مطلب ارسالی کاربران
چرا نباید مربی ها رو به تغییر تاکتیک مجبور کنیم- قسمت اول
چرا نباید مربیها را مجبور به تغییر استایل کنیم؟-تجربهی داوید گارسیا در موزهی پیکاسوی بارسلونا
اخیراً در موزهی پیکاسوی بارسلونا بودم و نکتهای توجهم را جلب کرد که من را به سمت فوتبال برد.این اتفاق زمانی رخ داد که کلکیسون ندیمههای(Las Meninas) پابلو پیکاسو را میدیدم. در سال ۱۹۵۷،پیکاسو ۵۸ طرح مختلف از تصویر دیگو ولازکوئز نقاشی کرد.تصویر اصلی ولازکوئز ۳۰۰ سال قبل کامل شده بود.تصویری از چندین دختر پیشخدمت.تفسیر مجدد پیکاسو از نقاشی اصلی دور نبود.در تعدادی از جزئیات تفاوت داشت.شخصیتهای استفاده شده همان بودند با همان زیباییها.ساختار اصلی در تمام آنها حفظ شده بود. هر کدام از نقاشیهای پیکاسو یک دید جدیدی از شاهکار ولازکوئز بود.بعضی از آنها شبیه به هم بودند و برخی شباهتی خارج از کلکسیون داشتند.برخی ساختاری ساده و رنگهای واضح داشتند و برخی دیگر با خطهای نامعلوم سعی بر مجسم کردن تصورات ولازکوئز داشتند.به عبارتی،اثر ولازکوئز واقع در الپرادوی مادرید، رنگ و بوی پیکاسویی گرفته بود. همانطور که در موزه ایستاده بودم و سعی در ارزیابی تفاوتهای ندیمهها داشتم،نمیتوانستم به این فکر نکنم که آیا این هنر نیست؟الهام گرفتن از چیزی و قرار دادن و به کار گرفتن تجربههای خودمان در آن.و اصلاح کردن آن برای خلق اثری جدید؟شاید نتیجهی نهایی به الهام اولیه شباهت نداشته باشد و محصولات بدست آمده متفاوت باشند.در فوتبال،استایل بازی یک مربی،برگرفته از الهام مربیهای سابق او و به کار بردن تجربههای خود در آن است تا شاهکاری جدید را خلق کند. همانطور که میدانیم هر مربی عملکرد مخصوص به خود را برای رسیدن به هدف نهایی،یعنی بردن دارد.قبل از اینکه جلوتر برویم باید یک زبان را روشن کنیم.با توجه به هجوم مربیان خارجی به لیگ جزیره،بسیاری از طرفداران استایل،مدل،شخصیت و نتایج این مربیها را مقایسه میکنند.مشکل اینجاست که وقتی عدهای در مورد روش صحبت میکنند،عدهای دیگر استایل بازی را نشانه میگیرند و وقتی عدهای دربارهی ترکیب صحبت میکنند،عدهای دیگر دربارهی پرسنل حرف میزنند. در کتاب مارتی پرارنائو(Pep Confidential)،جایی که اجازه دارد نگاهی به فصل اول پپ در بایرن داشته باشد،اشاره میشود که پپ چقدر اصرار دارد تا بازیکنان زبان او را برای فهم بهتر بازی متوجه شوند.منظور پپ زبان کاتالانی یا اسپانیایی نیست.بلکه زبان فوتبال است.او میداند برای اینکه بازیکنان بازی او را بفهمند،باید با دایره لغات او در فوتبال آشنا شوند. به همین دلیل،برای بحث کردن دربارهی فوتبال،باید بر یک سری از کلمات توافق کنیم.اکثر اوقات وقتی دربارهی عملکرد یک مربی صحبت میکنیم،استایل مربیگری او را با مدل بازی تیم او اشتباه میگیریم.فاصلهی قابل توجهی بین این دو وجود دارد.اما صحبتهای مداوم رسانهها،اکانتهای توئیتر و وبلاگها مرز این دو را از بین برده است.تعریف این دو برای من به شکل زیر است: استایل یک مربی: وقتی دربارهی استایل بازی یک مربی حرف میزنیم،به چیزی که مربی میخواهد به آن برسد اشاره داریم.بازی مستقیم،مالکیت،کارهای ترکیبی،فشار زیاد یا کم مثالهای محدودی هستند.استایل،برند یک مربی است.چیزی که از آن به نام DNA یاد میکنند. مدل بازی یک مربی: مدل بازی یک مربی،وقف دادن خود به شرایط محیطی و منابع موجود است. همانطور که مربی پرتغالی،خورخه کاسلو میگوید:《مدل بازی به شخصیت بازیکن بستگی دارد و اینکه تا چه حد بازیکنان میتوانند در آن مدل به بهترین حد خود برسند و قابلیتهای طبیعی خود را نشان دهند.متحد و منظم کردن این قابلیتها به کل تیم اجازه میدهد که در بازیهای مختلف با شرایط مختلف،واکنش نشان دهند.》 در مصاحبهی گواردیولا با هانری در اسکای اسپورتس،پپ فرصتی دارد تا آنچه که در انگلیس گذشته را بیان کند.در جایی هانری از او میپرسد که حس پپ نسبت به انتقاداتی که به سمت او شلیک میشود و اینکه گفته میشود فردی یکدنده است و استایل خود را در انگلیس هم میخواهد بدون تغییر،دیکته کند چیست.جواب پپ به نحو احسنت مرز میان مدل و استایل را مشخص میکند: 《البته من سعی دارم که جزئیات را برای وقف دادن،تغییر دهم.اول از همه کیفیت بازیکنان،یک مربی باید کیفیت بازیکنان را در راهی میخواهند بازی کند،سازگار کند.و در فوتبال انگلیس من باید و قرار است که سازگار شوم.اما در مورد اصول…قرار نیست که تغییر کنم.فوتبال من و ایدهی من…طرز فکر و اعتقاد من است.》 گواردیولا میداند که چیزهایی را باید در مدل بازی خود تغییر دهد.اما چیزی که آن را نمیتواند اصلاح کند،استایل بازی اوست.این اعتقادات اوست.نوار بلندی از تجربههای او،شخصیت او و درک او از بازی وجود دارد.پپ استایل مربیگری را نمیتواند تغییر دهد چرا که این همان چیزی هست که او را به مربی کنونی تبدیل کرده است،وی ادامه میدهد:《به همین دلیل است من را به اینجا(منچسترسیتی) آوردهاند،برای اینکه کاری را انجام دهم که میتوانم انجام دهم.》 موضوع این نیست که مربی چه کسی است.میتواند مربی تیم زیر ۸ سال باشد.یا مربی تیم دانشگاهی در نیوجرسی،یک مربی در تیم دسته سوم اسپانیا،جوزهی مورینیوی منچستر یونایتد یا آنتونیو کنتهی مقدس ایتالیایی.همهی آنها داستانی برای گفتن دارند و فوتبال را به عنوان ابزاری انتخاب کردهاند.