثمر رساند و در جریان جام جهانی 2002 هم در هر سه دیدار مرحلۀ گروهی بلژیک توانست دروازۀ هر سه تیم ژاپن، تونس و روسیه را باز کند. در کشورش به او لقب «گاومیشِ دانگلبرگ» را داده بودند که گُریزی می زد به محل تولد او و در باشگاه شالکۀ آلمان هم به دلیل فیزیکِ پُر و تنومند، جنگندگی زیاد و گل های تأثیرگذارش او را «خوک جنگی» می نامیدند. ویلموتس در دو مقطع زمانی، مجموعاً برای شش سال عضو شالکه بود و نهایتاً فوتبالش را در سالِ 2003 در همین تیم به پایان رسانید.
پس از بازنشستگی از فوتبال ویلموتس وارد سیاست شد. در انتخابات فدرال بلژیک در سال 2003 او که عضوی از حزب محافظه کار فرانسوی زبانِ جنبش اصلاح طلب بلژیک بود، به عنوان سناتور پارلمان انتخاب شد؛ هر چند دوران سیاست ورزیِ وی چندان مؤفقیت آمیز نبود و در نهایت در سال 2005 در حرکتی اعتراضی از سمت خود استعفا کرد. گفتنی است در همان دوران او سرمربی باشگاه سن-ترویدن بلژیک بود که به دلیل کسب نتایج ضعیف از سِمت خود اخراج شد.در سال 2009 ویلموتس کار خود را به عنوان دستیار در تیم ملی بلژیک آغاز نمود. او در ابتدا دستیار دیک ادووکات و سپس ژرژ لیکنز (سرمربی سابقش در تیم ملی بلژیک) بود. پس از ناکامی در صعود به رقابت های یورو 2012 فدراسیون فوتبال بلژیک ژرژ لیکنز (سرمربی کنونیِ تراکتورسازی) را از سمت خود برکنار و دستیارش ویلموتس را جایگزین وی نمود.
در راه صعود به جام جهانی 2014 شیاطین سرخ اروپا در گروهی سخت با کرواسی، صربستان، اسکاتلند، ولز و مقدونیه هم گروه بودند که با ارائۀ بازی های بسیار خوب به عنوان تیم اول به جام جهانی صعود کردند. در حقیقت ویلموتس به عنوان آخرین گلزن بلژیکی ها در جام جهانی توانست کشورش را پس از یک وقفۀ 12 ساله به جام جهانی برساند. نتایج بسیار خوب بلژیک با ویلموتس سبب جهش خیره کنندۀ شیاطین سرخ در رنکینگ فیفا شد به گونه ای که در جریان قرعه کشی جام جهانی 2014، بالاتر از ابرقدرت هایی همچون هلند، انگلستان، ایتالیا، فرانسه و پرتغال؛ بلژیکی ها به عنوان یکی از سرگروه های گروه های هشت گانه انتخاب و در گروه هشتم با قرار گرفتن در کنار روسیه، الجزایر و کره جنوبی با قرعه ای بسیار ساده رو به رو شدند. بلژیکِ ویلموتس با سه برد با حداقل اختلاف در مرحلۀ گروهی و شکست 1-2 آمریکا پس از 120 دقیقه، در مرحلۀ یک-چهارم پایانی با تک گل زودهنگام هیگواین به آرژانتین باخت و از دور رقابت ها کنار رفت.
پس از صعود به جام ملت های اروپا 2016، شیاطین سرخ در گروه پنجم با ایتالیا، جمهوری ایرلند و سوئد هم گروه شدند که به دنبال شکست در بازی اول در برابر ایتالیا به عنوان تیم دوم از گروهشان صعود کردند. این اتفاق سبب شد که آن ها در سمت بسیار سادۀ جدول قرار گیرند به گونه ای که تا بازی فینال تنها رقبای جدیِ نسل طلایی فوتبال بلژیک؛ ولز و پرتغال بودند. در نهایت پس از شکست 0-4 مجارستان، باز هم در دیدار یک-چهارم پایانی تیمِ ویلموتس حذف شد. آن ها با ارائۀ یک نمایش بسیار ضعیف و پرانتقاد از فرصت تاریخی و شانس خوبشان استفاده نکردند و با نتیجۀ 1-3 به پدیدۀ جام ولز باختند و از دور رقابت ها کنار رفتند. پس از این اتفاق فدراسیون فوتبال بلژیک ویلموتس را از سمت خود اخراج و روبرتو مارتینزِ اسپانیایی را جانشین وی کرد. پس از اخراج از بلژیک، ویلموتس در سال 2017 به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ساحل عاج انتخاب شد. در راه صعود به جام جهانی 2018، نتایج ویلموتس با ساحل عاج به شکل مفتضحانه ای فاجعه بار بود! آن ها در بازی پایانیشان در خانه با حساب 0-2 به مراکشِ رنار باختند و پس از سه دورۀ پیاپی حضور در جام جهانی، از صعود به جام جهانی روسیه بازماندند. ویلموتس در شش مسابقه هدایت فیل های نارنجی را بر عهده داشت که با آمار مصیبت بارِ یک پیروزی، یک مساوی و چهار شکست از سمت خود اخراج شد.
احتمال حضور در ایران: 70 درصد
اخیراً پای مربیان بلژیکی به این منطقه باز شده است. اگر دوران اریک گرتس و چهار سال بیکاری وی را فاکتور بگیریم، می بینیم که اردن ویتال بورکلمانس که دستیار همین ویلموتس در تیم ملی بلژیک بود را استخدام کرده و اتفاقاً با او بد هم نتیجه نگرفته است. همچنین باشگاه تراکتورسازی تبریز هم ژرژ لیکنز که در تیم ملی بلژیک استاد سابق ویلموتس بود را به خدمت خود درآورده است. در نتیجه حضور در فوتبال ایران برای یک مربی بیکار مثل ویلموتس، هم انگیزه ایجاد می کند و هم این که یک فرصت فوق العاده محسوب می شود به ویژه این که او در بلژیک تنها 750،000 یورو دستمزد می گرفت و پرداخت چنین دستمزدی برای فدراسیون فوتبال کشور ما به هیچ وجه سخت نخواهد بود.
احتمال مؤفقیت در ایران: 20 درصد
آن چه پُر واضح و مسلّم است، این است که تنها دستاورد ویلموتس به عنوان سرمربی نسل طلایی فوتبال بلژیک، صعود به جام جهانی 2014 و یورو 2016 بوده است. به ویژه وقتی که سطح نتایجِ شیاطین سرخ در دوران روبرتو مارتینز را با دوران ویلموتس مقایسه می کنیم متوجه پیشرفت قابل توجه بلژیکی ها زیر نظر مارتینز می شویم. همچنین نتایج فاجعه بار ویلموتس در ساحل عاج یک نکتۀ منفی بسیار بزرگ در کارنامۀ وی محسوب می شود و این مسئله در توانایی های ویلموتس به عنوان یک سرمربی تردید بسیار جدی ایجاد می کند.
هوگو بروس
پیرمرد دوست داشتنی و تاریخساز یا گزینه ای خارجی از سرِ ناچاری!
هوگو بروس متولد دهم آوريل 1952 و 66 ساله است. اين مربي بلژيكي كه كار مربیگری خود را از سال 1988 آغاز كرده، در دوران بازیگری 24 بار براي تيم ملي بلژيك به ميدان رفت و پس از رسیدن به مرحلۀ نیمه نهایی جام جهانی 1986 مکزیک از بازی های ملی خداحافظی نمود. به عنوان یک بازیکن بروس دورانی بسیار پرافتخار در فوتبال بلژیک داشت. افتخارات داخلی او 4 قهرمانی لیگ بلژیک (سه بار با اندرلخت و یک بار با کلاب بروژ)، 5 قهرمانی جام حذفی بلژیک (چهار بار با اندرلخت و یک بار با کلاب بروژ) و افتخارات قاره ایَش دو قهرمانی در جام برندگان اروپا، یک جام یوفا و دو سوپرکاپ اروپا همگی با پیراهن باشگاه اندرلخت هستند.
بروس دوران مربیگری خود را در سال 1988 درست پس از پایان دوران بازیگری خود آغاز نمود. او در ابتدا باشگاه گمنام مولن بیک را در سطح دوم فوتبال بلژیک قهرمان کرد و یه سطح اول رسانید. سپس از سال 1991 تا 1997 به مدت 7 سال سرمربی آخرین باشگاه دوران بازیگریَش کلاب بروژ بلژیک بود که در این دوران با این باشگاه به دو قهرمانی در لیگ، دو قهرمانی در جام حذفی و چهار سوپرکاپ بلژیک دست یافت. از سال 2002 بروس هدایت اولین باشگاه دوران بازیگری خود یعنی اندرلخت را بر عهده گرفت و با این تیم قهرمان فصل 2004-2003 لیگ حرفه ای بلژیک گردید. پس از کسب نتایج ضعیف بروس در سال 2005 از اندرلخت اخراج شد و چندی بعد به سرمربیگری یک باشگاه بلژیکی دیگر یعنی خنک رسید. در فصل 2007-2006 بروس مؤفق شد خنک را به مقام نایب قهرمانی لیگ بلژیک و متعاقباً بازی های لیگ قهرمانان اروپا رهنمون سازد. در طول این مدت بروس چهار مرتبه در پایان فصل های 1992-1991 و 1997-1996 در کلاب بروژ، 2004-2003 در اندرلخت و 2007-2006 در خنک به عنوان مربي سال فوتبال بلژيك نيز انتخاب شد.
در فصل 2009-2008 هوگو بروس دورانی کوتاه و بسیار نامؤفق در باشگاه پانسِرایکوس یونان داشت و پس از آن از 22 ژوئن 2009 تا 22 نوامبر همين سال درست به مدت پنج ماه در چهارمين تيم بزرگ و پرقدرت فوتبال تركيه ترابوزاناسپور حاضر شد و با توجه به نتايج نامناسب قيد حضور در ليگ تركيه را زد.او كه در مجموع براي 13 بازي سرمربی ترابوزاناسپور بود، پنج پيروزي، سه تساوی و پنج شکست به دست آورد و آخرين بازي خود روی نیمکت ترابوزان در 22 نوامبر 2009 در برابر تيم ضعيف و نه چندان مطرح کاظم پاشا با حساب سه بر يك شكست خورد و درست از همانجا بود كه هوگو بروس از اين تيم خارج شد و دوران مربیگری وی برای چند فصل دچار افول و رکود شدیدی گردید.در این میان بد نیست به این اتفاق جالب اشاره کنیم که در تیرماهِ سال 1389 هوگو بروس با اصرار مدیران باشگاه استیل آذین وارد تهران شد تا از امكاناتِ این تيم پرستاره ديدن كند. او در آن زمان براي مذاكره با مدیران این باشگاه به تهران آمد، ولي با توجه به این که پيشنهاد مالي او كه در حدود دو برابر رقم پيشبيني شده بود، با مدیران استیل آذین به توافق نرسید و کشور ایران را ترک کرد.پس از یک دوره نزول و عدم مؤفقیت در فوتبال باشگاهی امارات و الجزایر، در فوریۀ سال 2016 بروس هدایت تیم ملی کامرون را بر عهده گرفت. شاهکار تاریخی او در همین بُرهه رقم خورد. به ندرت پیش میآید که یک مربی در زمانی کوتاه چنان تحولی ایجاد کند که هوگو بروس در کامرون به وجود آورد. او که در جام جهانی 1986 برای تیم ملی بلژیک بازی کرده بود و در نیمه نهایی با جادوی دیه گو مارادونا از رسیدن به فینال باز مانده بود، از وقتی که به عنوان سرمربی شیرهای رام نشدنیِ آفریقا انتخاب شد با نوعی بدبینی مواجه بود اما او مصمم به ایجاد تحول در تیم کامرون بود که با وجود صعود به دو جام جهانی 2010 و 2014، افتخار، شکوه و شهرت نسل رؤیایی دهۀ 90 خود را نداشت.
این مربی بلژیکی جسورانه سعی در ایجاد انقلاب و تغییر نسل در فوتبالِ کامرون داشت. او در بین دو بازی اول خود که هر دو برابر آفریقای جنوبی در مقدماتی جام ملت های آفریقا بود، پنج تغییر در تیمش به وجود آورد و این آزمون و خطا تا پایان هفت بازی قبل از شروع جام ملت ها ادامه داشت. در جام ملت های آفریقا 2017 در گابن هم شگفتیسازی بروس و شیرهای رام نشدنیِ وی ادامه پیدا کرد. پیش از تورنمنت ستارگانی مانند جوئل ماتیپ و آلان نیوم به خاطر بازی در تیم های باشگاهی خود، دعوت بروس را رد کردند و کامرون بدون آن ها و بازیکنان بزرگ دیگری مانند استفان ام بیا، ماکسیم چوپو موتینگ، کامنی و الکس سانگ وارد جام ملت های آفریقا شد. در آن رقابت ها بروس حتی با کنار گذاشتن نیکلاس انکولو کاپیتان سابقِ شیرها که در لیون بازی می کرد، ونسان ابوبکرِ معروف و کلینتون انجیه که به طور قرضی از تاتنهام به مارسی پیوسته بود، ثابت کرد که صرفاً به اسامی اهمیت نمی دهد و داشتنِ "یک تیمِ واقعی" برای او بیشتر از اتکا به تک ستاره ها اهمیت دارد. بنجامین موکانجو کاپیتان کامرون در حین آن تورنمنت دربارۀ بروس گفت: «مربی برنامه داشت، او میخواست به تیم روح بدهد، حالا ما یک گروه هستیم یک خانواده. او به خیلی جوانها فرصت داده و ما حالا یک تیم متحد هستیم». در آن رقابت ها کامرون در ابتدا گابن میزبان را در مرحلۀ گروهی حذف کرد، سپس با حذف سنگال و غنا به دیدار پایانی راه یافت که در آن مسابقه نیز توانست مصر را با ستارۀ بزرگش محمد صلاح 1-2 شکست داده و با کسب پنجمین قهرمانی خود پس از مصر و بالاتر از غنا، دومین کشور پرافتخار تاریخ این رقابت ها لقب گیرد. همچنین هوگو بروس به اولین مربی بلژیکیِ تاریخ بدل شد که در یک دوره مسابقات جام ملت ها در یک قاره، کشوری را قهرمان می کند.
بروس همراه با کامرون در جام کنفدراسیون ها هم حاضر بود که سه شکست در کارنامه شیرهای رام نشدنی ثبت شد و در ادامه، ناکامی در انتخابیِ جام جهانی روسیه پایانی شد بر حضور این مربی در تیم ملی کامرون. کامرونِ بروس نتوانست در انتخابی جام جهانی 2018 موفق شود. آن ها در گروهی عجیب و بسیار سخت با زامبیا (قهرمان 2012 جام ملت های آفریقا)، الجزایر و نیجریه هم گروه بودند. این گروه از این جهت بسیار عجیب بود که هر سه کشور کامرون، الجزایر و نیجریه سابقۀ حضور در جام جهانی 2014 را داشتند و سه نماینده از پنج کشور آفریقاییِ حاضر در برزیل بودند! در نهایت این نیجریه بود که از این گروه راهی روسیه شد و کامرون و الجزایر با تمامی ستارگان خود نتوانستند به جام جهانی راه یابد. پس از این ناکامی سران فدراسیون فوتبال کامرون هوگو بروس سرمربی خود را درست ۱۰ ماه بعد از این که این مربی توانست قهرمانی در جام ملتهای آفریقا را به دست بیاورد، از سمت خود برکنار کردند.
بروس پس از اخراج از کامرون، در اول مارس 2018 به عنوان مدیر ورزشی باشگاه اوستندۀ بلژیک برگزیده شد. اظهار نظر وی در پس از توافق برای فسخ قرارداد رضاییان و جداییش از اوستنده بسیار جالب بود: «من برداشتم این بود که این بچه اینجا احساس راحتی نمیکرد و بعد از جام جهانی هم انگیزۀ او برای ماندن در تیم خیلی کم شده بود. به همین خاطر حفظ این بازیکن معنایی نداشت. پیشنهاد رسمی هم برای این بازیکن وجود نداشت. او احتمالاً به لیگ ایران خواهد رفت، جایی که از جایگاه ویژهای برخوردار است.» هر چند رضاییان که بارها از علاقۀ شدید خود به لژیونر شدن در اروپا سخن گفته بود و همین علاقه و تصمیمات متعاقب ناشی از آن برای او و باشگاه سابقش پرسپولیس دردسرهای زیادی ایجاد کرده بود، در پایان پس از حدود پنج ماه نداشتنِ تیم سر از الشحانیۀ قطر درآورد!
احتمال حضور در ایران: 40 درصد
در صورتی که فدراسیون فوتبال نتواند هیچ کدام از گزینه های مورد وثوق خود را برای حضور در ایران متقاعد کند و یا با آن ها به توافق برسد؛ به عنوان مربی فاتح جام ملت های آفریقا بروس می تواند یک گزینۀ ارزان قیمت و البته نه چندان ایده آل برای تیم ملی فوتبال کشورمان باشد؛ نکته ای که بعید به نظر می رسد!
احتمال مؤفقیت در ایران: 40 درصد
از سویی مؤفقیت تحسین برانگیز بروس با کامرون در جام ملت های آفریقا 2017 او را به یک گزینۀ خوب تبدیل می کند و از طرفی دیگر کسب نتایج ضعیف در انتخابی جام جهانی روسیه و عدم صعود کامرونِ بروس به آن رقابت ها در توانایی های وی تردید ایجاد می کند. هر چند بروس هر چه باشد از ویلموتس گزینه ای بهتر است!
یادداشت ارسالی از کاربر طرفداری: پارسیا تابشیان