...
وقتشه رو خودم کار کنم
فوش ندم و راست بگم
مث آب بشم تو راه برم
نقاب بَدَمو بشکونم و نجات بدم خودمو تو رو
یه آدم جدید بشم کاملا، باطنا
تازه دارم میفهمم سنم رفته بالا
خوب که نگا میکنم میخندم به اغلب کارام
مردم، منو یه شخصیت منفی میشناسن
چون همش درگیری دارم و کارام زردی میارن
من مدام درگیر بودم با ترسِ الکی
بحثِ الکی با یه دسته عوضی مث خودم
اما بعد از این نباید اینطوری باشم
سرم که رو بالش میره نخوابم اینطوری با شک
هرچی جلوتر میرم تنها تر میشم
چون مث سنگا سخت میشم و تنها تفریحم تو آینس
فهمیدم شخصیتم پر از خورده سنگه رفیق
باید تبدیل بشن این سنگا به ابریشم
...