جوکر: سلام!
میدونی
نمیخوام خصومتی بین ما باشه هاروی
وقتی تو و ریچل دزدیده شدین
من تو قفس گوردون نشسته بودم
اون کار ها زیر سر من نبود!
هاروی دنت: افراد تو
نقشه تو بود
جوکر: من واقعا شبیه کسی هستم که نقشه ای داره؟
میدونی من شبیه چی هستم؟
یه سگ که دنبال ماشین ها میکنه
نمیدونم اگه به ماشینه رسیدم چیکارش کنم!
فقط
همین طوری کار ها رو انجام میدم
مافیا نقشه میکشن
پلیس ها نقشه میکشن
گوردون، نقشه میکشه
میدونی، اونا نقشه کش هستن
نقشه کش هایی که سعی میکنن دنیای کوچیکشون رو کنترل کنن
من نقشه کش نیستم
من میخوام به نقشه کش ها نشون بدم
تلاش اونا برای کنترل اوضاع واقعا چقدر رقت انگیزه
پس وقتی میگم
خصومت شخصی با تو و دوست دخترت نداشتم
میدونی که دارم حقیقت رو میگم
این نقشه کش ها هستن که تورو به این روز انداختن
تو هم قبلا یه نقشه کش بودی!
نقشه میکشیدی
و ببین نقشه هات کارت رو به کجا کشونده!
اما من فقط کاری رو کردم که در اون مهارت دارم
همین نقشه کوچولوت رو برعکس کردم و سر خودت آوردم!
ببین با چندتا بشکه بنزین و دو سه تا گلوله چه بلایی سر این شهر آوردم!
تازه!
میدونی متوجه چه چیزی شدم؟
وقتی اوضاع طبق نقشه پیش میره
هیچکس وحشت زده نمیشه
حتی اگه اون نقشه وحشتناک باشه
اگه به رسانه ها بگم مثلا فردا
به یکی از ارازل خیابونی شلیک میشه
یا یه کامیون پر از سرباز منفجر میشه
هیچکس وحشت نمیکنه
چون همه اینا جزوی از نقشست
اما اگه به همه بگم یه شهردار پیر کوچولو قراره بمیره
اونوقت همه از خود بیخود میشن!
پس این اسلحه رو بگیر
و یه ذره بی قانونی راه بنداز (منو بکش)
نظم حاکم رو برهم بزن
اونوقت همه چیز به هرج و مرج کشیده میشه
من نماینده ی هرج و مرج هستم
اوه، و میدونی خوبی هرج و مرج چیه؟
منصفانست