اقا ما يه بار رفته بودم استانبول
بعدش يه تور داشت به جزاير ٣ گانه
ما هم ثبت نام كرديم رفتيم
من و ٢ نفر از دوستان بوديم
بعد سوار كشتي شديم.اقا كامي لطف كرد و جا گرفت و تو .يري ترين جاي كشتي نشست كه افتاب درس مي زد پس كله مون
يه خانواده ٣ نفره اومد نشست روبرومون تو همون جايگاه كه به نظر مي رسيد دخترشون ديابت داره و هر دو والدين هم بي اعصاب بودن
اقا اين مادر خانواده هي چايي و قهوه بود كه مي خورد حساب كردم زماني كه تو كشتي بوديم هر ١٠ ديقه يكي خورد سر هم ٦ تا چايي خورد،٥ تا قهوه
يه بار تايمش از ١٠ گذشت دوست منمگفت الان كه اينا نشستن ما هم فقط نگاه مي كنيم اونا هم نگاه سر صحبتو باز كنم البته خدا رو شكر من تا شروع كننده نباشه رو ميوت هستم
برگشت گفت خانوم شما اهل كجا هستيد؟
خانوم هم عصباني برگشت گفت گيلان كه چي الان:/
پشماي ما سه تا يه جا ريخت
علاوه بر ما اون جايگاه بعد ما هم پشماشون ريخت.
اقا نتيجه اخلاقي اينه
چاي و قهوه براي اعصاب مفيده با سيگار جانشينش كنيد:/