در فضای امروز که سرعت انتشار اخبار و حوادث و اتفاقات به کسری از ثانیه بدل شده و لحظه به لحظه برای بیان افکار و اندیشه های مختلف از واژه های متفاوتی استفاده می شود آنچه از نظر می افتد کارکرد و معانی خودِ واژه هاست که جا و بیجا استفاده می شود بی آنکه بدانیم آیا واژه مورد نظر مفهوم و معنای جمله ی ما را ادا می کند یا اینکه فقط برای تزئین جمله و به رخ کشیدن سواد نداشته ی خودمان یا دفاع بی جا از چیزی یا کسی ، از کلمه ها و واژه های مختلف و گاه متضادی استفاده می شود .
برای نمونه ، بارها واژه "مکتب" به گوش مان رسیده . چطور است معنای واژه "مکتب" را در فرهنگ های مختلف جستجو کنیم . ( واژه ی " مَکتَب " به فتحه ی " م " و " ت " و به سکونِ حرفِ " ک " و " ب " . ) .
در فرهنگ دهخدا چنین آورده شده : مکتب . [ م َ ت َ ] (ع اِ) دبیرستان . ج ، مکاتب . (زمخشری ) (مهذب الاسماء) (از منتهی الارب ). دبیرستان و جای کتاب خواندن . (آنندراج ). دبیرستان و جایی که در آن نوشتن می آموزند و دفترخانه و جایی که در آن کودکان را تعلیم می کنند و خواندن و نوشتن و جز آن... .
در فرهنگ معین آورده شده : (مَ تَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) جای درس خواندن . 2 - مدرسه . 3 - نظریة فلسفی ،هنری ، ادبی . ج . مکاتب .
در فرهنگ فارسی عمید آورده شده : (اسم) [عربی، جمع: مکاتب] maktab ۱. جای درس دادن؛ دبستان؛ مکتبخانه.۲. [قدیمی] جای نوشتن.
در واژه های مصوب فرهنگستان نیز چنین درج شده : [سینما و تلویزیون، هنرهای تجسمی] گروهی هنرمند همعصر که همانندیهایی در دید و سبک دارند و غالباً از ناحیه یا شهر معینی هستند .
در ترجمه عربی به فارسی نیز چنین درباره ی مکتب آورده شده : دفتر , دفترخانه , اداره , دايره , ميز کشودار يا خانه دار , گنجه جالباسي , ديوان , ميز , ميز تحرير , منصب .
و در دیکشنری انگلیسی به فارسی : ideology, ism _, persuasion, school
حالا سال هاست که بخشی از واژه سازی در فوتبال و مطالب مرتبط با آن اتفاق افتاده ، دقیقا نمی دانم واژه مکتب از چه زمانی در فوتبال ما رواج پیدا کرد و به چه معنا و منظور . می گویند :
در خرداد ۱۳۲۱، عباس اکرامی، بنیانگذار باشگاه شاهین دیوان حافظ را باز کرد و این شعر را دید:
در هوا چند معلق زنی و جلوه کنی ، ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد
از این رو باشگاهی را که با کمک جوانان دانشجو بنیاد گذاشته بود، شاهین نام نهاد. او که یک آموزگار بود و باشگاه را با یاری شماری جوانان دانشجو با شعار
اول اخلاق، دوم درس، سوم ورزش
بر پا ساخته بود. باشگاه شاهین توانست بازیکنان بزرگی مانند پرویز دهداری، امیرمسعود برومند، همایون بهزادی، حبیب محقق زاده، جعفر کاشانی، حمید شیرزادگان، حسین کلانی و بسیاری دیگر را که در تیم ملی بازی کردند، به فوتبال ایران بشناساند.
شاید نخستین بار و به دلیل پشتوانه ی فرهنگی عباس اکرامی ( که خود مرد فرهنگی بود ) و نیز به دلیل رویکرد و نگاهِ فرهنگی باشگاه شاهین و نیز پرورش آدم های خاص در فوتبال چون " دهداری و برومند و بهزادی و کلانی و ... " ،استفاده از واژه مکتب ( هر چند باز هم نامفهوم ) قابل درک و تحمل باشد اما رواج این واژه بین فوتبالی ها و استفاده ی مکرر و بی جا در هر گفتگو و مقاله و خبرهای سردستی و نسبت آن به هر باشگاه و فردی در ورزش و فوتبال از اعتبار و اهمیت این واژه می کاهد . بارها شنیده ایم بازیکنانی ، خود را منتسب به مکتب فلان شخص یا فلان باشگاه می دانند و به آن افتخار می کنند ، حالا اگر از همین بازیکنان معنای دقیق مکتب پرسیده شود ، شاید هیچ کدام معنی درستی برای حرف و نظر خود نداشته باشند . مکتب پرسپولیس ، مکتب تاج ؛ مکتب استقلال ، مکتب حجازی ( که ارادت بسیار به شخص ایشان دارم و منش و رفتار پهلوان گونه ی ایشان بر کسی پوشیده نیست . ) . مکتب دهداری ( که در شخصیت و تاثیرگذاری ایشان بر فوتبال ایران شکی نیست . ) . مکتب سپاهان ، و ... .
زنده یاد ابوالحسن نجفی کتابی دارد به نام " غلط ننویسیم " . شاید بسیاری از ما به دلایل مختلف به این کتاب رجوع کرده یا نام آن را شنیده باشیم . مرحوم نجفی بسیار تلاش می کرد تا واژه ها ، جای درست خود را در فرهنگ نگارش رسمی و مکتوب پیدا کنند . اما متاسفانه فوتبال ، علیرغم همه ی جذابیت ها و منافع ، بیشترین تاثیر منفی را بر زبان گذاشته اند . منظور خودِ فوتبال نیست ، مقصود آدم هایی ست که یا در زمین سبز همه ی تلاششان با پا بوده یا زردنویسانی که در رسانه های مختلف دیداری و شنیداری و نوشتاری از واژه ها به بدترین شکل ممکن استفاده کرده و کلمات و واژه ها را به حراج گذاشته اند . از این دست واژه ها بسیارند : فوتبال دراماتیک ، بازی دراماتیک ، فلسفه ی تیم یا باشگاه ( این واژه فلسفه که سرِ دراز دارد ! ) و هزاران واژه دیگر . کاش قبل از نوشتن یا حرف زدن ، کمی به معنای واقعی و جایگاه کلمات دقت می کردیم و زبان را تا این اندازه دست آویز بازی های کلامی و نوشتاری نمی کردیم .