تصویر بالا تابلوی هفت سین اثر حسین شیخ است
بازیگر اصلی سریال به نقش ممد جعفر که از کودکی یعنی 5 سالگی خدمتگزار خانه ای است از اعیان زمان رضا شاه که در نوروز 1378 تمام خاطرات رو با آتنه فقیه نصیری مرور میکنن
رضا سعیدی خدا رحمتش کنه نقش دایی اون خانواده اعیان رو داشت در زمان رضا شاه
خلاصه داستان
در خانهای قدیمی، همه چیز برای نوروز ۱۳۷۸ آماده میشود. پیرمردی که سرایدار آنجاست، خانه را آب و جارو میکند تا خانمِ خانه، سالتحویل را با فرزندان و نوادگان خود جشن بگیرد. انتظارِ تحویل سال، بهانهای است تا خاطرات این خانواده از نوروزِ سالهای گذشته از ۳ اسفند ۱۲۹۹ کودتای رضاخان تاکنون مرور شود .
اون موقع ها ما هر شب مهمون داشتیم خونه ما حیاط دار بود و با اومدن مهمان ها خیلی شلوغ میشد ما 2 تا تلویزیون داشتیم من همیشه چون ازشلوغی فراری بودم میرفتم اتاقهای طبقه بالا تلویزیون رو روشن میکردم و سریال رو تو تنهایی می دیدم و لذتش رو میبردم از بچگی هم عاشق تنهایی بودم اصلا اون موقع کسی به بچه اهمیت نمیداد 4 ساعت میرفتم طبقه بالا کسی یک بار هم نمیومد بالا بپرسه مردم یا زندم :) صدای خنده صدای ظرف و ظروف قابلمه صدای مهمان هایی که تازه از راه رسیدن صدای شستن میوه ها تو یه حوض آبی حیاط میومد ولی من محو تماشای این سریال میشدم انگار تو دنیای دیگه ای بودم
اول راهنمایی بودم و به شدت عاشق داستان های قدیمی ( البته هنوزم هستم حتی بیشتر از قبل ) و اون موقع عاشق این سریال شدم مخصوصا موزیک تیتراژ اولش هم این بود ( البته فقط موزیک بدون کلام با ساز تار بود یه چند تا ساز سنتی دیگه)
امشب شبه مهتابه
حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه
طبیبم رو می خوام
خواب است و بیدارش کنید
مست است و هوشیارش کنید
گویی فلونی اومده
اون یار جونی اومده
اومده حالتو احوالتو
سپید روی تو سیه موی تو
ببیند برود
امشب شبه مهتابه
حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه
طبیبم رو می خوام
ماه غلام رخ زیبای توست
سرو کمر بسته به بالای توست
قند مکرر لب خندان توست ای حبیبم
قند مکرر لب و دندان توست ای عزیزم
خواب است و بیدارش کنید
مست است و هوشیارش کنید
گویی فلونی اومده
اون یار جونی اومده
اومده حالتو احوالتو
سپید روی تو سیه موی تو
ببیند برود
امشب شبه مهتابه
حبیبم رو می خوام
حبیبم اگر خوابه
طبیبم رو می خوام
یادش بخیر